سوره
سوره

سوره در واژه به معنای «بُریده شده» است و در اصطلاح واحدی است دربرگیرندهٔ گروهی مستقل از آیات قرآن که مَطلَع «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» و مقطعی دارد. به اعتقاد شیعیان هر سورهٔ قرآن - جز سورهٔ توبه - با آیه «به نام خداوند بخشندهٔ مهربان» آغاز می‌شود. اهل سنت «بسم‌الله» را جزء سوره نمی‌دانند. در قرآن کلمهٔ «سوره» به همین معنا به کار رفته‌است؛ مانند در آیهٔ تحدی (مبازره طلبی).







قرآن ۱۱۴ سوره دارد. هر سوره می‌شود یک یا چند نام داشته باشد که بیشتر از کلمه‌ای از آن سوره و یا رخداد ای مربوط به آن گرفته شده‌اند. برخی بر این باورند ترتیب سوره‌ها بدست پیامبر تعیین شده و برخی بر این باورند که آنها به هنگام گردآوری در زمان عثمان کما بیش به ترتیب درازای مرتب شده‌اند. سوره‌های قرآن به دو دستهٔ مکی (فروفرستاده شده در مکه) و مدنی (فروفرستاده شده در مدینه) تقسیم می‌شوند. سوره‌ها لزوماً یگانگی موضوعی ندارند.

قرآن ۱۱۴ سوره دارد. سورهٔ ۹ قرآن سوره توبه «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد ولی سورهٔ ۲۷ قرآن یعنی سورهٔ نمل ۲ «بسم الله الرحمن الرحیم» دارد. طولانی‌ترین سوره قرآن سوره بقره است که دربرگیرنده ۲۸۶ آیه‌است. کوتاه‌ترین سوره قرآن هم کوثر با ۳ آیه‌است.






آیه

آیه در واژه به معنی نشانه‌است و در اصطلاح کوچک‌ترین واحد تقسیم قرآن است. این واژه در قرآن به همین معنای ویژه نیز به کار رفته‌است. یک آیه می‌تواند چند حرف، چند واژه، یک یا چند جمله و یا یک یا چند بند (پاراگراف) باشد. بر پایه محاسبهٔ رایانه‌ای شمار همه آیات قرآن ۶۲۳۶ تا است. (رامیار، تاریخ قرآن:۵۷۰) برخی آیات مانند آیهٔ نور (نور، ۳۵)، آیه الکرسی، آیهٔ تطهیر (احزاب، ۳۳)، آیه ولایت (مائده، ۵۵) و آیهٔ حجاب (نور، ۳۰ و ۳۱) با نام‌های ویژه‌ای مشهورند..

بنابه اعتقاد مسلمانان اولین آیاتی که بر پیامبر اسلام نازل شدند، ۵ آیه اول از سوره علق بود. مسلمانان باور دارند ترتیب آیات قرآن توسط محمد طبق وحی تنظیم شده‌است. عده‌ای از دانشمندان مسلمان معتقدند که برخی آیات نظیر آیهٔ «اکمال دین» (مائده، ۳) به هنگام گردآوری و تدوین از جای اصلی خود خارج شده‌اند. متن قرآن به ظاهر بدون آغاز، میانه و پایان است. ساختار آن غیرخطی و مانند یک تار عنکبوت است.

تعداد کل آیات قرآن ۶۲۳۶ است. البته در این رقم هم اختلاف هست. مثلاً در این محاسبه، «بسم الله الرحمن الرحیم» فقط در سورهٔ فاتحه (اولین سورهٔ قرآن) شمرده شده‌است (البته بجز سوره فاتحه؛ «بسم الله الرحمن الرحیم» که در ابتدای همه سوره‌های قرآن جز سوره توبه که «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد- قرار دارد جزء آیه اول آنها محسوب می‌شوند.) نظراتی دیگر نیز در این باره بسیار موجود است، برای مثال اشخاصی می‌گویند ۶۶۶۶ و اشخاصی دیگر می‌گویند ۶۲۳۴.

بلندترین آیه قرآن، آیه ۲۸۲ بقره‌است که در آن ۲۰ دستور از جانب خداوند آمده‌است. کوتاه‌ترین آیه قرآن نیز آیه ۶۴ سورهٔ الرحمن است که رنگ باغ بهشتی را توصیف می‌کند.






کلمه

بسته به روش شمارش و تعریف واژه و نیز نحوهٔ رسم‌الخط، اعداد گوناگونی برای شمار واژه‌های و حروف قرآن گفته شده. مشهورترین آن‌ها ۷۷۷۰۱ واژه و ۳۲۳۶۷۱ حرف است که حدود ۱۰ هزار واژه آن غیر تکراری است و ۱۲۶۰ واژه از آنها به عنوان ریشه ۸۰ درصد ۱۰ هزار واژه شناخته می‌شود






دیگر تقسیم‌بندی‌ها

قرآن به ۳۰ بخش تقریباً مساوی به نام جزء تقسیم شده‌است. هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تشکیل شده‌است و احزاب به نصف و ربع حزب تقسیم می‌شوند (برخی نیز هر جزء را به ۴ حزب تقسیم می‌کنند و در این صورت ۱۲۰ حزب داریم).

فارسی‌زبانان قران را به سه پاره و دو پاره و یک پاره تقسیم می کردند پاره به معنی بخش یا فصل است در بعضی موارد همچنین یک چهارم از قرآن را هفتک و یک‌هفتم آن را هفت‌یک می‌نامیدند. در برخی مکتب‌های قدیم، کودکان نخست هفتک (از ۱ تا ۷) قرآن را بدون دانستن معنی نگهداری می‌کردند و بعد به بقیه امور حفظی و معانی می‌رسیدند..






سبک

سوره‌های مکی از سوره‌های مدنی مسجع‌ترند. همچنین آیاتی که به حوادث قیامت و بیم و امیدِ آن می‌پردازند، بیشتر احساسات خوانده را منقلب می‌سازند و آیاتی نظیر آیات احکام به گونه‌ای است که خرد خواننده را مخاطب قرار می‌دهد. سبک آیات قرآن با شعر و حتی سبک روایات از پیامبران و امامان متفاوت است. پژوهشی مبتنی بر پردازش زبان‌های طبیعی نشان داده است که قرآن تنها یک مولف دارد.






تاریخ قرآن
دوران محمد

در زمان حیات پیامبر، وی قرآن را بر مسلمانان می‌خواند. برخی آن را نگهداری می‌کردند و برخی بر تکه‌های چرم، استخوان‌های شانه و دنده گوسفند و شتر، چوب درخت خرما، سنگ‌های هموار و صیقلی و گاه کاغذ می‌نوشتند. از آنجا که هنوز قرآن بر پیامبر وحی می‌شد و متن آن ناقص بود، امکان «کتاب ساختن» آن وجود نداشت. جمع قرآن در زمان فرستاده خدا را اصطلاحاً تألیف گویند. سیوطی نویسنده کتاب الاتقان فی علوم القرآن می‌گوید: اجماع و روایات همه براین دلالت دارند که ترتیب آیات توقیفی، مستند به تعیین پیامبر در ترتیب نزول است و گمانی در آن نیست و بسیاری از علماء آن را در آثار خود آورده‌اند.

در زمان حیات پیامبر ۳۷ نفر حافظ کل قرآن بودند. و تعداد کاتبان وحی که برای خود نسخه‌ای برمی‌گرفتند به بیش از پنجاه نفر می‌رسیده‌است.






دوران ابوبکر

در این زمان جنگ‌های ردّه میان مسلمانان و از دین برگشتگان و متنبّیان رخ داد، که در آن شماری از نگهداران قرآن کشته شدند. به پیشنهاد عمر و به دستور ابوبکر «زید بن ثابت» که از کاتبان وحی و حافظ قرآن بود، مأمور جمع‌آوری قرآن شد. «زید همه نوشته‌های قرآنی را ولو آنکه ده‌ها حافظ و ده‌ها نوشته برابر آن بود، با کمترین دو گواه یکی از کتابت و یکی از نگهداری می‌پذیرفت.»∗ قرآن بدست زید در ۱۴ ماه و تا زمان فوت ابوبکر در سال ۱۳ هجری به گونه مجموعه‌ای از صحیفه‌ها جمع‌آوری شد و بر پایه وصیت ابوبکر در دست عمر و سپس دخترش «حَفصه» قرار گرفت.






