سپاه حسین بن علی
سپاه حسین بن علی
به روایت ابومخنف تعداد سپاه حسین ۳۲ سواره نظام و ۴۰ پیاده و به روایت محمد باقر چهل و پنج سوار و صد نفر پیاده بود.
حسین زهیر بن قین را به فرماندهی جناح راست و حبیب بن مظاهر را به فرماندهی جناح چپ گماشت. میانه سپاه را نیز به برادرش عباس سپرد.
روز نبرد
بنا بر نقل سید بن طاووس، در کتاب لهوف، صبح عاشورا ابتدا حسین بریر پسر خضیر از زاهدان نامدار کوفه را جهت موعظه جانب لشکر عمر سعد فرستاد، ولی آنان اعتنا نکردند. سپس خود به نزد آنان رفت تا اتمام حجت کند. او گفت مرا بین دو چیز مخیر کرده اند. یا بجنگم و یا ذلت پذیرم و با یزید بیعت کنم، ولی ذلت از ما دور است. لذا با شما می جنگم.
سپس سپاه عمر سعد جنگ را آغاز کرد. این حمله با تیراندازی عمر سعد به طرف اردوگاه حسین بن علی آغاز شد. شمر هم به نیروهای خود دستور داد که حملهای گروهی بکنند و سپاه حسین را نابود کنند. همه گردانهای سپاه کوفه در این حمله شرکت داشتند. یاران حسین هم در مقابل این هجوم تلاش کردند که از خود دفاع کنند و نیمی از یاران او (غیر از بنی هاشم) در این حمله نخست کشته شدند. شمار کشتهشدگان این حمله را ۴۱ تن گفتهاند. شماری از آنان (غیر از ۱۰ نفر از غلامان حسین و دودمانش و ۲ تن از غلامان علی)، عبارتاند از:
نعیم بن عجلان، عمران بن کعب، حنظله، قاسط، کنانه، عمرو بن مشیعه، ضرغامه، عامربن مسلم، سیف بن مالک، عبدالرحمان درجی، مجمع عائذی، حباب بن حارث، عمرو جندعی، حلاس بن عمرو، سوار بن ابی عمیر، عمار بن ابی سلامه، نعمان بن عمر، زاهر بنعمر، جبلة بن علی، مسعود بن حجاج، عبدالله بن عروه، زهیر بن سلیم، عبدالله و عبیدالله پسران زید بصری.
جنگ گروهی و تن به تن تا نماز ظهر ادامه یافت. هنگام نماز حسین به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی دستور داد با نیمی از یاران در مقابل او صف بکشند تا بتواند به نماز بایستد. دشمن در هنگام نماز آنها را تیرباران کرد. سعید بدن خود را سپر قرار داد و به شهادت رسید.
صبح روز دهم محرم، حسین لشکریانش را که ۳۰ اسب سوار و ۴۲ پیاده بودند را آماده کرد. سمت چپ سپاه را به حبیب بن مظاهر، سمت راست را به زهیر بن قین و قلب را به عباس سپرد. وی همچنین دستور داد که دور تا دور خیمهها، هیزم جمع آوری کنند و هیزمها را آتش بزنند. خود نیز به خیمهای که قبلاً آماده کرده بود رفت و خود را معطر به مشک نمود و صورتش را اصلاح کرد. سپس در حالی که سوار بر اسب بود و قرآنی به دست داشت، مناجاتی زیبا با خداوند نموده و با مردم کوفه نیز سخن نمود و گفت که خدا ولی اوست و دین را محافظت خواهد کرد. به مردم سخنان محمد که وی و حسن را سرور جوانان بهشت خوانده بود و جایگاه خانواده اش را یادآوری نموده و از آنان خواست تا فکر کنند که آیا کشتن وی، امری مشروع است؟ سپس مردم کوفه را به خاطر اینکه پیشتر از وی خواسته بودند تا پیششان بیاید، سرزنش نمود و درخواست کرد تا اجازه دهند وی به یکی از سرزمینهای اسلامی برود که در آنجا امنیتش تامین باشد. اما دوباره به وی گفته شد که اول از همه باید تسلیم یزید گردد. حسین در پاسخ گفت که هیچگاه خودش را همانند یک برده تسلیم نمیکند. حسین از اسب پیاده شد و دستور داد تا مهار اسب را ببندند به نشانهٔ اینکه هرگز از معرکه جنگ فرار نخواهد کرد.حر بن یزید بن ریاحی تحت تاثیر قرار گرفت و به سپاه حسین رفت و کوفیان را به خاطر خیانت به حسین سرزنش کرد که البته تاثیری بر روی آنان به وجود نیامد و سر انجام حر در میدان نبرد کشته شد. حسین به اتکای یارانش تا موقعی که تمامی یارانش کشته نشده بودند، وارد جنگ نشد و نمیجنگید.
زهیر بن قین از مردم کوفه خواست که به حرف حسین گوش داده و وی را نکشند. اما آنها با دشنام و تهدید پاسخ وی را دادند و شروع به تیراندازی نمودند. جنگ شروع شد. بال راست سپاه کوفه به فرماندهی عمرو بن حجاج حمله برد اما با مقاومت لشکر حسین مواجه شده و عقب نشست. عمرو دستور داد که لشکرش تن به نبردهای تن به تن درنداده و تنها از دور اقدام به تیر اندازی کنند. بال راست سپاه کوفه به رهبری شمر بن ذی الجوشن حمله و محاصرهای بی نتیجه انجام داد و فرمانده سواران سپاه، از ابن سعد خواست که پیاده نظام و کمانداران را به کمک وی بفرستد. شبث بن ربیع که قبلاً از حامیان علی بود، حال در لشکر کوفه و تحت امر پیاده نظام ابن زیاد بود. وقتی به وی فرمان حمله داده شد، آشکارا گفت که هیچ میلی به انجام این کار ندارد و سواره نظام و ۵۰۰ کماندار این کار را انجام دادند. سواران لشکر حسین که پاهای اسبانشان قطع شده بود مجبور به پیاده جنگیدن شدند. حسین و هاشمیان تنها از جلو میتوانستند پیش روی داشته باشند و ابن سعد دستور داد که لشکریانش از همه جهات به سمت خیمههای حسین رفته تا آنها را خلع سلاح کنند. اما برخی از حامیان حسین که در خیمهها خوابیده بودند با آنها سرسختانه جنگیده و مقاومت کردند. ابن سعد دستور داد که خیمهها را آتش بزنند. قبلاً حسین دستور داده بود که دور تا دور خیمهها آتش زده شود تا از ورود سپاهیان عمر بن سعد جلوگیری شود. شمر به سمت خیمههای زنان حسین پیش روی نمود و میخواست خیمهها را بسوزاند که همراهانش وی را سرزنش نمودند که شرمگین شد و از این کار منصرف گردید. در یک حمله، سپاهیان ابن زیاد، خیمه های حسین را آتش زدند که این آتش مانع از پیش روی سپاهیان ابن زیاد گردید.
در ظهر، حسین و یارانش نماز ظهر را به صورت نماز خوف به جا آوردند. بعد از ظهر، سپاهیان حسین، به شدت تحت محاصره قرار گرفتند. سربازان حسین پیش رویش کشته میشدند و کشتار هاشمیان که تا به حال راهشان برای ترک میدان جنگ باز بود نیز شروع گردید. اولین هاشمی ای که کشته شد علی اکبر پسر حسین بود. سپس پسران مسلم بن عقیل، پسران عبدالله بن جعفر، پسران عقیل و قاسم بن حسن کشته شدند. قاسم جوان و زیبا بود و به شدت زخمی شده و از عمویش حسین درخواست یاری کرد. حسین خشمگینانه برجست و با شمشیرش ضارب قاسم را ضربتی زد. آن شخص زیر سم اسبهای سپاهیان ابن زیاد افتاده و لگد مال شد. وقتی گرد و غبار ناشی از سم اسبها کنار رفت، حسین پدیدار شد در حالی که بدن قاسم را در آغوش داشت و به قاتلینش لعنت میفرستاد. حسین جسم بی جان قاسم را به خیمههایش برد و در کنار دیگر قربانیان قرار داد.
جزئیات کشته شدن عباس در طبری و بلاذری نیامدهاست. تنها به این اشاره شده که حسین که تشنگی بر وی غالب گردیده بود، از عباس خواست تا به فرات رفته و آب بیاورد. عباس با ممانعت لشکریان ابن زیاد روبرو گردید و از خداوند درخواست کرد که لشکریان ابن زیاد را که مانع از رساندن آب به وی میشوند را از تشنگی بمیراند و دعایش مستجاب گردید. عباس از ناحیه دهان و فک ضربت خورد. او خونی که از این دو ناحیه جاری شد را در کف دستانش جمع کرد و به آسمان پاشید و به درگاه خداوند به خاطر مصائبی که بر حسین فرود آمده بود، شکایت کرد. باید روایات دقیقی در مورد کشته شدن عباس در کربلا وجود داشته باشد که شیخ مفید به آنها اشاره کرده و میگوید که حسین و عباس در کنار هم در کنار رودخانه فرات پیش روی نموده اما عباس از حسین جدا شده و توسط دشمن محاصره گردیده و شجاعانه جنگید و در مکانی که امروز مزارش در آنجا است کشته شد.
در این هنگام سپاهیان ابن زیاد به حسین بسیار نزدیک شده بودند اما کسی جرات نمیکرد به سوی حسین دست دراز کند. تا اینکه مالک بن نسیر کندی ضربتی به سر حسین زد و کلاهخودش از خون سرش پر گردید. حسین کلاه خودش را عوض نموده و سرش را با عمامه بست. مرد کندی کلاه دریده را غارت نمود. اما این سودی به حالش نکرد. چرا که بعد از آن پیوسته فقیر بود و با خواری زندگی میکرد. بخش حزن انگیز دیگر این لحظات، کشته شدن طفلی است که حسین وی را بر زانوانش قرار داده بود. بر طبق یعقوبی، این طفل، نوزاد بود. تیری گردن طفل را درید و حسین خون طفل را در کف دستانش جمع نمود و به آسمان پاشید و خشم خدا را از قوم پیرو شیطان خواستار گردید.