دوران عثمان

در زمان عثمان با نگرش به گسترش سرزمین مسلمانان تا ایران، شام و مصر نیاز بود با شتاب متن واحدی از قرآن در تمام سرزمین‌های مسلمان منتشر شود. همچنین به چرایی فوت یا کشته‌شدن شماری از نگهداران و نویسندگان وحی بیم تفرقه در متن قرآن وجود داشت. از این رو، جانشین عثمان با جمع‌آوری نسخه‌های گوناگون دست به یکسان‌سازی قرآن زد. وی انجمنی در برگیرنده «زید بن ثابت»، «سعید بن عاص»، «عبدالله بن زبیر» و «عبدالرحمن بن حارث» در بر گرفت. این گروه با همکاری دوازده تن از قریش و انصار کار تهیه نسخه پایانی را انجام دادند. آنها تمام نوشته‌های قرآن موجود را گرد آوردند و با تکیه بر شهادت شاهدان و نگهداران نسخه پایانی یا «مصحف امام» را تهیه کردند، که سرشناس به مصحف عثمانی است و به خط کوفی ابتدایی بود. این کار در فاصله سال‌های ۲۴ تا ۳۰ ه. ق. انجام شد و از روی آن ۵ یا ۶ نسخه تهیه شد. دو نسخه در مکه و مدینه نگهداری شد و دیگر نسخه‌ها به همراه یک حافظ قرآن که نقش راهنمای درست خوانی را داشت، به بصره، کوفه، شام و بحرین فرستاده شد. عثمان برای دستیابی به «توحید نص» یا یگانگی متن قرآن دستور داد، تمام نوشته‌های موجود قرآن را با آب و سرکه جوشانده و محو کنند، تا ریشه کشمکش و اختلاف از میان برود. نسخه‌هایی که نابود شدند دربرگیرنده قرآن عبدالله پسر مسعود -که گویا فاقد دو سوره فلق و ناس بوده‌است. - ابی پسر کعب بودند و قرآن علی نزد وی و فرزندانش باقی ماند و گرچه وی در گردآوری قرآن آشکارا حضور نداشت، در هیچ جا و در زمان خلافت درستی متن گردآوری شده را رد نکرده‌است. صاحب‌نظران مسلمان بر این باورند این نسخه‌ها عموماً از دید لغوی، املایی و شمار سوره‌ها تفاوت جزئی داشته‌اند. ولی به هر روی عموم مسلمانان حتی خاندان علی و دیگر مخالفان خلافت، بر درستی نسخه عثمان در درازای تاریخ پافشاری کرده‌اند.

نظر نامی گردآوری درباره گردآوری قرآن همین است که ذکر شده ولی پژوهشگران متاخر نظر بر گردآوری قرآن در همان زمان محمد پیامبر دارند و روایات و نقل‌های مربوط به گردآوری قرآن پس از محمد را متناقض یا ناظر به اموری دیگر (مانند تکثیر مصحف یا یکتاپرستی مصاحف) می‌دانند.






اصلاحات پس از آن

نسخه عثمان به خط عربی نخستین نوشته شده بود، که بدون علامت‌گذاری، اعراب و حروف «استاندار» (حروفی که نوشته می‌شود و خوانده نمی‌شود) است. تا زمانی که اسلام محدود به سرزمینهای عرب زبان بود، مشکلی در خواندن قرآن نبود. ولی با گسترش سرزمین‌های اسلامی مردمان غیرعرب‌زبان نمی‌توانستند قرآن را درست بخوانند. برای حل دشواری‌های برآمده از آن و رویارویی با اشتباه خواندن قرآن به دستور علی، «ابوالاسود دوئلی» اقدام به اعراب‌گذاری قرآن نمود. روش او برای این کار بر پایه شیوه رسم‌الخط سریانی بود. سپس در سده نخست به دستور خلفا و امرای اموی «یحیی بن عامر» و «نصر بن عاصم» حروف همانند همانند ب، ت و ث را نقطه‌گذاری کردند. یزید پارسی حرف «الف» را به قرآن افزود (در عربی الف و همزه دو حرف متفاوت محسوب می‌شود) در سده ۲ هجری «ابوعبدالرحمن خلیل بن احمد بصری» که ایرانی است، دانش نحو و عروض را ابداع کرد و نشانه‌ها همزه، تشدید و ساکن را وضع کرد و روش امروزی ثبت حرکات را ایجاد کرد. در سده ۳ هجری رسم‌الخط قرآنی سنجه (استاندارد) موجود بوده‌است و ابوحاتم سجستانی (سیستانی) رساله‌ای در رسم‌الخط قرآن نگاشته‌است که امروزه بخش‌هایی از آن موجود است. همچنین خط عربی کم‌کم طی چند سده از «کوفی اولیه» به «نسخ» که امروزه قرآن را بدان می‌نویسند، دگرگونی یافت..






صحت تاریخی

مفسران اهل سنت به گونه تاریخی همواره باور داشتند که آیات قرآنی که در امروزه در دست ما است دقیقاً همان چیزی است که محمد بازگو کرده‌است و هیچگونه تغییری اعم از حذف یا اضافه در آن صورت نگرفته‌است. البته اهل سنت به گونه سنتی سه طریق اصلاح را پذیرفته‌است: با استناد به آیاتی مانند رعد ۳۹ یا اعلی ۶-۷ تفاسیر سنتی اهل سنت پذیرفته‌اند که خود خدا می‌شود مایه بشود که محمد برخی از آیات را فراموش کند و یا حتی آیاتی از قرآن را حذف کند (بسنجید با تفاسیر شیعه مانند تفسیر المیزان که این موضوع را نمی‌پذیرند). دیگر اینکه می‌شود برخی از آیات قرآن جایگزین آیات دیگر شده باشند (ناسخ و منسوخ). ولی افزون بر اینها برخی از علمای اهل سنت هم باور داشتند که تحت بازبینی جبرئیل، محمد برخی از آیات را که به او وحی شده بود در قرآن قرار نداده‌است. برای نمونه بگفته جان بورتان آیه شماره ۲ سوره نور درباره مجازات زناکار با مجازات سنگسار تفاوت می‌دارد. برخی از فقیهان کهنه دقیقاً از این روی مجازات سنگسار را رد می‌کردند؛ ولی روی‌هم‌رفته توافقی میان فقیهان درباره مجازات سنگسار برای زنا وجود داشت. برای بسیاری پذیرش اینکه رفتار و گفتار یک انسان (حتی اگر محمد باشد) بتواند جایگزین واژه‌های خدا بشوند وجود نداشت، و از این روی اینگونه استدلال می‌کردند که حتماً می‌بایست آیه سنگساری بوده که در قرآن قرار داده نشده ولی حجیت آن باقی مانده‌است. در تفاسیر کهنه روایاتی منتسب به ابی ابن کعب، ابوموسی اشعری، عایشه و دیگر نقل شده که مضمون آنها کنار ماندن برخی از آیات در قرآن گردآوری شده می‌باشد. بدین سان برخی از علمای اهل سنت به گونه سنتی باور داشتند که محمد تحت بازبینی جبرئیل برخی از آیات را در قرآن قرار نداده اگرچه آن آیات هنوز حجیت خود را داشتند..

از طرف دیگر زیرشاخه میمونیه از خوارج ادعا می‌کردند که سوره یوسف بدلیل مضامین عشقی آن به قرآن تعلق ندارد. شیعیان بصورت تاریخی دیدگاه‌های مختلفی داشته‌اند. برخی از شیعیان معتقد بودند که اشارات قرآن به علی و خاندان او در هنگام جمع‌آوری قرآن کنار گذاشته شده و علاوه بر آن تغییرات کوچکی در برخی آیات داده شده‌است. در منابع شیعه روایات متعددی در زمینه تحریف قرآن توسط صحابه محمد بدست رسیده که بسیاری از آنها در «کتاب القرائات» (یا «کتاب التنزیل و التحریف») توسط احمد بن محمد السیاری جمع‌آوری شده‌است. البته در منابع شیعه (مانند تفسیر عیاشی) روایاتی در رد هرگونه تحریف نیز یافت می‌شود. در مورد اینکه چه بخشی از شیعیان قرن اول معتقد به حذف اشارات به علی و خاندان او بودند اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آنها را زیاد و برخی تنها گروهی می‌شمارند. بارآشر در دانشنامه قرآن می‌گوید: مفسرین شیعه سده چهارم مانند شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و شیخ طبرسی باور داشتند که هر آنچه در قرآن گردآوری شده بدست عثمان آمده درستی دارد (یعنی تغییری در آن صورت نگرفته) ولی این قرآن ناقص است (یعنی دربرگیرنده همگی وحی‌ای که به محمد شده نمی‌باشد).. ولی حسن حسن زاده آملی با نقل اقوال اینان و برخی دیگر آنان را مخالف باور به هر گونه کم و زیاده در قرآن دانسته‌است. در دوران صفویان برخی از دانشوران شیعه (مانند ملا محسن فیض کاشانی و محمد باقر مجلسی) باور داشتند که بر پایه برخی احادیث کهنه شیعه، قرآن دچار تغییر گشته‌است. ولی واقعیت داشتن تحریف قرآن را نمی‌پذیرفته‌اند برای نمونه فیض کاشانی به آیه «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون: همانا ما ذکر(قرآن) را نازل کرده و بی گمان نگهدار آن خواهیم بود» استناد کرده و محمد باقر مجلسی در کتاب بحار الانوار در ردّ اخبار دلالت کننده بر کم شدن از قرآن می‌گوید: «این اخبار، اخبار آحاد هستند و قطع به درستی آنها پیدا نمی‌شود» از دانشوران معاصر شیعه برخی مانند سید ابوالقاسم خویی و عبدالله جوادی آملی علیه دیدگاه تحریف قرآن استدلال کرده‌اند.امروزه علمای شیعی ادعای تحریف قرآن را به غالیان و معتزله نسبت می‌دهند (نگاه کنید به کتاب افسانهٔ تحریف قرآن نوشتهٔ فرستاده جعفریان)

حسین بن محمد تقی نوری ملقب به خاتم المحدثین در دیباچه کتاب فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب‌الارباب می‌نویسد: «این کتابی است لطیف که در اثبات تحریف قرآن، و فضایح اهل جور و عدوان فراهم آورده‌ام، و آنرا فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب‌الارباب نام نهادم، و بر سه سرآغاز و دو باب قرار دادم». این کتاب در سال ۱۲۹۸ ه. ق. در ایران چاپ شده‌است. وی در این کتاب برای اثبات ادعای خود بیش از هزار حدیث داستان می‌کند. ولی پس از او دانشمندان شیعه بارها کتاب او را نقد نموده‌اند و احادیث نقل شده در آن کتاب را از باب اختلاف قرائت، برداشت یا مجعول دانسته‌اند. .







دیدگاه مورخان غربی

فرانسیس ادوارد پیترز، گذشته نگار و استاد دانشگاه نیویورک، می‌گوید که تلاش‌ها برای بازسازی متن نخستین و دست نخورده قرآن در آکادمیای غربی چیزی که تفاوت برجسته‌ای با متن حال حاضر قرآن داشته باشد را بدست نداده‌است. بگفته ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل، اگر هرگونه تغییری از راه افزودن، حذف کردن، و یا تغییر متن اتفاق افتاده بود، کم وبیش با قطعیت کشمکش در می‌گرفت، ولی رد و نشانی کمی از کشمکش مشاهده می‌کنیم. خیلی از کسان مذهبی تر مسلمان رفتار عثمان را توهین آمیز یافتند و او سرانجام بسیار غیرمحبوب شد، ولی عموماً اتهام تحریف قرآن در لیست اتهامات او قرار نگرفته و هیچگاه نکته اصلی نبوده‌است. بگفته وات و بل، پژوهش‌های نوین قرآن هیچ انگیزه جدی‌ای بر وقوع تحریف برجسته در قرآن ارائه نکرده‌است. اگر چه سبک قرآن تغییر می‌کند ولی کم وبیش گمانی از درستی آن باقی نمی‌گذارد. آنچنان همه قرآن بشکل روشنی حالت یکنواختی دارد که شک در برابر نابی آن بسختی می‌شود پیش بیاید. البته برخی از اسلام شناسان غربی درستی از آیات ویژه مورد شک قرار داده‌اند. برای نمونه سیلوستر دی سکی آیه ۱۴۴ از سوره آل عمران را که گفتگو از زودگذر بودن محمد می‌کند را مشکوک یافته و جهت استدلال به داستان عمر اشاره می‌کند که حاضر نبوده بپذیرد که محمد فوت کرده‌است و ابوبکر او را مورد خطاب قرار می‌دهد. وات و بل به تحلیل این آیه پرداخته و احتمال این را که ابوبکر این آیه را جعل کرده باشد بسیار غیرمحتمل می‌یابند. البته پذیرش کلی اینکه قرآنی که امروزه در دست ماست کلامی است که از زبان محمد بیرون شده به معنی این نیست که بحث‌هایی درباره آیات ویژه در جریان نباشد. ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل می‌گویند که در قرآن گواه دگرگونی‌های تند ریتم، تکرار واژه‌های یا عبارات در آیات کنار هم، حضور ناگهانی آیه‌ای که موضوعی متفاوت با آیات اطرافش دارد، برخورد متفاوت با یک موضوع در آیات کنار هم، شکاف‌ها در ساختار گرامری، دگرگونی‌های ناگهانی در درازای آیات، تغییر ناگهانی سوم شخص به نخست شخص، یا مفرد به جمع، و کنار هم آمدن آیاتی که در ظاهر معنی متفاوتی دارند هستیم. اینها عموماً ویژگی ویژه متن قرآن در نظر گرفته شده‌اند. ولی بل و وات پیشنهاد می‌کنند که می‌شود انگیزه این اینها تغییر، اصلاح و بازنویسی در متن آن باشد. بگفته وات و بل حتی اگر این دیدگاه نیز پذیرفته نشود، لازم است که توجیهی برای این حالت متن قرآن داده شود..

مورخانی هم هستند که دیدگاه‌هایی مخالف باور عموم مورخان دارند. برای نمونه جان وانسبرو بر این باور است که قرآن کنار هم گذاشته شده متون مقدس دیگر، از آن میان متون مقدس مسیحی-یهودی است. مایکل کووک و پاتریکا کرون نگاه سنتی در برابر روش گردآوری قرآن را رد کرده و می‌گویند که هیچ گواه نیرومندی درباره اینکه قرآنی پیش از دهه پایانی سده هفتم میلادی وجود داشته نداریم. گرد پوین می‌گوید که قرآن ملغمه‌ای از متونی است که برخی از آنها می‌شود صد سال پیش از محمد هم وجود داشته‌اند. اگر چه گاهی خلاقیت و تازگی برخی از این دیدگاه‌ها ستوده شده ولی درستی این نظریات مورد حمله و یا تمسخر قرار گرفته‌اند: برای نمونه وان اس در رد دیدگاه کووک و کرون می‌گوید که «به رد کردن این دیدگاه احتیاجی نباشد زیرا نویسندگان کوششی مفصل برای اثبات آن نمی‌کنند. آنجاهایی که برداشت نوینی از حقایق نامی می‌دهند، برداشت آنها پایانی نیست. ولی آنجایی که آگاهانه حقایق پذیرفته شده را معکوس می‌کنند، روش آنها فاجعه بار است.».






علوم قرآنی
قاریان هفت‌گانه(قرّاء سبعه) و راویان چهارده‌گانه

ن. ج. داود، مترجم عرب قرآن در مقدمه ترجمه خود از قرآن می‌نویسد: «با توجه به اینکه قرآن در اصل به خط کوفی نوشته شده بود و دارای حرکت و نقطه نبود، قرائت‌های مختلفی از آن توسط مسلمانان بوجود آمده‌است که به یک اندازه دارای ارزش و رسمیت می‌باشند».

با توجه به نوشته این دانشمند دینی، نوشتارهای مختلفی از قرآن وجود دارد، اما طبیعت این نوشتارهای مختلف چیست؟ برای پاسخ به این پرسش باید در نظر داشت که قرآن توسط اشخاصی که «قاری» قرآن حساب می‌شوند نوشته شده‌است و با نام این افراد به یادگار مانده‌است. قرائت‌های مشهوری از قرآن در قرن‌های اولیه اسلام وجود داشت. این قرائت‌های مختلف قرآنی در نهایت توسط افرادی که نوشتن می‌دانستند بصورت نوشته در آمد، به آن افراد راوی گفته می‌شود که قرائت‌هایی از قرآن را روایت کرده‌اند. بنابر این در واقع هر نسخه از قرآن نقل قولی است که توسط یک راوی از یک قاری قرآن انجام گرفته‌است و قرآن را نمی‌توان خواند مگر اینکه به یکی از راوی‌ها و قاری‌ها اعتماد کرد.

نوشتار زیر که توسط یک مسلمان نوشته شده‌است این مهم را با جزئیات بیشتری شرح می‌دهد: «قاریان بسیاری وجود داشتند و تعداد آنها به دلیل اینکه افرادی که قرآن را حفظ کرده بودند می‌مردند زیاد شد و کار آنها اهمیت بیشتری یافت و به دلیل اینکه قرآن با خط بسیار ابتدایی عربی نوشته شده بود و فاقد حرکت و نقطه بود باعث شد که خواندن و درک قرآن دشوار شود، بنابر این در قرن ۴ام اسلامی تصمیم بر این گرفته شد که قرائت‌های مختلف قرآنی را از هفت قاری اصلی جمع‌آوری کنند و برای هر قاری دو راوی قرار دادند تا قرآن را با دقت و با حرکت و نقطه بنویسند. و نتیجه این کار ۷ قرآن اساسی بود که هرکدام دو راوی داشت و همگی با حرکت و نقطه بود که با یکدیگر اندکی اختلاف داشتند».