شمر با سپاهی به سمت حسین رفت، اما جرات ننمود به وی حمله کند و تنها درگیری لفظی بین آن دو شکل گرفت. حسین آماده جنگ شد. باید توجه داشت که حسین در آن زمان ۵۵ سال سن داشت و به اقتضای سنش نمیتوانست مداوم بجنگد. به نقل از بسیاری از روایات ، عبدالله بن حسن بن علی (برادر زاده حسین) خود را سر راه حسین قرار داد و هر چه حسین و زینب به وی میگفتند که به خیمهها برگردد، گوش نمیکرد. عاقبت دست عبدالله بر اثر ضربت شمشیر قطع شد و حسین به وی وعده بهشت داد و سعی در تسکین درد برادرزاده اش داشت. از یاران حسین، ۳ یا ۴ تن بیشتر نمانده بودند و حسین به سپاهیان ابن زیاد حمله برد. حسین چون بیم داشت که پس از مرگش عریان در صحرا رها شود، چندین جامه درخشان مرغوب پوشیده بود. اما بعد از کشته شدنش تمامی آن لباسها را غارت نموده و بدنش عریان در صحرای کربلا رها شد. ابن سعد ظاهر گردید و زینب به او گفت: حسین دارد کشته میشود و تو تنها تماشا میکنی. ابن سعد اشکهایش با شنیدن این سخن جاری گشت. حسین شجاعانه میجنگید و یعقوبی و چند منبع شیعی دیگر میگویند که دهها تن را کشت. اما برخی منابع دیگر حاکی از آن هستند که سربازان ابن زیاد اگر میخواستند میتوانستند حسین را در جا بکشند. حسین وقتی به طرف فرات می رفت تا آب بنوشد، تیری به چانه اش یا گلویش خورد. سرانجام حسین از ناحیه سر و بازو آسیب دیده و بر صورت به زمین افتاد. به خولی بن یزید اصبحی دستور داده شد که سر حسین را از بدن جدا کند، اما وی متزلزل شد و نتوانست این کار را بکند. از همین رو، سنان بن انس عمرو نخعی بعد از اینکه ضربتی دیگر به حسین زد، سر وی را از بدن جدا نمود. سنان سر حسین را به خولی داده و خولی سر را پیش ابن زیاد برد.
نبرد به پایان رسید و سربازان ابن زیاد رو به غارت آوردند. لباسهای حسین، شمشیر و اثاثیه اش، کفشها و روپوش یمانی اش همگی غارت گردیدند. همچنین زیورآلات و چادر زنان نیز غارت گردید. زین العابدین علی بن حسین که بیمار بود در یکی از خیمهها بود و شمر میخواست او را بکشد. اما ابن سعد مانع شد و اجازه نداد کسی به خیمهٔ وی وارد شود. صفوف عزاداران حسین به خاطر وجود علی بن حسین است و نام «شهدای کربلا و طف» با نام وی عجین شدهاست. ۷۲ تن یاران حسین که ۱۷ تن از آنان هاشمی بودند و بر طبق محسن الامین، از لشکریان ابن زیاد ۸۸ تن کشته شدند. حر بن زیاد ریاحی، ۴۰ نفر و بریر بن خضیر ۳۰ نفر، نافع ۱۲ یا ۱۳ نفر و حسین تعداد زیادی از لشکریان ابن زیاد را کشتند.
کشتهشدن حسین بن علی
عمر بن سعد دستور داد تا حسین بن علی و همراهانش را محاصره کنند و آب را به روی آنان ببندند. سرانجام حسین بن علی در روز عاشورا، ۱۰ محرم سال ۶۱ در کربلا کشته شد و همهٔ خیمههای خانواده و یارانش رابه آتش کشیدند.سپس بعد از کشته شدن تمامی یاران حسین بن علی تمامی سر های آنان به جز علی اصغر و حر را از بدنشان جدا کردند و بر نیزه کردند و به شام فرستادند زن ها و بچه ها را به اسارت در آمدند و تمامی اجساد را در صحرای کربلا رها کردند تا پس از سه روز توسط قبیله بنی اسد دفن شدند
پس از نبرد
پس از کشتهشدن یاران و خانواده حسین بن علی در واقعه کربلا، عمر بن سعد دستور داد تا سرهای آنان را ببرند. پس از آن، سرها را بین قبایل قسمت نمود تا آنان بدین وسیله به ابن زیاد نزدیکتر شوند. قبیله کنده به ریاست قیس بن اشعث کندی ۱۳ سر، قبیله هوازن به ریاست شمر بن ذی الجوشن ۱۲ سر، تمیم ۷ سر و بنی اسد ۱۶ سر بر نیزه کردند و در مجموع با ۷۱ سر بریده وارد کوفه شدند.
هنگام طلوع آفتاب سرهای کشتهشدگان و کاروان اسیران از بابالساعات وارد مسجد اموی شد. آنگاه به دستور یزید، تمامی سرها تا ۳ روز بر دروازههای شهر و مسجد اموی آویزان گردید. علی پسر حسین پس از گذشت چهل روز (در روز اربعین) موافقت یزید را گرفت تا سرها را به بدنها ملحق کند و سر حسین و دیگر کشتهشدگان را به کربلا برد و به اجسادشان ملحق کرد.
در عین حال چند سر را در بابالصغیر به خاک سپردند، که عبارتاند از:
سر ابوالفضل العباس
سر علیاکبر
سر حبیب بن مظاهر
فهرست کشتهشدگان سپاه حسین در رویداد کربلا
واقعه کربلا یکی از نامهایی است که اشاره به نبردی دارد که در روز دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری بین سپاه حسین ابن علی و سپاه یزید ابن معاویه اتفاق افتاد.
بنی هاشم
فرزندان علی بن ابیطالب
حسین بن علی
عباس بن علی (ابوالفضل)
جعفر بن علی (علی بن ابیطالب)
عبدالله بن علی
عثمان بن علی
عمر بن علی
فرزندان حسن بن علی
ابوبکر بن حسن
بشر بن حسن
عبدالله بن حسن
قاسم بن حسن
عمر بن حسن
فرزندان حسین بن علی
علی اکبر بن حسین
علی اصغر بن حسین
فرزندان عبدالله بن جعفر و زینب بنت علی
عون بن عبدالله بن جعفر
محمدبن عبدالله بن جعفر
فرزندان عقیل ابن ابیطالب
مسلم بن عقیل (محل قتل در کوفه)
عبدالرحمان بن عقیل
عبدالله الاکبر بن عقیل
عبدالله بن مسلم بن عقیل
عون بن مسلم بن عقیل
محمد بن مسلم بن عقیل
جعفر بن عقیل
جعفر بن محمد بن عقیل
احمد بن محمد بن الهاشمی
یاران حسین بن علی
ابراهیم بن الحضین الاسدی
ابوالحتوف بن الحارث الانصاری
ابو عامر النهشی
اسلم الترکی مولی امام (خدمتگزار امام)
ادهم بن امیه العبدی
امیه سعد الطاعی
انس بن الحارث الکاهلی
انیس بن معقل الاصبحی
بریربن خضیرالهمدانی
بشر بن عبدالله الحضرمی
بکربن حی التیمی
جابر بن الحجاج التیمی
حبله بن الشیبانی
جناده بن الحارث الهمدانی
جناده بن کعب الانصاری
جندب بن حجیر الخولانی
جون بن جوی
جوین بن مالک التیمی
حارث بن امری القیس کندی الکندی
الحارث بن بنهان
الحباب بن الحارث
الحباب بن عامر الشعبی
حبشی بن قیس النهمی
حبیب بن مظاهر(یا مظهر)
الحجاج بن بدر السعدی
حجاج بن مسروق جعفی
حر بن یزید ریاحی
حلاس بن عمرو راسبی
حنظله بن اسعد شامی
حنظله بن عمرو شیبانی
رافع مولی مسلم الازدی
زاهر بن عمرو الکندی
زهیر بن بشر الخثعمی
زهیر بن سلیم الازدی
زهیر بن القین البجلی
زیاد بن عریب الصادی
سالم مولی بنی المدینه الکلبی
سالم مولی عامر العبدی
سعد بن الحارث الانصاری
سعد مولی علی بن ابی طالب
سعد مولی عمرو بن خالد
سعید بن عبدالله حنفی
سلمان بن مظارب الجبلی
سلیمان مولی الحسین
سوار بن منعم النعمی
سوید بن عمرو بن ابی المطاع
سیف بن الحارث الجابری
شوذب مولی بنی شاکر
الضرغامه بن مالک
عائذ بن مجمع العائذی
عابس بن ابی شبیب الشاکری
عابر بن حساس بن شریح
عامر بن مسلم العبدی
عباد بن المهاجر الجهنی
عبدالاعلی بن یزید الکلبی
عبدالرحمن الارحبی
عبدالرحمن بن عبد ربه الانصاری
عبدالرحمن بن عروه الغفاری
عبدالرحمن بن مسعود التیمی
عبدالله بن ابی بکر
عبدالله بن بشر الخثمی
عبدالله بن عروه الغفاری
عبدالله بن عمیر بن حباب الکلبی
عبدالله بن یزید الکلبی
عبیدالله بن یزید الکلبی
عقبه بن سمعان
عقبه بن الصلت الجهنی
عماره بن صلخب الازدی
عمران بن کعب بن حارثه الاشجی
عمار بن حسان الطائی
عمار بن السلامه الدالانی
عمرو بن خالد عبدالله الجندعی
عمرو بن خالد الازدی
عمرو بن خالد الصیداوی
عمرو بن قرظه الانصاری
عمرو بن مطاع الجفی
عمرو بن جناده الانصاری
عمرو بن ضبیعه الضعبی
عمرو بن کعب، ابو ثمامه الصائدی
قارب مولی حسین
قاسط بن زهیر التغلبی
القاسم بن حبیب الازدی
کردوس لتغلبی
کنانه بن عتیق التغلبی
مالک بن دودان
مالک بن عبدالله بن سریع الجابری
مجمع الجهنی
مجمع بن عبدالله العائذی
محمد بن البشیر الحضرمی
مسعود بن الحجاج التیمی
مسلم بن عوسجه الاسدی
محمد بن کثیر الازدی
مقسط بن زهیر التغلبی (احتمالآ مقسط بن عبدالله بن زهیر)
منجح مولی الحسین
الموقع بن ثمامه الاسدی
نافع بن هلال الجملی
نصر
النعمان بن عمرو الراسبی
نعیم بن عجلان الانصاری
واضح الرومی مولی الحارث السلمانی
وهب بن حباب الکلبی
یزید بن ثبیط عبسقی
یزید بن زیاد بن مهاصر الکندی
یزید بن مغفل الجعف
هفهاف بن مهند راسبی
اگر افراد بنی هاشم را به این عدد بیفزاییم، شمار کشتهشدگان کربلا به ۱۳۶ نفر خواهد رسید. و با ذکر نام قیس بن مسهر صیداوی، عبدالله بن بقطر و هانی پسر عروه که قبل از واقعه کربلا و در کوفه کشته شدند، شمار آنان از آغاز ماجرا تا پایان ۱۳۹ نفر خواهد بود.
توضیح
این فهرست شامل ۱۴۰ نفر میباشد که بیشترین تعداد برآورد شدهاست و منابع دیگر تعداد کمتری در حدود ۱۰۸ نفر یا بیشتر را نقل کردهاند.
حرم امام حسین
حرم امام حسین یا حرم حسینی در کربلا، مدفن ابی عبدالله حسین بن علی، مشهور به سیدالشهداء پیشوای سوم شیعیان است که در زمان خلافت یزید بن معاویه، در مخالفت با وی جنگید و روز عاشورا، ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری برابر با سهشنبه، ۲۰ مهر ۵۹ هجری خورشیدی (۹ اکتبر ۶۸۰ میلادی) در بیابانِ نینوا (کربلای کنونی در کشور عراق) کشته شد و پس از چند روز همانجا به خاک سپرده شد. امروزه آرامگاهش تبدیل به محلی برای زیارت شیعیان شدهاست.
در این حرم، حسین، به همراه علی اکبر در پایین پا و علی اصغر بر سینه در ضریح دفن اند. همچنین بیشتر شهدای کربلا کمی آنسوتر در حرم به خاک سپرده شدهاند.
موقعیت
حرم حسین بن علی در میانه کربلا، شهری در هشتاد کیلومتری نجف و صد کیلومتری بغداد است. موقعیت جغرافیایی این شهر ۳۲ درجه و ۴۰ دقیقه عرض شمالی و ۴۳ درجه و ۵۰ دقیقه طول شرقی است.
تاریخچه حرم
پس از به شهادت رسیدن حسین بن علی (علیه السلام) و اصحاب وی در سرزمین کربلا، قبیله بنیاسد پیکر او و اصحابش را دفن نمودند. بنیاسد برای قبر حسین (علیه السلام) نشانهای در نظر گرفتند و درخت سدرهای را علامت آن ساختند. در زمان بنیامیه شیعیان به زیارت قبر وی میآمدند و قبر مشخص بود.
بناهای پیشین
نخستین ساخت بنای آرامگاه حسین بن علی را به مختار بن ابیعبیده ثقفی، (پس از قیامش) و بعضی به بنی اسد نسبت میدهند که مصالح آن از گچ و آجر بوده و در نزدیکی آن مسجدی بودهاست که این آرامگاه در عهد بنی عباس بدستور هارون الرشید ویران شد و خانههای شیعیان همجوار آن خراب گشته و قبر را شخم زدند و درخت سدرهای که بنیاسد جهت علامت قبر کاشتهبودند را بریدند. پس از آن در زمان مامون که برای راضی کردن شیعیان خراسان، تصمیم گرفت خلافت را به علی بن موسی الرضا واگذارد، شیعیان فرصت یافتند بر روی قبر حسین بن علی آرامگاهی بنا کنند که بنای این آرامگاه هم در سال ۲۳۲ قمری به دستور متوکل عباسی همراه با خانههای اطراف آن ویران شد و زمین آن شخم زدهشد و در آن کشت صورت گرفت. همانگونه که حمدالله مستوفی آوردهاست:
«آنرا مشهدی حائری خوانند جهت آنکه به عهد متوکلِ خلیفه آب در او بستند تا خراب شود، آب حیرت آورد و زمین گور خشک ماند».
متوکل به دست فرزندش منتصر، در سال ۲۴۷ قمری به قتل رسید. منتصر نیز همانند مامون، برخلاف پدرش، به شیعیان امنیت و رفاه داد و باز آرامگاه حسینی را بنا نمود و در کنار آن گلدستهٔ بلندی بنا نهاد. حدود ۲۸۰ ق داعیالصغیر فرمانروای طبرستان و از نوادگان زید بن علی بن حسین به بازسازی و گسترش آن پرداخت.
بنای کنونی
آخرین بازسازی ساختمان حرم حسین بن علی در سال ۳۷۱ قمری توسط عضدالدوله دیلمی از آل بویه به سرانجام رسید. وی دستور ساخت همه عتبات را صادر کرد. بنای حرم حسین بن علی در سال ۳۶۷ قمری شروع شد و در سال ۳۷۱ قمری به پایان رسید. این آرامگاه دارای گنبدی بر بالای قبر حسین بن علی است. ساختمان اصلی آن همچنان باقیمانده و در آتشسوزی سال ۴۰۷ قمری براثر افتادن شمع، تنها تزیینات داخلی آن از بین رفت ولی چون در ساختمان اصلی آرامگاه و ستونها چوب بکار نرفته بود، برپا ماند. در حقیقت بنای اصلی آرامگاه حسین بن علی از آثار معماری آل بویه میباشد که بعدها از تعرض مغولان نیز در امان ماند.
تعمیرات بنا تاکنون
پس از آن تا به امروز در آرامگاه حسین بن علی تعمیرات و تزیینات زیادی صورت گرفتهاست. پس از سقوط ایلخانیان، در دولت جلایریان (ایلکانیان) و به دست آنها تعمیراتی آغاز شد که تا سال ۷۸۶ قمری آنرا ادامه دادند و ایوان طلا را بنا نمودند. پادشاهان صفویه ضمن انجام تعمیرات و نصب تزئینات متعدد از جمله صندوق و ضریح فولادی، آرامگاه را نیز توسعه دادند. بعضی تعمیرات و ساخت یک کاروانسرا در کنار حرم توسط عثمانیها نیز تا سال ۱۱۲۹ ادامه یافت. سپس نادر شاه در سال ۱۱۳۵ قمری نیز دست به تعمیراتی وسیع و نصب تزئیناتی در حرم زد.
در دوره قاجار، روابطی بهتر از صفویه با عثمانیان داشتند. آغا محمد خان قاجار، نخستین شاه این دودمان، در سال ۱۲۰۵ دستور نوسازی گنبد و تذهیب و تزیین آن را با پوشش طلا صادر کرد. در ۱۸ ذیحجه سال ۱۲۱۶ قمری سعود بن عبدالعزیز وهابی در رأس لشکری بزرگ به کربلا حمله کرد و کشتار بیرحمانهای به راه انداخت و آرامگاه حسینی را ویران و اموال آن را غارت کرده، تمام قندیلهای طلا و نقرهٔ صفویه و فرشهای گرانقیمت را به تاراج برد.
پس از آن فتحعلی شاه قاجار دستور تعمیر خرابیهای وهابیان داد و ضریح تازهای در سال ۱۲۱۸ قمری برای حرم نصب گردید. همسر فتحعلی شاه ایوان مقابل قبر و منارههای حرم حسینی را طلاکاری کرد. گنبد و صحن در دوره محمد شاه تجدید بنا شد. در سال ۱۲۷۳ قمری ناصرالدین شاه تعمیراتی در حرم انجام داد و برای سومین بار در دوره قاجاریه گنبد آستانه تجدید طلاکاری شد. تعمیرات حرم در دوره قاجار همچنان ادامه داشت.
در تمام نقاط حرم حسینی –بسان دیگر مراکز زیارتی عراق– نام سلاطین صفوی، قاجار، امیران این دو سلسله بر روی کتیبهها دیده میشد که همگی آنها در دوره صدام نابود گردید، تا آثار ایرانی در عتبات به طور کامل محو شود. امروزه این نامها تنها در کتابها، برخی تصاویر و بهاحتمال اسنادی که در آرشیوهای عثمانی برجای مانده، قابل رؤیت است.
به نظر میرسد از آخرین تعمیرات اساسی حرم، تعمیر ایوان طلا و نصب ستونهای مرمر بجای ستونهای چوبی برای آن بوسیله یکی از تجار و معدنداران ایرانی (حاج قنبر رحیمی) در سال ۱۳۸۹ قمری (۱۳۴۸ خورشیدی) میباشد.
ضریح جدید
ضریح جدید حسینی که در آن حدود ۱۱۸ کیلوگرم طلا به همراه نقره و چوب درخت ساج بکار گرفته شده در ایران (شهر قم) ساخته شد و پس از عبور از شهرهای مسیر از مرز مهران به عراق منتقل و در حرم نصب گردید و در ۱۵ اسفند ۱۳۹۱ (۲۲ ربیعالثانی) از آن رونمایی گردید. این ضریح از نظر شکل هندسی مانند ضریح قدیم ولی از نظر ارتفاع کمی بلندتر و مساحت آن حدود ۳۴ متر مربع و تعداد پنجرههای آن ۲۰ باب است. در ساخت ضریح جدید ششگوشه حسینی یکصد و هیجده کیلو طلا و چهار هزار کیلو نقره ۲ تن مس و هزار و سیصد کیلو برنج، ۵تن چوب ساج جنگلی از برمه بهکار رفته است. وزن ضریح ۱۲ هزار کیلو است. ضریحهای قبلی نیز توسط هنرمندان ایرانی ساخته شده و در دوران صفویه و قاجار اماکن مقدس در عراق توسط پادشاهان مختلف ساخته و مرتب تعمیر و تکمیل شده است.
وضعیت کنونی حرم حسینی
حرم حسینی که یکی از شاهکارهای معماری دوره آل بویه است، در قلب شهر کربلا واقع و دارای ده در ورودی به داخل صحن شامل: دو در قسمت جنوبی (درب القبله و درب الرحمه) سه در قسمت غربی (درب زینبیه و درب راس الحسین و درب السلطانیه) دو در قسمت شمالی (درب السدره و درب الاسلام) سه در قسمت شرق صحن (درب الکرامه و درب الشهدا و درب قاضیالحاجات) میباشد. همچنین دارای ۶۵ حجرهاست که در مقابل هر یک از حجرهها یک ایوان قرار دارد. یک مسجد بزرگ هم در قسمت شرقی صحن بین درب قاضیالحاجات و درب الشهدا و درب الکرامه و در قسمت جنوب صحن تکیه یا خانقاه بکتاشیه احداث شدهاست.
در صحن حسینی، چندین محل جهت انبار فرشهای حرم و دیگر وسائل آن و در قسمت جنوب شرقی صحن قبر میرزای دوم شیرازی و در قسمت شمال غرب، قبر شیخ عبدالحسین (شیخ العراقین) از مشایخ اجازات و وصی امیرکبیر و در اطرف صحن، جمعی کثیر از علمای امامیه و سلاطین شیعه مدفونند. خود صحن از دو طبقه تشکیل شدهاست که تمامی دیوارهای آن با کاشی مزین است و هیات شکوهمندی دارد. در وسط صحن، آستانهای قرار دارد که از چهار طرف آن درهای متعددی جهت ورود به رواقها دارد، ولی در اصلی و بزرگ آن در جنوبی حرم است.