این کار در سال ۳۲۲ ه. ق. توسط خلیفه المقتدر سازماندهی شد و بالاخره انجام گرفت. دکتر شجاع الدین شفا در کتاب «پس از ۱۴۰۰»، سال برگ ۱۰۱ می‌نویسد: «در قرن چهارم هجری ابن مجاهد، یکی از فقهای بزرگ بغداد، به اتکاء حدیثی از پیامبر نظر داد که قرآن در هفت قرائت وحی شده‌است و هرچه جز آن باشد مخدوش است، و این نظر مورد تایید دستگاه خلافت نیز قرار گرفت. بدین ترتیب هفت قرائت مختلف از قرآن که هرکدام از آنها به یکی از فقهای بزرگ قرون اول و دوم هجری در شهرهای مهم جهان اسلام ارتباط داده می‌شد در سال ۳۲۲ هجری توسط خلیفه المقتدر به رسمیت شناخته شد. بعد از آن در دو مرحله متوالی سه و چهار قرائت دیگر بر آن‌ها اضافه شد، بطوریکه سرانجام شمار قرائت‌های مجاز قرآن به چهارده رسید (که حافظ در غزلی که انتساب آن بدو مورد تردید است، مدعی از بردانستن همه آنها شده‌است).
عشقت رسد به فریاد، گر خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی، در چارده روایت

متن قرائتی برگزیده جامع دانشگاه الازهر که چاپ مصر رایج قرآن در جهان امروز بر اساس آن صورت گرفته‌است، منسوب به فقیهی بنام عاصم بن ابی النجود است. که در سال ۱۲۷ هجری در کوفه درگذشته‌است.»







این قرائتهای رسمی از این قرارند:

نافع، از مدینه سال ۱۶۹/۷۸۵- ابوعبدالله نافع بن ابی نعیم مدنی، مُکنَّی به «ابی رویم» می‌باشد. نافع اصلاً از اصفهان بود و در مدینه می‌زیست و در همانجا (به سال ۱۷۶ یا ۱۶۹) درگذشت، یادآوری کرده‌اند که وی قرآن را نزد ابومیمونه، «مولی ام سلمه»، همسر رسول خدا قرائت نموده‌است. روایان وی عبارتند از: ورش و قالون.
ابن کثیر، از مکه سال ۱۱۹/۷۳۷ - (عبدالله بن کثیر مکی) از ایرانیانی بود که کسرای ایران او را با کشتی‌هایی که به یمن فرستاده بود برای فتح حبشه گسیل داشت. ابن کثیر مردی فصیح و بلیغ... بود. و از جمع صحابه عبدالله زبیر و انس‌بن‌مالک را درک کرده بود. روایان وی عبارتند از: بُزِی‌ّ و قٌنبل.
ابو عمرو الاعلی، از دمشق سال ۱۵۳/۷۷۰ - ابوعمروبن علاء بصری وی اهل ایران بوده‌است و در میان قرّأ سبعه از لحاظ کثرت اساتید و شیوخ قرائت، کسی به پایة او نمی‌رسد، و قرآن را در مناطق مختلفی مانند مکه و مدینه و بصره و کوفه بر استادان زیادی قرائت کرد. سیدحسن صدر، ابی‌عمرو را شیعی می‌داند. راویان قرائت وی عبارتند از: دوری و سوسی (وی ایرانی و اهل شوش بوده است).
ابن عامر، از بصره سال ۱۱۸/۷۳۶ - وی در زمان عمربن عبدالعزیز و قبل و بعد از آن، امام مسجد دمشق (جامع اموی) و قاضی و پیشوای آن دیار بوده و از معمّرترین قرّأ سبعه به شمار می‌رود. ابن عامر بنا به قول صحیح به سال ۱۱۸ هجری قمری در نود و نه سالگی از دنیا رفت. راویان قرائت ابن عامر عبارتند از: هشام و ابن ذکوان.
حمزه، از کوفه سال ۱۵۶/۷۷۲ - حمزةبن‌حبیب زیّات کوفی حمزه اصلاً ایرانی است و زمان صحابه را درک کرده‌است و شاید برخی از آنها را دیده باشد. حمزه نیز مانند عاصم شیعی است و قرآن را بر امام صادق خوانده‌است. شیخ طوسی نیز حمزه را از یاران امام صادق (ع) شناسایی کرده‌است. در وجه ملقب شدن حمزه به «زیّات» می‌نویسند که وی با آوردن روغن از کوفه به حلوان و آوردن پنیر و گردو از حلوان به کوفه گذران زندگی می‌کرد.
الکسائی، از کوفه سال ۱۸۹/۸۰۴ - وی از مردم سرزمین ایران بوده‌است و گویند در میهن خود در «طوس» یا «ری» درگذشت کرد. وی قرائت را چهار بار از حمزه دریافت کرد، به گونه‌ای که می‌توان به قرائت او اعتماد نمود. کتاب‌ها و آثار فراوانی به کسائی منسوب است. راویان وی بر این پایه‌اند: حفص دوری و ابوالحارث.
ابوبکر عاصم، از کوفه سال ۱۵۸/۷۷۸ - عاصم بن ابی النجود کوفی از مردم کوفه‌است، عاصم از قرّأ هفتگانه و شیعی است و قرآن را بر ابی عبدالرحمن عبدالله‌بن‌حبیب سلمی شیعی - که از یاران علی بود... قرائت کرد. عاصم با یک واسطه گوینده قرائت علی است. به همین جهت گفته‌اند فصیح‌ترین قراآت، قرائت عاصم می‌باشد، زیرا وی قرئت ریشه دار آورده‌است. خوانساری در کتاب روضات الجنان در شرح احوال عاصم می‌نویسد: «وی پارساترین و پرهیزگارترین قرّأ، و رأی او درست‌ترین آرأ در قرائت به شمار می‌رود». قاطبة دانشمندان شیعی، قرائت عاصم را فصیح‌ترین قراآت دانسته‌اند. روایان وی بر این پایه‌اند: حفص و ابوبکر عیاش.
احمد نیریزی که از نسخ نویسان نامی ایرانی است، در نزدیک ۳۰۰ سال پیش قرآنی را کتابت کرد که اختلاف قرائت قراء سبعه در حاشیه آن آورده شده‌است.







اعجاز قرآن

مسلمانان همگی قرآن را بعنوان معجزه وحی و الفاظ آن را عیناً و دقیقاً از جانب خدا می‌دانند، که توسط روح‌الامین (جبرئیل) بر محمد نازل شده‌است. این مبحث قسمتی از بررسی ها و علوم قرآنی را تشکیل می دهد.






مبارزه‌طلبی

مسلمانان بر این باورند که قرآن معجزه پیامبر و اثبات کننده درستی ادعای پیامبری اوست. قرآن در آیاتی منکران وحیانی بودن را به مبارزه طلبیده‌است. ازجمله در آیه ۲۳ سوره بقره می‌گوید «و اگر در آنچه بر بنده خویش فرو فرستاده‌ایم شک دارید، اگر راست می‌گویید سوره‌ای همانند آن بیاورید و از یاورانتان در برابر خداوند یاری بخواهید.»∗ در آیات انبوهی از قرآن از منکران وحیانی این کتاب خواسته شده‌است، که اگر می‌توانند همانند آن را بیاورند. البته در آیه‌ای درخواست شده که کتابی همانند آن بیاورند. در آیه دیگر ده سوره ذکر شده و در آیه بالا یک سوره نیز در اثبات مدعای آدمین بودن قرآن کافی دانسته شده‌است. از موارد دیگر مبارزه‌طلبی قرآن ادعای هماهنگی و نبود تناقض در متن آن است. «چرا در قرآن تدبر نمی‌کنند؟ که اگر از غیر خدا بود، اختلاف‌های فراوانی در آن می‌یافتند»∗ گفتنی است که چنین ادعا می‌شود که قرآن در فصاحت و شیوایی در زبان عربی بی همتا است و در کتابهای واژه عرب، در بسیاری موارد استشهاد به آیات قرآن می‌شود. برای نمونه فرهنگ واژه المنجد تالیف لویس معلوف که با اینکه خود لویس معلوف مسیحی بوده و مسلمان نبوده‌است ولی از آیات قرآن به نام استشهاد به سخن عرب فصیح بهره‌گیری نموده‌است. و همچنین برخی از نویسندگان نامی مصر به این فصاحت و شیوایی اعتراف دارند.