در مقابل در حرم ایوان بزرگی واقع است که به ایوان طلا شهرت دارد و دو طرف ایوان چهار کفشکن است. دو طرف ایوان دو مناره بلند از طلا است. ایوان دارای سه در ورودی است که به رواق جنوبی حرم منتهی میگردد، در وسط از آن دو در دیگر بزرگ تر میباشد و از طلا بوده که در اصفهان ساخته شدهاست. رواق جنوبی حرم را رواق حبیب بن مظاهر اسدی مینامند. چون قبر حبیب، شهید کربلا درآن واقع است و بنی اسد او را در مقبره دسته جمعی شهدای کربلا دفن نکرده، قبر جداگانهای برای وی ساختند زیرا از بزرگان قبیله بنی اسد بود.
در داخل حرم صندوقهای گرانبهایی بر روی قبر قرار دارد که برروی آن ضریح نقره نصب است و بالای ضریح اشعاری با طلا ثبت است. کف و دیوارهای حرم و رواقها تا حدود دو متر از بهترین سنگ مرمر ایران است. حرم و رواقها را با کاشیکاری آیات قرانی زینت دادهاند. تمامی سقفهای حرم و رواقها به دست هنرمندان ایرانی آینه کاری شدهاست. در قسمت شرقی قبر حسین بن علی، قبر دسته جمهی شهدای عاشورا واقع است و قبر حضرت علی اکبر جداگانه در ضریح حسین بن علی میباشد.
از قبور علمای بزرگ امامیه، در رواق جنوبی قبر میرزا مهدی شهرستانی و در رواق شرقی قبر آقا باقر بهبهانی (که بر روی آن صندوق نفیسی نصب است) و مقبره صدر اعظم میرزا محمدتقی خان امیرکبیر و در رواق شمالی حرم، قبر جمعی از سلاطین قاجاریه از جمله احمد شاه و قبر سید ابراهیم مجاب که دارای ضریح خاصی است و در رواق غربی جنب پنجره بالاسر سیدالشهداء قبر ملا محمدصادق برغانی و برادر وی ملا علی برغانی قرار دارد، در منتهیالیه رواق جنوبی محلی است که به قتلگاه معروف است و این اثر از قدیم باقی است، اینجا محلی است که ابی عبدالله الحسین از اسب خویش بر زمین افتاد و در این مکان بود که شمر سر او را از بدنش جدا کرد.
عناوین جزئیات حرم
آرامگاهها:
آرامگاه حسین، علی اکبر و علیاصغر
آرامگاه بیشتر کشتهشدگان کربلا
آرامگاه حبیب مظاهر
قتلگاه
آرامگاه ابراهیم مجاب
به روایت ابومخنف تعداد سپاه حسین ۳۲ سواره نظام و ۴۰ پیاده و به روایت محمد باقر چهل و پنج سوار و صد نفر پیاده بود.
حسین زهیر بن قین را به فرماندهی جناح راست و حبیب بن مظاهر را به فرماندهی جناح چپ گماشت. میانه سپاه را نیز به برادرش عباس سپرد.
روز نبرد
بنا بر نقل سید بن طاووس، در کتاب لهوف، صبح عاشورا ابتدا حسین بریر پسر خضیر از زاهدان نامدار کوفه را جهت موعظه جانب لشکر عمر سعد فرستاد، ولی آنان اعتنا نکردند. سپس خود به نزد آنان رفت تا اتمام حجت کند. او گفت مرا بین دو چیز مخیر کرده اند. یا بجنگم و یا ذلت پذیرم و با یزید بیعت کنم، ولی ذلت از ما دور است. لذا با شما می جنگم.
سپس سپاه عمر سعد جنگ را آغاز کرد. این حمله با تیراندازی عمر سعد به طرف اردوگاه حسین بن علی آغاز شد. شمر هم به نیروهای خود دستور داد که حملهای گروهی بکنند و سپاه حسین را نابود کنند. همه گردانهای سپاه کوفه در این حمله شرکت داشتند. یاران حسین هم در مقابل این هجوم تلاش کردند که از خود دفاع کنند و نیمی از یاران او (غیر از بنی هاشم) در این حمله نخست کشته شدند. شمار کشتهشدگان این حمله را ۴۱ تن گفتهاند. شماری از آنان (غیر از ۱۰ نفر از غلامان حسین و دودمانش و ۲ تن از غلامان علی)، عبارتاند از:
نعیم بن عجلان، عمران بن کعب، حنظله، قاسط، کنانه، عمرو بن مشیعه، ضرغامه، عامربن مسلم، سیف بن مالک، عبدالرحمان درجی، مجمع عائذی، حباب بن حارث، عمرو جندعی، حلاس بن عمرو، سوار بن ابی عمیر، عمار بن ابی سلامه، نعمان بن عمر، زاهر بنعمر، جبلة بن علی، مسعود بن حجاج، عبدالله بن عروه، زهیر بن سلیم، عبدالله و عبیدالله پسران زید بصری.
جنگ گروهی و تن به تن تا نماز ظهر ادامه یافت. هنگام نماز حسین به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی دستور داد با نیمی از یاران در مقابل او صف بکشند تا بتواند به نماز بایستد. دشمن در هنگام نماز آنها را تیرباران کرد. سعید بدن خود را سپر قرار داد و به شهادت رسید.
صبح روز دهم محرم، حسین لشکریانش را که ۳۰ اسب سوار و ۴۲ پیاده بودند را آماده کرد. سمت چپ سپاه را به حبیب بن مظاهر، سمت راست را به زهیر بن قین و قلب را به عباس سپرد. وی همچنین دستور داد که دور تا دور خیمهها، هیزم جمع آوری کنند و هیزمها را آتش بزنند. خود نیز به خیمهای که قبلاً آماده کرده بود رفت و خود را معطر به مشک نمود و صورتش را اصلاح کرد. سپس در حالی که سوار بر اسب بود و قرآنی به دست داشت، مناجاتی زیبا با خداوند نموده و با مردم کوفه نیز سخن نمود و گفت که خدا ولی اوست و دین را محافظت خواهد کرد. به مردم سخنان محمد که وی و حسن را سرور جوانان بهشت خوانده بود و جایگاه خانواده اش را یادآوری نموده و از آنان خواست تا فکر کنند که آیا کشتن وی، امری مشروع است؟ سپس مردم کوفه را به خاطر اینکه پیشتر از وی خواسته بودند تا پیششان بیاید، سرزنش نمود و درخواست کرد تا اجازه دهند وی به یکی از سرزمینهای اسلامی برود که در آنجا امنیتش تامین باشد. اما دوباره به وی گفته شد که اول از همه باید تسلیم یزید گردد. حسین در پاسخ گفت که هیچگاه خودش را همانند یک برده تسلیم نمیکند. حسین از اسب پیاده شد و دستور داد تا مهار اسب را ببندند به نشانهٔ اینکه هرگز از معرکه جنگ فرار نخواهد کرد.حر بن یزید بن ریاحی تحت تاثیر قرار گرفت و به سپاه حسین رفت و کوفیان را به خاطر خیانت به حسین سرزنش کرد که البته تاثیری بر روی آنان به وجود نیامد و سر انجام حر در میدان نبرد کشته شد. حسین به اتکای یارانش تا موقعی که تمامی یارانش کشته نشده بودند، وارد جنگ نشد و نمیجنگید.
زهیر بن قین از مردم کوفه خواست که به حرف حسین گوش داده و وی را نکشند. اما آنها با دشنام و تهدید پاسخ وی را دادند و شروع به تیراندازی نمودند. جنگ شروع شد. بال راست سپاه کوفه به فرماندهی عمرو بن حجاج حمله برد اما با مقاومت لشکر حسین مواجه شده و عقب نشست. عمرو دستور داد که لشکرش تن به نبردهای تن به تن درنداده و تنها از دور اقدام به تیر اندازی کنند. بال راست سپاه کوفه به رهبری شمر بن ذی الجوشن حمله و محاصرهای بی نتیجه انجام داد و فرمانده سواران سپاه، از ابن سعد خواست که پیاده نظام و کمانداران را به کمک وی بفرستد. شبث بن ربیع که قبلاً از حامیان علی بود، حال در لشکر کوفه و تحت امر پیاده نظام ابن زیاد بود. وقتی به وی فرمان حمله داده شد، آشکارا گفت که هیچ میلی به انجام این کار ندارد و سواره نظام و ۵۰۰ کماندار این کار را انجام دادند. سواران لشکر حسین که پاهای اسبانشان قطع شده بود مجبور به پیاده جنگیدن شدند. حسین و هاشمیان تنها از جلو میتوانستند پیش روی داشته باشند و ابن سعد دستور داد که لشکریانش از همه جهات به سمت خیمههای حسین رفته تا آنها را خلع سلاح کنند. اما برخی از حامیان حسین که در خیمهها خوابیده بودند با آنها سرسختانه جنگیده و مقاومت کردند. ابن سعد دستور داد که خیمهها را آتش بزنند. قبلاً حسین دستور داده بود که دور تا دور خیمهها آتش زده شود تا از ورود سپاهیان عمر بن سعد جلوگیری شود. شمر به سمت خیمههای زنان حسین پیش روی نمود و میخواست خیمهها را بسوزاند که همراهانش وی را سرزنش نمودند که شرمگین شد و از این کار منصرف گردید. در یک حمله، سپاهیان ابن زیاد، خیمه های حسین را آتش زدند که این آتش مانع از پیش روی سپاهیان ابن زیاد گردید.
در ظهر، حسین و یارانش نماز ظهر را به صورت نماز خوف به جا آوردند. بعد از ظهر، سپاهیان حسین، به شدت تحت محاصره قرار گرفتند. سربازان حسین پیش رویش کشته میشدند و کشتار هاشمیان که تا به حال راهشان برای ترک میدان جنگ باز بود نیز شروع گردید. اولین هاشمی ای که کشته شد علی اکبر پسر حسین بود. سپس پسران مسلم بن عقیل، پسران عبدالله بن جعفر، پسران عقیل و قاسم بن حسن کشته شدند. قاسم جوان و زیبا بود و به شدت زخمی شده و از عمویش حسین درخواست یاری کرد. حسین خشمگینانه برجست و با شمشیرش ضارب قاسم را ضربتی زد. آن شخص زیر سم اسبهای سپاهیان ابن زیاد افتاده و لگد مال شد. وقتی گرد و غبار ناشی از سم اسبها کنار رفت، حسین پدیدار شد در حالی که بدن قاسم را در آغوش داشت و به قاتلینش لعنت میفرستاد. حسین جسم بی جان قاسم را به خیمههایش برد و در کنار دیگر قربانیان قرار داد.
جزئیات کشته شدن عباس در طبری و بلاذری نیامدهاست. تنها به این اشاره شده که حسین که تشنگی بر وی غالب گردیده بود، از عباس خواست تا به فرات رفته و آب بیاورد. عباس با ممانعت لشکریان ابن زیاد روبرو گردید و از خداوند درخواست کرد که لشکریان ابن زیاد را که مانع از رساندن آب به وی میشوند را از تشنگی بمیراند و دعایش مستجاب گردید. عباس از ناحیه دهان و فک ضربت خورد. او خونی که از این دو ناحیه جاری شد را در کف دستانش جمع کرد و به آسمان پاشید و به درگاه خداوند به خاطر مصائبی که بر حسین فرود آمده بود، شکایت کرد. باید روایات دقیقی در مورد کشته شدن عباس در کربلا وجود داشته باشد که شیخ مفید به آنها اشاره کرده و میگوید که حسین و عباس در کنار هم در کنار رودخانه فرات پیش روی نموده اما عباس از حسین جدا شده و توسط دشمن محاصره گردیده و شجاعانه جنگید و در مکانی که امروز مزارش در آنجا است کشته شد.
در این هنگام سپاهیان ابن زیاد به حسین بسیار نزدیک شده بودند اما کسی جرات نمیکرد به سوی حسین دست دراز کند. تا اینکه مالک بن نسیر کندی ضربتی به سر حسین زد و کلاهخودش از خون سرش پر گردید. حسین کلاه خودش را عوض نموده و سرش را با عمامه بست. مرد کندی کلاه دریده را غارت نمود. اما این سودی به حالش نکرد. چرا که بعد از آن پیوسته فقیر بود و با خواری زندگی میکرد. بخش حزن انگیز دیگر این لحظات، کشته شدن طفلی است که حسین وی را بر زانوانش قرار داده بود. بر طبق یعقوبی، این طفل، نوزاد بود. تیری گردن طفل را درید و حسین خون طفل را در کف دستانش جمع نمود و به آسمان پاشید و خشم خدا را از قوم پیرو شیطان خواستار گردید.
شمر با سپاهی به سمت حسین رفت، اما جرات ننمود به وی حمله کند و تنها درگیری لفظی بین آن دو شکل گرفت. حسین آماده جنگ شد. باید توجه داشت که حسین در آن زمان ۵۵ سال سن داشت و به اقتضای سنش نمیتوانست مداوم بجنگد. به نقل از بسیاری از روایات ، عبدالله بن حسن بن علی (برادر زاده حسین) خود را سر راه حسین قرار داد و هر چه حسین و زینب به وی میگفتند که به خیمهها برگردد، گوش نمیکرد. عاقبت دست عبدالله بر اثر ضربت شمشیر قطع شد و حسین به وی وعده بهشت داد و سعی در تسکین درد برادرزاده اش داشت. از یاران حسین، ۳ یا ۴ تن بیشتر نمانده بودند و حسین به سپاهیان ابن زیاد حمله برد. حسین چون بیم داشت که پس از مرگش عریان در صحرا رها شود، چندین جامه درخشان مرغوب پوشیده بود. اما بعد از کشته شدنش تمامی آن لباسها را غارت نموده و بدنش عریان در صحرای کربلا رها شد. ابن سعد ظاهر گردید و زینب به او گفت: حسین دارد کشته میشود و تو تنها تماشا میکنی. ابن سعد اشکهایش با شنیدن این سخن جاری گشت. حسین شجاعانه میجنگید و یعقوبی و چند منبع شیعی دیگر میگویند که دهها تن را کشت. اما برخی منابع دیگر حاکی از آن هستند که سربازان ابن زیاد اگر میخواستند میتوانستند حسین را در جا بکشند. حسین وقتی به طرف فرات می رفت تا آب بنوشد، تیری به چانه اش یا گلویش خورد. سرانجام حسین از ناحیه سر و بازو آسیب دیده و بر صورت به زمین افتاد. به خولی بن یزید اصبحی دستور داده شد که سر حسین را از بدن جدا کند، اما وی متزلزل شد و نتوانست این کار را بکند. از همین رو، سنان بن انس عمرو نخعی بعد از اینکه ضربتی دیگر به حسین زد، سر وی را از بدن جدا نمود. سنان سر حسین را به خولی داده و خولی سر را پیش ابن زیاد برد.
نبرد به پایان رسید و سربازان ابن زیاد رو به غارت آوردند. لباسهای حسین، شمشیر و اثاثیه اش، کفشها و روپوش یمانی اش همگی غارت گردیدند. همچنین زیورآلات و چادر زنان نیز غارت گردید. زین العابدین علی بن حسین که بیمار بود در یکی از خیمهها بود و شمر میخواست او را بکشد. اما ابن سعد مانع شد و اجازه نداد کسی به خیمهٔ وی وارد شود. صفوف عزاداران حسین به خاطر وجود علی بن حسین است و نام «شهدای کربلا و طف» با نام وی عجین شدهاست. ۷۲ تن یاران حسین که ۱۷ تن از آنان هاشمی بودند و بر طبق محسن الامین، از لشکریان ابن زیاد ۸۸ تن کشته شدند. حر بن زیاد ریاحی، ۴۰ نفر و بریر بن خضیر ۳۰ نفر، نافع ۱۲ یا ۱۳ نفر و حسین تعداد زیادی از لشکریان ابن زیاد را کشتند.
کشتهشدن حسین بن علی
عمر بن سعد دستور داد تا حسین بن علی و همراهانش را محاصره کنند و آب را به روی آنان ببندند. سرانجام حسین بن علی در روز عاشورا، ۱۰ محرم سال ۶۱ در کربلا کشته شد و همهٔ خیمههای خانواده و یارانش رابه آتش کشیدند.سپس بعد از کشته شدن تمامی یاران حسین بن علی تمامی سر های آنان به جز علی اصغر و حر را از بدنشان جدا کردند و بر نیزه کردند و به شام فرستادند زن ها و بچه ها را به اسارت در آمدند و تمامی اجساد را در صحرای کربلا رها کردند تا پس از سه روز توسط قبیله بنی اسد دفن شدند
پس از نبرد
پس از کشتهشدن یاران و خانواده حسین بن علی در واقعه کربلا، عمر بن سعد دستور داد تا سرهای آنان را ببرند. پس از آن، سرها را بین قبایل قسمت نمود تا آنان بدین وسیله به ابن زیاد نزدیکتر شوند. قبیله کنده به ریاست قیس بن اشعث کندی ۱۳ سر، قبیله هوازن به ریاست شمر بن ذی الجوشن ۱۲ سر، تمیم ۷ سر و بنی اسد ۱۶ سر بر نیزه کردند و در مجموع با ۷۱ سر بریده وارد کوفه شدند.
هنگام طلوع آفتاب سرهای کشتهشدگان و کاروان اسیران از بابالساعات وارد مسجد اموی شد. آنگاه به دستور یزید، تمامی سرها تا ۳ روز بر دروازههای شهر و مسجد اموی آویزان گردید. علی پسر حسین پس از گذشت چهل روز (در روز اربعین) موافقت یزید را گرفت تا سرها را به بدنها ملحق کند و سر حسین و دیگر کشتهشدگان را به کربلا برد و به اجسادشان ملحق کرد.
در عین حال چند سر را در بابالصغیر به خاک سپردند، که عبارتاند از:
سر ابوالفضل العباس
سر علیاکبر
سر حبیب بن مظاهر
فهرست کشتهشدگان سپاه حسین در رویداد کربلا
واقعه کربلا یکی از نامهایی است که اشاره به نبردی دارد که در روز دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری بین سپاه حسین ابن علی و سپاه یزید ابن معاویه اتفاق افتاد.