مسیلمه، نخستین کسی بود که به فکر مبارزه با قرآن افتاد و آیاتی شبیه قرآن سرود: «الفیل و ما الفیل، له خرطوم طویل، و له ذنب وبیل» یعنی «چه می‌دانید فیل چیست؟ برای او خرطوم دراز و دم کوتاهی است».






دیدگاه‌ها درباره قرآن
مسلمانان

«قرآن وحی نامه اعجازآمیز ایزدی است، که به زبان عربیشیوا(فصیح) به عین الفاظ بدست فرشته وحی، جبرئیل، از سوی خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالاً یکباره و هم تفصیلا در درازای بیست و سه سال نازل شده.»∗



باور عموم مسلمانان آن است که قرآن کتاب آسمانی و مقدس اسلام است، که بر پایه مندرجات آن و باور مسلمانان بدست وحی ایزدی به محمد فروفرستاده شد و معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را معجزه و سند اثبات نبوت محمد می‌دانند. تمام مذاهب اسلامی جز شماری از دانشمندان بر درستی متن آن اتفاق نظر دارند و اختلاف در روش خواندن متن، برداشت و شاید ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به اندازه‌ای است، که شیعیان دوازده امامی ایران و وهابیان عربستان از قرآن با رسم‌الخط واحدی بهره‌گیری می‌کنند.






ناباوران

دیگر صاحب‌نظران معمولاً روایت کلی مسلمانان از وقایع را می‌پذیرند. اما، بر این باورند که مفاهیم قرآن بیشتر ریشه‌های زمینی دارند و قبل از تولد پیامبر اسلام این مفاهیم در میان مذاهب مختلف اقوام عرب وجود داشته‌اند. برخی اثبات‌گرایان(positivist) و علم‌باوران (scientisist) برخی مطالب قرآن در مورد طبیعت و انسان را غیر علمی و از اشکالات این کتاب می‌دانند. این در حالیست که هنری مارگنو، استاد فیزیک و علوم طبیعی در دانشگاه ییل می‌نویسد: دیدگاهی شایع وجود دارد که علم و دین را به طور کلی ناسازگار تلقی می‌کند. بنابر این اجازه دهید پیش از هر چیز به این نکته اشاره کنم که این باور شاید نیم قرن قبل صحیح بود، ولی اکنون اعتبار خود را از دست داده‌است. این مطلب را هر کسی که نوشتارهای فلسفی برجسته‌ترین و خلاق‌ترین فیزیکدان‌های پنج دهه اخیر را مطالعه کند، می‌تواند دریابد. و منظور در اینجا کسانی همچون اینشتین، بور، هایزنبرگ، شرودینگر، ویگنر و دیگران اند.






موضوعات قرآنی
محتوای آیات اولیه قرآن

بر پایه قرآن، هشدار دادن به ناباوران (کفار) از عذابی که در روز رستاخیز انتظار آن‌ها را می‌کشد، یکی از نقش‌های اصلی محمد می‌باشد. گاهی قرآن، صراحتاً به روز رستاخیز اشاره نمی‌کند ولی نمونه‌هایی از داستان قوم‌های محو و نابود شده آورده و همعصران محمد را از عذاب‌های همانند برحذر می‌دارد. (آیه ۴۱:۱۳ تا ۴۱:۱۶). محمد نه تنها به کسانی که وحی خدا را انکار می‌کنند هشدار می‌دهد، بلکه وعده‌های نیکویی به کسانی که از اهریمن دوری می‌ورزند، به سخن خدا گوش فراداده و از خدا فرمانبرداری می‌کنند، می‌دهد. ماموریت محمد هم‌چنین دربرگیرنده تبلیغ یکتاپرستی می‌باشد: قرآن از محمد می‌خواهد که به اظهار و تمجید نام پروردگارش بپردازد و به او دستور می‌دهد که از پرستش بتها و یا نسبت دادن الوهیت به هر چیزی بجز خدا دوری بورزد..

موضوع آیات نخستین قرآن وظیفه انسان در برابر آفریننده خویش، رستاخیز مردگان، داوری پایانی خدا به همراه توصیف روشن عذاب‌های دوزخ و لذات و نعمات بهشت، و نشانه‌های خدا در همگی عرصه‌های زندگی انسان می‌باشد. تکالیف مذهبی که در این زمان از باورمندان خواسته شده بود اندک بودند: باور به خدا، درخواست برای بخشش گناهان، خواندن نمازهای مکرر، کمک به دیگران به‌ویژه نیازمندان، رد کردن تقلب و دوستی مال جهان (که در زندگی بازرگانی مکه، امری پراهمیت به شمار می‌رفت)، عفت و پاکدامنی و زنده به گور نکردن فرزندان دختر. آیات نخستین قرآن با پافشاری روی جنبه‌های اخلاقی آغاز و سپس به گونه فزآینده‌ای به انتقاد از خدایان مکه و بت پرستی پرداخت..






قرآن و جهاد

قرآن نبرد و قیام خونین را با حدود و مقتضیاتی مشخص تجویز کرده و حتی سستی از جنگ را در صورت لزوم آن از گناهان و جرائم بزرگ دانسته‌است: ۱. هنگامی که مسلمانان مورد تهاجم دشمن واقع شده و کشورشان در خطر باشد. ۲. برای دفع مخاطرات و فتنه و آشوب دشمن که به مراتب از خونریزی بدتر و زیان بخش‌تر است . ۳. به منظور حفظ نوامیس و زنان و اطفال مسلمان که مورد شکنجه و فشار و تعدی دشمن واقع شده‌اند. ۴. در موردی که دشمن معاهده‌ای را که با مسلمانان بسته، نقض کند و اضافه بر پیمان‌شکنی، مشغول گمراه کردن و منحرف ساختن مؤمنین گشته و در دیانت طعن و لطمه وارد آورد. با تمامی این شرائط و حدود، لشکر اسلام پس از هر پیروزی مأمور به ملاطفت و مهربانی با دشمن است و باید صدمه و فشاری که از آنان دیده را در بوته فراموشی نهاده و همچون برادران و دوستان صمیمی با ایشان رفتار کند و با کمال رأفت، محبت، منطق قوی و کردار پسندیده آنان را به آیین حق دعوت کنند. وجه مشترک جنگ‌های اسلام، قیام در راه خدا، تحکیم و اجرای قانون حق و عدالت و برافکندن آشوب و فساد و هرج و مرج است. رویه لشکر اسلام نیز رویه‌ای مشفقانه دارند.





درجات حوزه علمیه
درجه‌های مذهبی اسلامی رایج در حوزه علمیه را می‌توان به دو بخش درجه‌های رسمی (سطح یک، سطح دو، سطح سه و سطح چهار) و درجه‌های غیررسمی که تا حدودی نامعین هستند (حجت‌الاسلام، ثقةالاسلام، آیت‌الله و ...) تقسیم کرد.






درجه‌های رسمی
مقدمات
سطح یک

طلاب و فضلاء حوزه علمیه که بر اساس مدرک صادرشده مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، دوره سطح ۱ را طبق برنامه گذرانده‌اند، از کلیه مزایای علمی و استخدامی فارغ‌التحصیلان دوره کاردانی دانشگاه‌ها برخوردار خواهند بود.

اتمام سطح ۱ به طور متوسط شش سال طول می‌کشد که علاوه بر اتمام تخصصی ادبیات عرب (صرف،نحو،معانی و بیان و بدیع،لغت،تجوید) دروس مربوط به منطق و کلام (عقاید) و فقه و اصول فقه را هم سپری می‌کنند. کتاب روضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه در فقه و اصول فقه مرحوم مظفر در اصول فقه از مهمترین کتبی است که گذرانده می‌شود.

به سطح یک مقدمات هم گفته‌ می‌شود.






سطح عالی
سطح دو

طلاب و فضلاء حوزه علمیه که بر اساس مدرک صادرشده مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، دوره سطح ۲ را طبق برنامه گذرانده‌اند، از کلیه مزایای علمی و استخدامی فارغ‌التحصیلان دوره کارشناسی دانشگاه‌ها برخوردار خواهند بود. فارغ‌التحصیلان این دوره می‌توانند در آزمون ورودی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه‌ها در تمامی رشته‌های علوم انسانی شرکت کنند و در صورت پذیرفته‌شدن، ادامه تحصیل دهند.

اتمام سطح ۲ به طور متوسط حدود سه سال طول می‌کشد.