بنی هاشم
فرزندان علی بن ابیطالب
حسین بن علی
عباس بن علی (ابوالفضل)
جعفر بن علی (علی بن ابیطالب)
عبدالله بن علی
عثمان بن علی
عمر بن علی
فرزندان حسن بن علی
ابوبکر بن حسن
بشر بن حسن
عبدالله بن حسن
قاسم بن حسن
عمر بن حسن
فرزندان حسین بن علی
علی اکبر بن حسین
علی اصغر بن حسین
فرزندان عبدالله بن جعفر و زینب بنت علی
عون بن عبدالله بن جعفر
محمدبن عبدالله بن جعفر
فرزندان عقیل ابن ابیطالب
مسلم بن عقیل (محل قتل در کوفه)
عبدالرحمان بن عقیل
عبدالله الاکبر بن عقیل
عبدالله بن مسلم بن عقیل
عون بن مسلم بن عقیل
محمد بن مسلم بن عقیل
جعفر بن عقیل
جعفر بن محمد بن عقیل
احمد بن محمد بن الهاشمی
یاران حسین بن علی
ابراهیم بن الحضین الاسدی
ابوالحتوف بن الحارث الانصاری
ابو عامر النهشی
اسلم الترکی مولی امام (خدمتگزار امام)
ادهم بن امیه العبدی
امیه سعد الطاعی
انس بن الحارث الکاهلی
انیس بن معقل الاصبحی
بریربن خضیرالهمدانی
بشر بن عبدالله الحضرمی
بکربن حی التیمی
جابر بن الحجاج التیمی
حبله بن الشیبانی
جناده بن الحارث الهمدانی
جناده بن کعب الانصاری
جندب بن حجیر الخولانی
جون بن جوی
جوین بن مالک التیمی
حارث بن امری القیس کندی الکندی
الحارث بن بنهان
الحباب بن الحارث
الحباب بن عامر الشعبی
حبشی بن قیس النهمی
حبیب بن مظاهر(یا مظهر)
الحجاج بن بدر السعدی
حجاج بن مسروق جعفی
حر بن یزید ریاحی
حلاس بن عمرو راسبی
حنظله بن اسعد شامی
حنظله بن عمرو شیبانی
رافع مولی مسلم الازدی
زاهر بن عمرو الکندی
زهیر بن بشر الخثعمی
زهیر بن سلیم الازدی
زهیر بن القین البجلی
زیاد بن عریب الصادی
سالم مولی بنی المدینه الکلبی
سالم مولی عامر العبدی
سعد بن الحارث الانصاری
سعد مولی علی بن ابی طالب
سعد مولی عمرو بن خالد
سعید بن عبدالله حنفی
سلمان بن مظارب الجبلی
سلیمان مولی الحسین
سوار بن منعم النعمی
سوید بن عمرو بن ابی المطاع
سیف بن الحارث الجابری
شوذب مولی بنی شاکر
الضرغامه بن مالک
عائذ بن مجمع العائذی
عابس بن ابی شبیب الشاکری
عابر بن حساس بن شریح
عامر بن مسلم العبدی
عباد بن المهاجر الجهنی
عبدالاعلی بن یزید الکلبی
عبدالرحمن الارحبی
عبدالرحمن بن عبد ربه الانصاری
عبدالرحمن بن عروه الغفاری
عبدالرحمن بن مسعود التیمی
عبدالله بن ابی بکر
عبدالله بن بشر الخثمی
عبدالله بن عروه الغفاری
عبدالله بن عمیر بن حباب الکلبی
عبدالله بن یزید الکلبی
عبیدالله بن یزید الکلبی
عقبه بن سمعان
عقبه بن الصلت الجهنی
عماره بن صلخب الازدی
عمران بن کعب بن حارثه الاشجی
عمار بن حسان الطائی
عمار بن السلامه الدالانی
عمرو بن خالد عبدالله الجندعی
عمرو بن خالد الازدی
عمرو بن خالد الصیداوی
عمرو بن قرظه الانصاری
عمرو بن مطاع الجفی
عمرو بن جناده الانصاری
عمرو بن ضبیعه الضعبی
عمرو بن کعب، ابو ثمامه الصائدی
قارب مولی حسین
قاسط بن زهیر التغلبی
القاسم بن حبیب الازدی
کردوس لتغلبی
کنانه بن عتیق التغلبی
مالک بن دودان
مالک بن عبدالله بن سریع الجابری
مجمع الجهنی
مجمع بن عبدالله العائذی
محمد بن البشیر الحضرمی
مسعود بن الحجاج التیمی
مسلم بن عوسجه الاسدی
محمد بن کثیر الازدی
مقسط بن زهیر التغلبی (احتمالآ مقسط بن عبدالله بن زهیر)
منجح مولی الحسین
الموقع بن ثمامه الاسدی
نافع بن هلال الجملی
نصر
النعمان بن عمرو الراسبی
نعیم بن عجلان الانصاری
واضح الرومی مولی الحارث السلمانی
وهب بن حباب الکلبی
یزید بن ثبیط عبسقی
یزید بن زیاد بن مهاصر الکندی
یزید بن مغفل الجعف
هفهاف بن مهند راسبی
اگر افراد بنی هاشم را به این عدد بیفزاییم، شمار کشتهشدگان کربلا به ۱۳۶ نفر خواهد رسید. و با ذکر نام قیس بن مسهر صیداوی، عبدالله بن بقطر و هانی پسر عروه که قبل از واقعه کربلا و در کوفه کشته شدند، شمار آنان از آغاز ماجرا تا پایان ۱۳۹ نفر خواهد بود.
توضیح
این فهرست شامل ۱۴۰ نفر میباشد که بیشترین تعداد برآورد شدهاست و منابع دیگر تعداد کمتری در حدود ۱۰۸ نفر یا بیشتر را نقل کردهاند.
حرم امام حسین
حرم امام حسین یا حرم حسینی در کربلا، مدفن ابی عبدالله حسین بن علی، مشهور به سیدالشهداء پیشوای سوم شیعیان است که در زمان خلافت یزید بن معاویه، در مخالفت با وی جنگید و روز عاشورا، ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری برابر با سهشنبه، ۲۰ مهر ۵۹ هجری خورشیدی (۹ اکتبر ۶۸۰ میلادی) در بیابانِ نینوا (کربلای کنونی در کشور عراق) کشته شد و پس از چند روز همانجا به خاک سپرده شد. امروزه آرامگاهش تبدیل به محلی برای زیارت شیعیان شدهاست.
در این حرم، حسین، به همراه علی اکبر در پایین پا و علی اصغر بر سینه در ضریح دفن اند. همچنین بیشتر شهدای کربلا کمی آنسوتر در حرم به خاک سپرده شدهاند.
موقعیت
حرم حسین بن علی در میانه کربلا، شهری در هشتاد کیلومتری نجف و صد کیلومتری بغداد است. موقعیت جغرافیایی این شهر ۳۲ درجه و ۴۰ دقیقه عرض شمالی و ۴۳ درجه و ۵۰ دقیقه طول شرقی است.
تاریخچه حرم
پس از به شهادت رسیدن حسین بن علی (علیه السلام) و اصحاب وی در سرزمین کربلا، قبیله بنیاسد پیکر او و اصحابش را دفن نمودند. بنیاسد برای قبر حسین (علیه السلام) نشانهای در نظر گرفتند و درخت سدرهای را علامت آن ساختند. در زمان بنیامیه شیعیان به زیارت قبر وی میآمدند و قبر مشخص بود.
بناهای پیشین
نخستین ساخت بنای آرامگاه حسین بن علی را به مختار بن ابیعبیده ثقفی، (پس از قیامش) و بعضی به بنی اسد نسبت میدهند که مصالح آن از گچ و آجر بوده و در نزدیکی آن مسجدی بودهاست که این آرامگاه در عهد بنی عباس بدستور هارون الرشید ویران شد و خانههای شیعیان همجوار آن خراب گشته و قبر را شخم زدند و درخت سدرهای که بنیاسد جهت علامت قبر کاشتهبودند را بریدند. پس از آن در زمان مامون که برای راضی کردن شیعیان خراسان، تصمیم گرفت خلافت را به علی بن موسی الرضا واگذارد، شیعیان فرصت یافتند بر روی قبر حسین بن علی آرامگاهی بنا کنند که بنای این آرامگاه هم در سال ۲۳۲ قمری به دستور متوکل عباسی همراه با خانههای اطراف آن ویران شد و زمین آن شخم زدهشد و در آن کشت صورت گرفت. همانگونه که حمدالله مستوفی آوردهاست:
«آنرا مشهدی حائری خوانند جهت آنکه به عهد متوکلِ خلیفه آب در او بستند تا خراب شود، آب حیرت آورد و زمین گور خشک ماند».
متوکل به دست فرزندش منتصر، در سال ۲۴۷ قمری به قتل رسید. منتصر نیز همانند مامون، برخلاف پدرش، به شیعیان امنیت و رفاه داد و باز آرامگاه حسینی را بنا نمود و در کنار آن گلدستهٔ بلندی بنا نهاد. حدود ۲۸۰ ق داعیالصغیر فرمانروای طبرستان و از نوادگان زید بن علی بن حسین به بازسازی و گسترش آن پرداخت.
بنای کنونی
آخرین بازسازی ساختمان حرم حسین بن علی در سال ۳۷۱ قمری توسط عضدالدوله دیلمی از آل بویه به سرانجام رسید. وی دستور ساخت همه عتبات را صادر کرد. بنای حرم حسین بن علی در سال ۳۶۷ قمری شروع شد و در سال ۳۷۱ قمری به پایان رسید. این آرامگاه دارای گنبدی بر بالای قبر حسین بن علی است. ساختمان اصلی آن همچنان باقیمانده و در آتشسوزی سال ۴۰۷ قمری براثر افتادن شمع، تنها تزیینات داخلی آن از بین رفت ولی چون در ساختمان اصلی آرامگاه و ستونها چوب بکار نرفته بود، برپا ماند. در حقیقت بنای اصلی آرامگاه حسین بن علی از آثار معماری آل بویه میباشد که بعدها از تعرض مغولان نیز در امان ماند.
تعمیرات بنا تاکنون
پس از آن تا به امروز در آرامگاه حسین بن علی تعمیرات و تزیینات زیادی صورت گرفتهاست. پس از سقوط ایلخانیان، در دولت جلایریان (ایلکانیان) و به دست آنها تعمیراتی آغاز شد که تا سال ۷۸۶ قمری آنرا ادامه دادند و ایوان طلا را بنا نمودند. پادشاهان صفویه ضمن انجام تعمیرات و نصب تزئینات متعدد از جمله صندوق و ضریح فولادی، آرامگاه را نیز توسعه دادند. بعضی تعمیرات و ساخت یک کاروانسرا در کنار حرم توسط عثمانیها نیز تا سال ۱۱۲۹ ادامه یافت. سپس نادر شاه در سال ۱۱۳۵ قمری نیز دست به تعمیراتی وسیع و نصب تزئیناتی در حرم زد.
در دوره قاجار، روابطی بهتر از صفویه با عثمانیان داشتند. آغا محمد خان قاجار، نخستین شاه این دودمان، در سال ۱۲۰۵ دستور نوسازی گنبد و تذهیب و تزیین آن را با پوشش طلا صادر کرد. در ۱۸ ذیحجه سال ۱۲۱۶ قمری سعود بن عبدالعزیز وهابی در رأس لشکری بزرگ به کربلا حمله کرد و کشتار بیرحمانهای به راه انداخت و آرامگاه حسینی را ویران و اموال آن را غارت کرده، تمام قندیلهای طلا و نقرهٔ صفویه و فرشهای گرانقیمت را به تاراج برد.
پس از آن فتحعلی شاه قاجار دستور تعمیر خرابیهای وهابیان داد و ضریح تازهای در سال ۱۲۱۸ قمری برای حرم نصب گردید. همسر فتحعلی شاه ایوان مقابل قبر و منارههای حرم حسینی را طلاکاری کرد. گنبد و صحن در دوره محمد شاه تجدید بنا شد. در سال ۱۲۷۳ قمری ناصرالدین شاه تعمیراتی در حرم انجام داد و برای سومین بار در دوره قاجاریه گنبد آستانه تجدید طلاکاری شد. تعمیرات حرم در دوره قاجار همچنان ادامه داشت.
در تمام نقاط حرم حسینی –بسان دیگر مراکز زیارتی عراق– نام سلاطین صفوی، قاجار، امیران این دو سلسله بر روی کتیبهها دیده میشد که همگی آنها در دوره صدام نابود گردید، تا آثار ایرانی در عتبات به طور کامل محو شود. امروزه این نامها تنها در کتابها، برخی تصاویر و بهاحتمال اسنادی که در آرشیوهای عثمانی برجای مانده، قابل رؤیت است.
به نظر میرسد از آخرین تعمیرات اساسی حرم، تعمیر ایوان طلا و نصب ستونهای مرمر بجای ستونهای چوبی برای آن بوسیله یکی از تجار و معدنداران ایرانی (حاج قنبر رحیمی) در سال ۱۳۸۹ قمری (۱۳۴۸ خورشیدی) میباشد.
ضریح جدید
ضریح جدید حسینی که در آن حدود ۱۱۸ کیلوگرم طلا به همراه نقره و چوب درخت ساج بکار گرفته شده در ایران (شهر قم) ساخته شد و پس از عبور از شهرهای مسیر از مرز مهران به عراق منتقل و در حرم نصب گردید و در ۱۵ اسفند ۱۳۹۱ (۲۲ ربیعالثانی) از آن رونمایی گردید. این ضریح از نظر شکل هندسی مانند ضریح قدیم ولی از نظر ارتفاع کمی بلندتر و مساحت آن حدود ۳۴ متر مربع و تعداد پنجرههای آن ۲۰ باب است. در ساخت ضریح جدید ششگوشه حسینی یکصد و هیجده کیلو طلا و چهار هزار کیلو نقره ۲ تن مس و هزار و سیصد کیلو برنج، ۵تن چوب ساج جنگلی از برمه بهکار رفته است. وزن ضریح ۱۲ هزار کیلو است. ضریحهای قبلی نیز توسط هنرمندان ایرانی ساخته شده و در دوران صفویه و قاجار اماکن مقدس در عراق توسط پادشاهان مختلف ساخته و مرتب تعمیر و تکمیل شده است.
وضعیت کنونی حرم حسینی
حرم حسینی که یکی از شاهکارهای معماری دوره آل بویه است، در قلب شهر کربلا واقع و دارای ده در ورودی به داخل صحن شامل: دو در قسمت جنوبی (درب القبله و درب الرحمه) سه در قسمت غربی (درب زینبیه و درب راس الحسین و درب السلطانیه) دو در قسمت شمالی (درب السدره و درب الاسلام) سه در قسمت شرق صحن (درب الکرامه و درب الشهدا و درب قاضیالحاجات) میباشد. همچنین دارای ۶۵ حجرهاست که در مقابل هر یک از حجرهها یک ایوان قرار دارد. یک مسجد بزرگ هم در قسمت شرقی صحن بین درب قاضیالحاجات و درب الشهدا و درب الکرامه و در قسمت جنوب صحن تکیه یا خانقاه بکتاشیه احداث شدهاست.
در صحن حسینی، چندین محل جهت انبار فرشهای حرم و دیگر وسائل آن و در قسمت جنوب شرقی صحن قبر میرزای دوم شیرازی و در قسمت شمال غرب، قبر شیخ عبدالحسین (شیخ العراقین) از مشایخ اجازات و وصی امیرکبیر و در اطرف صحن، جمعی کثیر از علمای امامیه و سلاطین شیعه مدفونند. خود صحن از دو طبقه تشکیل شدهاست که تمامی دیوارهای آن با کاشی مزین است و هیات شکوهمندی دارد. در وسط صحن، آستانهای قرار دارد که از چهار طرف آن درهای متعددی جهت ورود به رواقها دارد، ولی در اصلی و بزرگ آن در جنوبی حرم است.
در مقابل در حرم ایوان بزرگی واقع است که به ایوان طلا شهرت دارد و دو طرف ایوان چهار کفشکن است. دو طرف ایوان دو مناره بلند از طلا است. ایوان دارای سه در ورودی است که به رواق جنوبی حرم منتهی میگردد، در وسط از آن دو در دیگر بزرگ تر میباشد و از طلا بوده که در اصفهان ساخته شدهاست. رواق جنوبی حرم را رواق حبیب بن مظاهر اسدی مینامند. چون قبر حبیب، شهید کربلا درآن واقع است و بنی اسد او را در مقبره دسته جمعی شهدای کربلا دفن نکرده، قبر جداگانهای برای وی ساختند زیرا از بزرگان قبیله بنی اسد بود.
در داخل حرم صندوقهای گرانبهایی بر روی قبر قرار دارد که برروی آن ضریح نقره نصب است و بالای ضریح اشعاری با طلا ثبت است. کف و دیوارهای حرم و رواقها تا حدود دو متر از بهترین سنگ مرمر ایران است. حرم و رواقها را با کاشیکاری آیات قرانی زینت دادهاند. تمامی سقفهای حرم و رواقها به دست هنرمندان ایرانی آینه کاری شدهاست. در قسمت شرقی قبر حسین بن علی، قبر دسته جمهی شهدای عاشورا واقع است و قبر حضرت علی اکبر جداگانه در ضریح حسین بن علی میباشد.
از قبور علمای بزرگ امامیه، در رواق جنوبی قبر میرزا مهدی شهرستانی و در رواق شرقی قبر آقا باقر بهبهانی (که بر روی آن صندوق نفیسی نصب است) و مقبره صدر اعظم میرزا محمدتقی خان امیرکبیر و در رواق شمالی حرم، قبر جمعی از سلاطین قاجاریه از جمله احمد شاه و قبر سید ابراهیم مجاب که دارای ضریح خاصی است و در رواق غربی جنب پنجره بالاسر سیدالشهداء قبر ملا محمدصادق برغانی و برادر وی ملا علی برغانی قرار دارد، در منتهیالیه رواق جنوبی محلی است که به قتلگاه معروف است و این اثر از قدیم باقی است، اینجا محلی است که ابی عبدالله الحسین از اسب خویش بر زمین افتاد و در این مکان بود که شمر سر او را از بدنش جدا کرد.
عناوین جزئیات حرم
آرامگاهها:
آرامگاه حسین، علی اکبر و علیاصغر
آرامگاه بیشتر کشتهشدگان کربلا
آرامگاه حبیب مظاهر
قتلگاه
آرامگاه ابراهیم مجاب
حرفهء موزیکولوژیست
اگر به نمونه سئوالاتی که در بالا مطرح شد دقت کنید مشاهده می کنید که با وجود سادگی، ارائه پاسخ منطقی و استدلالی به آنها کاری بسیار دشوار است به شکلی که عمومآ یک موزیکولوژیست معتبر از لحاظ تحصیلات علمی باید حداقل دارای مدرک دکترا بوده و سالها تجربه مطالعه و تحقیق در این زمینه ها را داشته باشد.
فعالیت یک موزیکولوژیست بیشتر در مراکز دانشگاهی و مدارس موسیقی بعنوان استاد می باشد.همچنین آموزش و پژوهش در زمینه های مختلف مانند تدریس تاریخ موسیقی، استاد راهنما جهت پژوهشهای موسیقی و انتشار مقاله های علمی موسیقی از دیگر فعالیتهای یک موسیقی شناس است.
بعضی از موزیکولوژیست ها در زمینه ی خواندن، ترجمه و حتی اجرای نوشته های بسیار قدیمی موسیقی متخصص هستند، برخی در زمینه موسیقی مشرق زمین به درجه تخصص می رسند، برخی در زمینه های فلسفه ی موسیقی به درجه های بالای تخصص نایل می شوند و خلاصه هریک از آنها ممکن است در یکی از بی نهایت زمینه موجود تحقیقی در موسیقی کسب مهارت و تخصص نمایند.
البته ذکر این مورد ضروریست که همه موزیکولوژیست ها در دانشگاه ها مشغول فعالیت نیستند، بسیاری از معروفرین و حرفه ای ترین آنها بعنوان نویسنده با معتبرترین نشریات موسیقی همکاری کرده و به انتشار مقالات و نقدهای علمی در آنها می پردازند.
همکاری با موزه های تاریخی و فعالیت های باستان شناسی نیز از دیگر کارهایی است که یک موزیکولوژیست می تواند به آنها بپردازد.
چه نیازی به موزیکولوژی است؟
برای بسیاری از علاقمندان به موسیقی عموماً این سئوال مطرح می شود که با وجود مشکلات و نیازهای علمی در جهان، چه نیازی به این است که یک نفر وقت خود را صرف تحصیل در این رشته نماید؟
پاسخ بسیار ساده است، همانطور که نیاز به تحقیقات تخصصی در زمینه ی علوم پزشکی وجود دارد در زمینه ی موسیقی نیز به چنین تحقیقات تخصصی و علمی نیاز است. چرا که در طول دوران زندگی بشر بر روی کره ی زمین از زمان پیدایش بشر تا به امروز، همواره موسیقی به عنوان ابزاری برای رسیدن به آرامش، شادی و سلامت روحی انسان کاربرد داشته و همانقدر که سلامت جسمی انسان اهمیت دارد سلامت روحی نیز حایز اهمیت است و موزیکولوژی می تواند کمک های بسیاری در این زمینه انجام دهد.
دستگاه (موسیقی)
دستگاه موسیقی (به انگلیسی: Tuning system) نظامی است که مشخص میکند کدام پرده و نیمپرده ها به هنگام نواختن موسیقی مورد استفاده قرار میگیرند.
دستگاههای موسیقی ایرانی
دستگاههای موسیقی ایرانی عبارت است از مجموعه چند دستگاه (موسیقی) متداول در موسیقی ایرانی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال میدهد.
موسیقی سنتی ایران از دستگاهها، ملحقات (متعلقات) و گوشههای موسیقی تشکیل شده است. دستگاه از دو واژهٔ «دست» و «گاه» تشکیل شده و مانند واژهٔ پهلوی «دستان» در موسیقی دوران ساسانی، به نوعی موسیقی که با دست اجرا میشود، اشاره میکند
.دستگاههای موسیقی ایرانی تنها به کوک ساز محدود نمیشود بلکه را میتوان به «راژمان» (سیستم، نظام) تعبیر کرد. نظام دستگاهی موسیقی ایرانی شبیه به سیستماتلیونیونانی (به معنای سیستم کامل) است. موسیقی قدیم یونان از دستگاههای دورین، فریژین، لیدین و ملحقات آنها مانند هیپودورین و هیپوفریژین تشکیل میشد.یک دستگاه موسیقی از نظر قالب، قطعهای کامل است و مانند سونات و سمفونی دارای قواعد و قسمتهای مختلفی است که با ساز و آواز اجرا میشود. در موسیقی غربی، معمولآ قطعاتی که به وسیله ساز یا ارکستر نواخته میشود با موسیقی آوازی فرق دارد. اما در دستگاه موسیقی ایرانی، آواز قسمت اصلی و مرکزی موسیقی است و قسمتهای پیشین آواز (پیش درآمد و چهار مضراب) و قسمتهای بعدی آواز(تصنیف و رِنگ) در حقیقت به طور مقدمه یا خاتمه موسیقی، به آن بستگی دارد.هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شدهاست. معمولاً اجرا از درآمد دستگاه آغاز شده، به چهار مضراب و گوشه اوج یا مخالف دستگاه میرسد و سپس با فرود به گوشههای پایانی و ارایه تصنیف و سپس رِنگ به پایان میرسد.