سطح سه

طلاب و فضلاء حوزه علمیه که بر اساس مدرک صادرشده مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، دوره سطح ۳ را طبق برنامه گذرانده‌اند، از کلیه مزایای علمی و استخدامی فارغ‌التحصیلان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه‌‌ها برخوردار خواهند بود. فضلاء و طلاب حوزه های علمیه فارغ‌التحصیل این دوره می‌توانند در امتحان ورودی مقطع دکترای درتمامی رشته‌های علوم انسانی شرکت کنند و در صورت پذیرفته‌شدن برحسب تشخیص گروه آموزشی، دروس پیش‌نیاز را تا سقف تعداد واحدهای مجاز در دو نیم سال تحصیلی بگذرانند.

اتمام سطح ۳ بدون احتساب مدت نگارش پایان‌نامه یک سال طول می‌کشد. با نگارش پایان‌نامه سطح ۳ به اتمام می‌رسد.

طلاب علاوه بر تحصیل در فلسفه و کلام و رجال و درایه و تفسیر و تاریخ اسلام و اخلاق به طور رسمی به طور غیر رسمی به تحصیل در ریاضیات (عمدتا هیئت که همان هندسه سطح کره است به خاطر کاربرد فقهی آن از چهار شاخه ریاضی که عبارتند از هیئت و حساب و هندسه و موسیقی) و طب (طب اخلاطی که از لحاظ پایه و اساس با طب اسلامی یکی است) و عرفان می‌پردازند. در فقه کتاب مکاب شیخ انصاری و در اصول فقه کتاب فرائد الاصول (معروف به رسائل) شخ انصاری و کفایة الاصول آخوند خراسانی خوانده می‌شود.

به مجموع سطح دو و سطح سه سطح عالی گفته می‌شود که با اتمام آن طلاب دیگر امتحانات کتبی را به اتمام رسانده‌اند و پس از آن کتاب بخصوصی را خوانده و امتحان نمی‌دهند بلکه با شرکت در درس خارج به تناسب استعداد و تحقیقی که انجام می‌دهند تا حد اجتهاد به تحقیق و پژوهش ادامه می‌دهند.






درس خارج
سطح چهار

پس از اتمام سطح عالی که طلاب کلیه امتحانات مبتنی بر کتبی که خوانده‌اند را دادند برای تحقیقات و پژوهش بیشتر و آموختن روش اجتهاد و استنباط و نظریه پردازی در علوم دینی در علاوه بر تحقیقات و پژوهش‌های فردی در درس خارج هم شرکت می کنند.

طلاب و فضلاء حوزه علمیه که براساس مدرک صادرشده مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، دوره سطح ۴ را طبق برنامه از کلیه مزایای علمی و استخدامی فارغ‌التحصیلان دوره دکتری دانشگاه‌ها برخوردار خواهند بود.

در این دوره طلاب درس خاصی را نمی‌خوانند و امتحان کتبی ندارند. بلکه به طور دوره‌ای در مصاحبه علمی درس خارج شرکت می‌کنند (چهار دوره) و در اتمام چهار دوره مصاحبه علمی مدرک سطح چهار را اخذ می‌کنند.

طلاب چه در مدتی که مدرک سطح چهار را اخذ می‌کنند و چه پس از آن صرفا به تحقیق و پژوهش می پردازند و شرکت در کلاسهای درس خارج به هدف آموختن روش اجتهاد و به نوعی تمرین عملی اجتهاد می‌باشد. دوره‌ای که طلاب در کنار تحقیق و پژوهش روش استنباط و نظریه پردازی در علوم دینی را فرامی‌گیرند.






درجه‌های غیر رسمی

در تاریخ حوزهٔ علمیه گاه به برخی عالمان دینی که به مرتبهٔ بزرگتری از علم و فضل در زمان خویش دست پیدا می‌کردند لقبی یا عنوانی اختصاص می‌دادند به منظور بزرگداشت و تجلیل از مقام علمی وی. برخی از آن عنوان‌ها مشترک بود مانند علامه و برخی ویژهٔ عالمانی دینی. حتی برخی معنی سیاسی داشت مانند شیخ‌الاسلام در دوران صفویان.

در دوران معاصر دیگر اختصاص عنوان خاص به عالمان بزرگ رایج نیست، بلکه تعدادی از همان عنوان‌ها که به صورت اختصاصی به کار می‌رفته‌است به عنوان‌هایی عمومی تبدیل شده‌است که عموما متناسب با علم و سن و شان عالم استفاده می‌شود.

از آن جهت که این القاب جنبهٔ احترام هم دارد شاگردان و افرادی که برای بعضی از عالمان و بزرگان احترام ویژه‌ای قائل هستند از القاب بالاتر استفاده می‌کنند در حالی که ممکن است استاد آن عالم و بزرگ درباره او از الفاظ پایینتر استفاده کند.

در عرف ایران عموما به همهٔ روحانیان «حجت‌الاسلام» و «حجت‌السلام‌والمسلمین»، به روحانیان مجتهد و فاضل «آیت‌الله»، به مرجعان تقلید «آیت‌الله عظما» می‌گویند.






ثقةالاسلام

این عنوان پیشتر دربارهٔ طلابی که تازه شروع به تحصیل علوم دینی کرده‌بودند استفاده می‌شده‌است. البته هم‌اکنون در ایران کاربردی ندارد.






پیشینه

در گذشته و در حدود هزار سال پیش به شخصیت‌های بارز علمی و راوایان ثقهٔ حدیث مانند شیخ کلینی ، شیخ صدوق و سایرین لقب ثقةالاسلام داده می شده و این لقب دارای بار بالایی بوده است. همچنین در گذشته نه چندان دور لقب آخوند به علمای بسیار بارز داده می شده مانند آخوند ملا محمد باقر مجلسی یا آخوند ملا محمد کاظم خراسانی.






حجت‌الاسلام

این عنوان در حال حاضر به‌ویژه در ایران برای طلاب معمم به کار می‌رود.






پیشینه

در گذشته به امام محمد غزالی دارای این لقب بوده است هم چنین به گفتهٔ سید حسین نصر و حمید دباشی، سید محمدباقر شفتی احتمالاً اولین کسی است که عنوان حجت‌الاسلام را دریافت کرده‌است. این عنوان بعدها به روحانی معروفی از کاشان نیز اطلاق شد، ولی پس از آن بشدت از اعتبار این عنوان کاسته شد. دلیل اطلاق این عنوان به شفتی، نقش دوگانه او به عنوان قاضی و مفتی ای بود که کتابی راجع به پیاده سازی دین اسلامی در زمان غیبت نوشت. به گفتهٔ مرتضی انصاری از نوادگان شیخ مرتضی انصاری، ۲ نفر از بزرگان علماء ملقب به «حجت‌الاسلام» بوده‌اند، یکی سید محمد باقر شفتی، و دیگری حجت‌الاسلام اسدالله بروجردی. اما رفته رفته از جایگاه این لقب کاسته شد.






حجت‌الاسلام والمسلمین

این عنوان کامل‌شدهٔ «حجت‌الاسلام» است و مانند آن برای طلبه‌های معمم استفاده می‌شود. البته به گونه‌ای تخصصی‌تر در حال حاضر به طلابی که به مرحله درس خارج رسیده‌اند گفته می‌شود. طلابی که در مرحله درس خارج مشغول تحقیق و پژوهش و شرکت در درس خارج به منظور آموختن روش اجتهاد و صاحب‌نظری در علوم دینی هستند معمولا در مورد آنها از این لقب استفاده می‌شود.

برخی فقهای دیگر نیز یافتن معیار و قاعده برای این عنوان و عناوین مشابه مانند حجت‌الاسلام و ثقةالاسلام را بی‌فایده دانسته‌اند.

قدر متیقن آن است که این عنوان به کسانی گفته می شود که در سطح بالای درس خارج فقه رسیده اند. اما هنوز به درج اجتهاد نائل نشده اند.






آیت‌الله
برای دیگر کاربردها، آیت‌الله (ابهام‌زدایی) را ببینید.

این عنوان به صورت تخصصی برای کسانی است به مرتبهٔ اجتهاد (بالاترین مدرج تحصیلی در نظام آموزشی حوزه) رسیده‌اند و توانایی استنباط علوم دینی را دارند و در زمینهٔ علوم دینی صاحب نظر هستند گفته می‌شود.

البته سن روحانی نیز در استفادهٔ از آیت‌الله موضوعیت دارد. مثلا مجتهدان جوان یا کسانی که تازه به میانسالی رسیده‌اند را گاه همچنان با عنوان حجت‌الاسلام یا حجت‌الاسلام‌والمسلمین نام می‌برند، و از آنور گاه عالمانی که به سالخورده و سرشناس ولی مجتهد نیستند نیز این عنوان اطلاق می‌شود.






پیشینه

کاربرد تاریخی این لقب به علامه حلی فقیه قرن هفتم هجری اشاره دارد و تا قرن چهاردهم این لقب تنها مختص وی بود. در این دوران سید محمدمهدی بحرالعلوم نیز از سوی برخی آیت‌الله خوانده شد و چند دهه بعد از لقب آیت‌الله برای اشاره به فقهای دیگری چون شیخ مرتضی انصاری و محمدحسن شیرازی نیز استفاده شد.

مورخان مشروطه برای اشاره به برخی فقهای آن دوران همچون محمدکاظم خراسانی نیز از لقب آیت‌الله استفاده کردند و پس از تشکیل حوزه علمیه قم توسط شیخ عبدالکریم حائری تعدادی از استادان این حوزه نیز به آیت‌الله معروف شدند.






آیت‌الله العظمی

کاربرد اصلی این عنوان در حال حاضر برای مراجع تقلید شیعه است. کاربرد این لقب به دوران پس از آیت‌الله بروجردی بازمی‌گردد. تا آن زمان مراجع تقلید را حجت‌الاسلام و حجت‌الاسلام‌والمسلمین می‌نامیدند و بر روی رساله‌های سید حسین طباطبایی بروجردی، که اولین رساله عملیه شمرده می شود، نیز از این لقب برای او استفاده شد.

کاربرد این لقب معیار رسمی ندارد ولی بر اساس عرف موجود عالی‌ترین لقب غیررسمی است و تنها به کسانی تعلق می‌گیرد که علاوه بر اجتهاد فقهی، مقلدان فراوانی نیز داشته باشند. به گفته آیت‌الله موسوی اردبیلی «آیت‌الله العظمی به کسی گفته می‌شود که علاوه بر اجتهاد، جایگاه علمی برتری دارد و در مقام افتا قرار دارد» همچنین به گفته آیت‌الله مبشر کاشانی «اگر از مراجع تقلید باشد یا شأنیت این مقام را داشته باشد و مجتهد جامع‌الشرایط باشد، آیت‌الله العظمی گفته می‌شود.» اما مرتضی مطهری باور داشت که نباید این لقب را به افراد عادی نسبت داد و این لقب ویژه امام زمان است و اوست که آیت‌الله العظمی و بزرگ ترین نشانه الهی بر روی زمین است.







توضیح‌المسائل

رساله توضیح‌المسائل به سبکی از کتاب‌های احکام شیعه گفته می‌شود که توسط مراجع تقلید شیعه برای توضیح مسائل فقهی برای عموم نوشته می‌شود. احکام با طبقه بندی موضوعی در آن آورده شده و گاهی حاوی استفتائات (یعنی سوال و جواب) است.

پیش‌تر مسائل فقهی در قالب رساله‌های عملیه ارائه می‌شد که به دلیل استفاده از واژه‌های تخصصی، فهم آن برای عموم بسیار دشوار بود. نخستین بار علامه کرباسچیان شکل کنونی این رساله‌ها را تدوین و در زمان آیت‌الله بروجردی و با تأیید ایشان چاپ کرد






طلبه
به مردان و زنانی که در حوزه علمیه به تحصیل می‌پردازند طلبه گفته می‌شود.






تعریف واژه طلبه

تعریف واژه طلبه در فرهنگ لغت و فرهنگ مردم و افراد حوزوی
فرهنگ لغت واژه‌ای است در زبان عربی که جمع مکسر واژه طالب است به معنی خواهان و خواستار در زبان فارسی، مانند واژه کاسب که جمع شکسته اش می‌شود کسبه
فرهنگ مردم و افراد حوزوی در زبان فارسی کنونی مردم و افراد حوزوی ایران به کسانی گفته می‌شود که در حوزه علمیه به تحصیل علوم اسلامی مشغول هستند؛ معادل دانش آموز و دانشجو در مدرسه و دانشگاه و هنوز از حداقل تحصیلات حوزوی دانش‌آموخته نشده‌اند، که در آن صورت (دانش‌آموختگی) از وی با عنوان روحانی یاد می‌شود. اگر چه این واژه در زبان عربی جمع واژهٔ طالب است ولی در زبان فارسی به صورت مفرد به‌کار می‌رود و آن را به صورت طُلّاب؛ ساختاری دیگر برای جمع شکسته جمع می‌بندند.






طبقه‌بندی کنونی نظام آموزشی حوزه علمیه در ایران

پس از انقلاب اسلامی ایران حوزه‌های علمیه در ایران به صورت قانونمند درآمدند به این صورت که تحصیل در حوزه علمیه به دو نظام زیر گفته تقسیم شد:
بلند مدت (اجتهاد محور)
کوتاه مدت (تبلیغ محور)

عناوین و القاب طلاب و روحانیون

اطلاق عناوین و القاب گوناگون به طلاب و روحانیون دارای رتبه بندی رسمی و قانونی نیست و این القاب به صورت تعینی و غیر تعیینی و رسمی صورت می‌گیرد، اما اگر یک بررسی به صورت معکوس صورت گیرد می‌توان تا حدودی میزان، درجه و رتبهٔ هر عنوانی را در ایران معاصر
طبقه‌بندی کرد.






علوم اسلامی

علومی که موضوع و مسائل آن علوم، اصول یا فروع اسلام است و یا چیزهایی است که اصول و فروع اسلام به استناد آنها اثبات می‌شود، یعنی قرآن و سنت، مانند علم قرائت٬ علم تفسیر٬ علم حدیث، علم کلام نقلی٬ علم فقه٬ علم اخلاق نقلی.

در نگاه دیگر، به تمام علومی که در مسیر خداشناسی قرار گیرند و همه علومی که برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است علوم مفروضه اسلامی اطلاق می‌شود.






علوم مستند به متون اسلامی

زبان عربی . صرف . نحو . بلاغت . بدیع . معانی . بیان . علوم قرآنی . تجوید . قرائت . تفسیر . علم حدیث . علم اصول . علم فقه . علم حقوق . علم کلام . علم اخلاق . عرفان اسلامی . تاریخ اسلام .






علوم مرتبط با متون اسلامی

فلسفه: فلسفه اولیه، فلسفه مدرن، الهیات • ادبیات: شعر • اقتصاد، روان‌شناسی






علوم مرتبط با مسلمانان

هنر: معماری، خطاطی، موسیقی، سفالگری، اسلیمی، آفرینش •

علوم: در کشورهای اسلامی، کیمیاگری، ستاره‌شناسی، طب، ریاضیات،

جامعه‌شناسی: جامعه‌شناسی اولیه، شعوبیه، ورزش، تاریخچه اولیه اسلام، سیاست







روحانی
فرد روحانی انسانی است که بر دستورات و آموزه هاي ادیان آگاهي داشته و آن‌ها را بكار ببندد. در بعضی از ادیان، روحانی به فردي گفته می‌شود که علاوه بر اينها دیگران را نیز راهنمائی کند.
page6 - page7 - page8 - page9 - page10 - page12 - page13 - | 8:40 am
موسیقی
موسیقی یک هنر است که رسانهٔ آن صدا و سکوت است. عناصر معمول موسیقی ارتفاع (که لحن و هارمونی را در بر دارد)، ریتم (و مفاهیم مربوط به آن، شامل ضرب (موسیقی)، متر، و مفصل‌بندی (articulation))، فورته، و ویژگی‌های صوتی رنگ صدا (timbre) و بافت است.







ریشه واژه‌های موسیقی و خنیا

واژهٔ موسیقی از واژه‌ای یونانی و گرفته شده از کلمهٔ Mousika و مشتق از کلمهٔ Muse می‌باشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان است. معادل موسیقی در فارسی خُنیا است و به معنی نوای خوش است. دانلود آهنگ جدید ایرانی دانلود آهنگ جدید خنیا از ریشه «خونیاک» زبان پهلوی و «هو نواک» اوستایی است که خود آن از دو قسمت تشکیل شده است: «هو]به معنای نیک ، زیبا ، خوش، برای نمونه در واژه‌های هومن (= نیک اندیش)، خسرو (= خوب نام)، و «نواک» به معنای نوا. در کل هونواک، خونیاک و خنیا به معنی «نوای خوش« است.

موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیلهٔ آواها گفته‌اند که مهم‌ترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونه‌ای که خوش‌آیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده می‌شود.