موسیقی تصادفی
موسیقی تصادفی یا موسیقی شانسی (به انگلیسی : Chance Music)، در واکنش به موسیقی سریالیسم و در تضاد با آن پدید آمد. در این سبک از موسیقی، آهنگساز با روشیهایی تصادفی به گزینش تُنها (اصوات) زیر و بم، ریتمها و رنگهای صوتی میپردازد. در این گونه آثار ممکن است از اجراکنندگان خواسته شود تا ترتیب و آرایش مواد موسیقایی و یا حتی بخش عمده مواد موسیقایی را خود انتخاب کنند.
برای نمونه، ممکن است آهنگساز پاساژی کوتاه از اثر را به نگارش در آورد و از اجراکننده بخواهد آن را به ترتیب خود بنوازد و یا امکان دارد با اشاره به گروهی از صداهای زیر و بم، اجراکننده را در ابداع الگوهای ریتمیک بر آن مبنا راهنمایی کند.
پیشگامان موسیقی تصادفی
جان کیج مشهورترین و تأثیر گذارترین خالق موسیقی تصادفی (شانسی) در باره موسیقیاش چنین میگوید: «تلاش میکنم تا ابزار بیانیم در آهنگسازی را چنان تربیت دهم که هیچ تصوّری از آنچه ممکن است رخ دهد نداشته باشم...مقصود من، حذف مقصود است.»
از جمله آثار اینگونه موسیقی می توان به اثری با عنوان چشم انداز خیالی شماره ۴ از جان کیج، که برای دوازده دستگاه رادیو ساخته شده است، اشاره کرد. پارتیتور این اثر دارای راهنماییهای دقیقی برای اجراکنندگان (دو نفر برای هر رادیو) است تا رادیو را با چرخاندن موجیاب آن بر طول موج ایستگاههای مختلف و با شدت صدای گوناگون تنظیم کنند. البته تمام این راهنمایی ها با روش های تصادفی برگزیده شدهاند. در این راهنماییهای اجرایی هیچ نشانی از توجه به طول موج ایستگاه محلی یا زمان اجرا دیده نمی شود.
در سالهای میانی دهه ۱۹۵۰ آهنگسازانی همچون پیر بولز فرانسوی و کارل هاینز اشتوکهاوزن آلمانی با سرمشق گرفتن از موسیقی کیج به ارائه عناصر تصادفی در آثار خود پرداختند.
این نوع موسیقی مدعی است که یک تُن (صدا) یا ترتیبی از صداها از نظر تاثیر همان قدر با معناست که هر صدا یا ترتیب دیگر.
اگر به نمونه سئوالاتی که در بالا مطرح شد دقت کنید مشاهده می کنید که با وجود سادگی، ارائه پاسخ منطقی و استدلالی به آنها کاری بسیار دشوار است به شکلی که عمومآ یک موزیکولوژیست معتبر از لحاظ تحصیلات علمی باید حداقل دارای مدرک دکترا بوده و سالها تجربه مطالعه و تحقیق در این زمینه ها را داشته باشد.
فعالیت یک موزیکولوژیست بیشتر در مراکز دانشگاهی و مدارس موسیقی بعنوان استاد می باشد.همچنین آموزش و پژوهش در زمینه های مختلف مانند تدریس تاریخ موسیقی، استاد راهنما جهت پژوهشهای موسیقی و انتشار مقاله های علمی موسیقی از دیگر فعالیتهای یک موسیقی شناس است.
بعضی از موزیکولوژیست ها در زمینه ی خواندن، ترجمه و حتی اجرای نوشته های بسیار قدیمی موسیقی متخصص هستند، برخی در زمینه موسیقی مشرق زمین به درجه تخصص می رسند، برخی در زمینه های فلسفه ی موسیقی به درجه های بالای تخصص نایل می شوند و خلاصه هریک از آنها ممکن است در یکی از بی نهایت زمینه موجود تحقیقی در موسیقی کسب مهارت و تخصص نمایند.
البته ذکر این مورد ضروریست که همه موزیکولوژیست ها در دانشگاه ها مشغول فعالیت نیستند، بسیاری از معروفرین و حرفه ای ترین آنها بعنوان نویسنده با معتبرترین نشریات موسیقی همکاری کرده و به انتشار مقالات و نقدهای علمی در آنها می پردازند.
همکاری با موزه های تاریخی و فعالیت های باستان شناسی نیز از دیگر کارهایی است که یک موزیکولوژیست می تواند به آنها بپردازد.
چه نیازی به موزیکولوژی است؟
برای بسیاری از علاقمندان به موسیقی عموماً این سئوال مطرح می شود که با وجود مشکلات و نیازهای علمی در جهان، چه نیازی به این است که یک نفر وقت خود را صرف تحصیل در این رشته نماید؟
پاسخ بسیار ساده است، همانطور که نیاز به تحقیقات تخصصی در زمینه ی علوم پزشکی وجود دارد در زمینه ی موسیقی نیز به چنین تحقیقات تخصصی و علمی نیاز است. چرا که در طول دوران زندگی بشر بر روی کره ی زمین از زمان پیدایش بشر تا به امروز، همواره موسیقی به عنوان ابزاری برای رسیدن به آرامش، شادی و سلامت روحی انسان کاربرد داشته و همانقدر که سلامت جسمی انسان اهمیت دارد سلامت روحی نیز حایز اهمیت است و موزیکولوژی می تواند کمک های بسیاری در این زمینه انجام دهد.
دستگاه (موسیقی)
دستگاه موسیقی (به انگلیسی: Tuning system) نظامی است که مشخص میکند کدام پرده و نیمپرده ها به هنگام نواختن موسیقی مورد استفاده قرار میگیرند.
دستگاههای موسیقی ایرانی
دستگاههای موسیقی ایرانی عبارت است از مجموعه چند دستگاه (موسیقی) متداول در موسیقی ایرانی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال میدهد.
موسیقی سنتی ایران از دستگاهها، ملحقات (متعلقات) و گوشههای موسیقی تشکیل شده است. دستگاه از دو واژهٔ «دست» و «گاه» تشکیل شده و مانند واژهٔ پهلوی «دستان» در موسیقی دوران ساسانی، به نوعی موسیقی که با دست اجرا میشود، اشاره میکند
.دستگاههای موسیقی ایرانی تنها به کوک ساز محدود نمیشود بلکه را میتوان به «راژمان» (سیستم، نظام) تعبیر کرد. نظام دستگاهی موسیقی ایرانی شبیه به سیستماتلیونیونانی (به معنای سیستم کامل) است. موسیقی قدیم یونان از دستگاههای دورین، فریژین، لیدین و ملحقات آنها مانند هیپودورین و هیپوفریژین تشکیل میشد.یک دستگاه موسیقی از نظر قالب، قطعهای کامل است و مانند سونات و سمفونی دارای قواعد و قسمتهای مختلفی است که با ساز و آواز اجرا میشود. در موسیقی غربی، معمولآ قطعاتی که به وسیله ساز یا ارکستر نواخته میشود با موسیقی آوازی فرق دارد. اما در دستگاه موسیقی ایرانی، آواز قسمت اصلی و مرکزی موسیقی است و قسمتهای پیشین آواز (پیش درآمد و چهار مضراب) و قسمتهای بعدی آواز(تصنیف و رِنگ) در حقیقت به طور مقدمه یا خاتمه موسیقی، به آن بستگی دارد.هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شدهاست. معمولاً اجرا از درآمد دستگاه آغاز شده، به چهار مضراب و گوشه اوج یا مخالف دستگاه میرسد و سپس با فرود به گوشههای پایانی و ارایه تصنیف و سپس رِنگ به پایان میرسد.
موسیقی تصادفی
موسیقی تصادفی یا موسیقی شانسی (به انگلیسی : Chance Music)، در واکنش به موسیقی سریالیسم و در تضاد با آن پدید آمد. در این سبک از موسیقی، آهنگساز با روشیهایی تصادفی به گزینش تُنها (اصوات) زیر و بم، ریتمها و رنگهای صوتی میپردازد. در این گونه آثار ممکن است از اجراکنندگان خواسته شود تا ترتیب و آرایش مواد موسیقایی و یا حتی بخش عمده مواد موسیقایی را خود انتخاب کنند.
برای نمونه، ممکن است آهنگساز پاساژی کوتاه از اثر را به نگارش در آورد و از اجراکننده بخواهد آن را به ترتیب خود بنوازد و یا امکان دارد با اشاره به گروهی از صداهای زیر و بم، اجراکننده را در ابداع الگوهای ریتمیک بر آن مبنا راهنمایی کند.
پیشگامان موسیقی تصادفی
جان کیج مشهورترین و تأثیر گذارترین خالق موسیقی تصادفی (شانسی) در باره موسیقیاش چنین میگوید: «تلاش میکنم تا ابزار بیانیم در آهنگسازی را چنان تربیت دهم که هیچ تصوّری از آنچه ممکن است رخ دهد نداشته باشم...مقصود من، حذف مقصود است.»
از جمله آثار اینگونه موسیقی می توان به اثری با عنوان چشم انداز خیالی شماره ۴ از جان کیج، که برای دوازده دستگاه رادیو ساخته شده است، اشاره کرد. پارتیتور این اثر دارای راهنماییهای دقیقی برای اجراکنندگان (دو نفر برای هر رادیو) است تا رادیو را با چرخاندن موجیاب آن بر طول موج ایستگاههای مختلف و با شدت صدای گوناگون تنظیم کنند. البته تمام این راهنمایی ها با روش های تصادفی برگزیده شدهاند. در این راهنماییهای اجرایی هیچ نشانی از توجه به طول موج ایستگاه محلی یا زمان اجرا دیده نمی شود.
در سالهای میانی دهه ۱۹۵۰ آهنگسازانی همچون پیر بولز فرانسوی و کارل هاینز اشتوکهاوزن آلمانی با سرمشق گرفتن از موسیقی کیج به ارائه عناصر تصادفی در آثار خود پرداختند.
این نوع موسیقی مدعی است که یک تُن (صدا) یا ترتیبی از صداها از نظر تاثیر همان قدر با معناست که هر صدا یا ترتیب دیگر.