تاریخ موسیقی
شناختن مبداء و منشاء موسیقی برای ما کمال استفاده را در بر دارد زیرا کشف این نکته به شناسائی ماهیت موسیقی کمک بسیاری می‌نماید و به همین دلیل است که تا کنون علماء و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشته‌اند که از میان آنها سپنسر, نیچه, هاوس اگر– و هردر را باید نام برد.
در دوره‌های اخیر علماء و محققین با تحقیق در احوال ملل ابتدایی – وحشی و نیمه وحشی طریق مطمئن تری برای تحقیق در این زمینه بر گزیده‌اند.فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند.
نخست ژان ژاک روسو در اثر خود به نام فرهنگ موسیقی
۱۷۶۷ و بعد از او دولابور در کتاب تحقیقی درباره موسیقی قدیم وجدید۱۷۸۰ این بحث را پیش کشیدند مردم سیاحت پیشه انگلستان نیز پس از فرانسویان به تحقیق در این موضوع پرداختند و در این اواخر آلمانی‌ها تحت عنوان علم موسیقی سنجشی به این تحقیقا ت رونق عمیق بسیاری بخشیدند.





پیدایش موسیقی در ملل

یونان
یونانی‌ها هر مس را به شکرانه بخشیدن موسیقی ستایش می‌کردند. اما هر مس خدای بازرگانی و بازرگانان بود و به نظر ما بعید می‌آید که بتواند با موسیقی سر و کاری داشته باشد. ولی از نظر دور نباید داشت که او در عین حال پیک و قاصد خدایان دیگر نیز بود.

قطعا هنگامی که او ضمن گردش و سیاحت در ساحل دریای مدیترانه رشته روده‌ای را که از برادرش آپولون به سرقت برده بود را بر روی کاسهٔ لاک پشتی استوار کرد از جانب ابومنش یعنی زئوس و محبوبه اش مایا ماموریتی به عهده داشته‌است و به این ترتیب است که اولین ساز یعنی لیر بوجود آمد.


چین
چینی‌ها خیلی پیش از این با موسیقی آشنایی داشتند. چهار هزار و پانصد سال پیش از این پادشاه مقتدری به نام هائونک تی فرمان داد تا موسیقی را اختراع کنند و چهچهه مرغان و زمزمه جویباران را سر مشق دانایان و خردمندان کشور خویش قرار داد.


ژاپن
در ژاپن روزی و روزگاری الهه خورشید قهر کرد و به پناهگاه خود خزید، مردم هر چه عقلشان را روی هم ریختند جز این حیله‌ای بخاطرشان نرسید که با سرودن الحان متوالی و پیوسته، او را به بیرون آمدن تشویق کنند، حتی امروز نیز در ژاپن به هنگام وقوع کسوف، مردم به خواندن آوازهای فوق العاده قدیمی متوسل می‌شوند.


ایران
از مهمترین مُهرنگاره‌های خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "چوغامیش" خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان می‌دهد. در این بزم باستانی، دسته‌ای خنیاگر(:نوازنده) دیده می‌شوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان می‌دهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، می‌بینیم که نوازنده‌ای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" می‌نوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خواننده‌ای است که "آواز" می‌خواند.

دوره نخست از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی انواع سازها و ادوات رایج موسیقی عصر هخامنشیان و پیش از اسلام موسیقی ایران درعهد ساسانیان دوره دوم از طلوع اسلام تا عصر حاضر موسیقی ایران پس از اسلام هجوم مغول و دگرگونی اوضاع ایران وشروع انحطاط علمی وهنری ظهور دولت صفوی و وضع هنر وموسیقی پادشاهان قاجاریه و مختصری از تاریخ موسیقی ایران در این دوره تاثیر شعبه موزیک دارالفنون در حفظ موسیقی ملی درزمان ناصرالدین شاه


آمریکای شمالی
یکی از قبایل آمریکای شمالی معتقدند که موسیقی از جانب یکی از خدایان بنام تسکانی-پوکا مرحمت شده‌است و چنین می‌پندارند که او پلی از لاک پشت‌ها و نهنگ‌ها ساخته‌است که در موقع آواز خواندن و نوازندگی با استفاده از آن خورشید صعود می‌کند.


حبشه
حبشی‌ها نیز خدائی دارند بصورت کبوتر و از نظر آنها این خداوند خواندن و نوشتن را به آنها آموخته و موسیقی را به آنان ارزانی داشته‌است.


ژرمنی
در افسانه‌های ژرمنی هایمدال قاپچی آسمانها, شیپور غول آسائی دارد که آن را زیر شجره الحیات دفن کرده‌است و هرگاه آن را به صدا در آورد روز قیامت آغاز خواهد شد و او در آن روز همه خوانندگان و موسیقیدانان را در پناه خود خواهد گرفت و چون خود او نیز موسیقیدان و آواز خوان بوده‌است برای آنان شفاعت خواهد کرد.
بدین نحو تمام ملل قدیم تاریخ و داستان، پدید آمدن موسیقی را با قصه‌ها و افسانه‌ها در آمیخنه‌اند حتی در قرون وسطی نیز چنین می‌پنداشتند که موسیقی را یوبال پسر کاین اختراع کرده‌است.


ماداگاسکار
از طرف دیگر به آن دلیل که موسیقی را عطیه خدایان می‌پنداشتند، آنرا وسیله نزدیک شدن به خدا یان و نیروهای ماوراءالطبیعه قرار دادند. با توسل به آن از طرفی چشم زخم و ارواح خبیثه را از خود می‌راندند، مرگ و بیماری را طرد می‌کردند و از انقلابات جوی و حریق احتزار می‌نمودند، و از طرف دیگر برای جلب عطوفت خدایان، نزول باران و برکت و باروری مزارع خویش دعا می‌کردند. یکی از مبلغین مذهبی به نام سبیره

، صحنه‌ای از مداوای بوسیله موسیقی را که خود در ماداگاسکار ناظر و شاهد آن بوده‌است بدین شرح می‌دهد:

«روزی دوباره مراسم رقص برگزار می‌شد به طرز مخصوص جوال خانه را به صحن حیاط آورده در کنار یک سکه نقره‌ای توی هاونی چوبی گذاردند وروی هاون حصیری پهن کرده بیمارانی را که به طرز شگفت آوری بزک کرده بودند روی آن نشاندند، بعد طبل‌ها, گیتارهای بومی و فلوت‌ها را به صدا در آوردند. تمام ساکنین ده گرداگرد بیمار حلقه زده در حین آنکه زنان و دختران آوازی یکنواخت می‌خواندند مردان و کودکان پیوسته دست می‌زدند، در این موقع زنی که برای این موقع خاص برگزیده شده بود و از خاندان سرشناسی به نظر می‌آمد برخاست و برقص آغاز کرد. در همین احوال زنی که پشت سر بیماران پنهان شده با بیلی که در دست داشت به شدت بر صفحهٔ فلزی لبه تیزی که از طناب کهنه‌ای آویخته بود، ضربه می‌زد بدینطریق پهلوی گوش بیماران سر و صدای کر کنندهٔ وحشتناکی پدید می‌آمد. آنان گمان می‌داشتند بدین نحو می‌توانند روح خبیث را از بدن بیمارخارج کرده به جان یکی از رقص کنندگان بیندازند.

در جمیع این احوال که هر آن صدای طبل‌ها فزونی می‌گرفت، دست‌های بیشتری کوفته می‌شد و حنجره‌های تازه‌ای در آواز شرکت می‌کردند. هر دو بیمار با وجود آنکه صدای گوش خراش چندش آوری برخاسته بود همچنان ساکت و بی حرکت بر جای خود نشسته بودند. ناگهان با حال تعجبی که به من دست داده بود دیدم هر دو بیمار از جای خود برخاسته و در حلقه نوازندگان به رقص پرداختند.»

نیروی محسور کننده اصوات تا بروز گارما نیز بر جای مانده و هنوز هم که هنوز است مردمی که در مراحل پائین تمدن هستند در بهار برای باوری مزارع و گاوهای خود با خواندن سرودها، دعا می‌کنند. آویختن زنگوله به گردن گاوهائی که به چرا می‌روند نیز به همین دلیل است.
در قرن اخیر نیز هنگامی که کاتولیک‌ها در کلیسا به عبادت مشغولند و صدای دلنواز ارگ طنین می‌افکند دستخوش جذبه وشور می‌گردند.
آنچه در فوق گذشت تاریخچه‌ای بود از عقاید و افسانه‌های ملل قدیمی یا قبایلی که در مراحل پائین تمدن زندگی می‌کنند ولی باید متذکر بود که ما مردمی که در عهد سیادت علوم طبیعی زندگی می‌کنیم به هیچ وجه به افسانه‌های کهن به دیدهٔ تحقیر نمی‌نگریم بلکه می‌کوشیم زیبائی و حکمتی را که در این قصه‌ها نهفته‌است به بهترین وجه دریابیم.
ساعت : 8:40 am | نویسنده : admin | مطلب بعدی
موزیک کده | next page | next page