سنگواره
سنگواره
سَنگواره (یا فُسیل که از لغت Fossilis از زبان لاتین کلاسیک گرفته شده که به معنای واقعی کلمه "به دست آمده از حفاری" هست) به بازماندههای کانیشده جانوران و گیاهان یا بازماندههای دیگر مثلآ ردپا گفته میشود. فرایند سنگوارهشدن فرایندی کماتفاق است زیرا کانیهای طبیعی معمولاً تجزیه شده و دوباره وارد چرخه مواد میگردند.
برای اینکه یک سازواره (ارگانیسم)، سنگواره شود میبایست روی آن هرچه سریعتر با مواد رسوبی پوشیده شود. سنگوارهها و روند سنگوارگی انواع گوناگونی دارند. سنگوارهها معمولاً از خود مواد بازمانده از سازواره تشکیل شدهاند، ولی هستند سنگوارههایی که تنها شامل اثر و رد یک سازواره مثلآ رد پای یک دایناسور یا خزنده میشوند. به اینگونه سنگوارهها، سنگوارههای ردّی میگویند. دانش بررسی سنگوارهها دیرینشناسی نام دارد.
از مناسبترین مکانها برای تشکیل سنگوارها میتوان به حاشیه دلتاها و پیرامون کوههای آتشفشانی قدیمی که خاکستر از آنها متصاعد میشود و دریاهای کم عمق و یخچالها و باتلاقها نام برد. بیشتر دانشمندان معتقدند که فسیلها در دریاهای قدیمی قرار داشتهاند و در بین مواد رسوبی قرار گرفتهاند و در اثر فشار و گرمای زیاد، به این شکل در آمدهاند.
از آثار سنگوارها برای اثبات نظریههای زمینساخت ورقهای و تکامل تدریجی استفاده شدهاست. در علم زمینشناسی مطالعه دانشگاهی فسیلها در دو مبحث گیاهی و جانوری است که هر کدام به دوبخش بزرگسنگوارهها و ریزسنگوارهها تقسیم شده و براساس ان مطالعه میشود.
شمشیر
شَمشیر یک سلاح سرد است که از یک تیغه بلند و لبهتیز و یک دسته تشکیل شدهاست.
شمع
از شَمع بهمنظور یک منبع نور و بعضی اوقات برای تولید گرما استفاده میشود و شامل یک ریسمان یا یک فتیلهٔ جاسازیشده و یک توده جامد از سوخت (معمولاً موم) است. امروزه اکثر شمعها از پارافین ساخته میشوند.
قبل از ظهور برق، شمع و چراغهای نفتی برای روشنایی استفاده میشدند. اما امروزه از شمع برای روشنایی اضطراری در هنگام قطع برق و یا برای ایجاد یک محیط رمانتیک و در مراسم مذهبی نیز استفاده میشود.
شمع معطر در عطردرمانی مورد استفاده قرار میگیرد.
شمع مومی را برای دفعه اول فنیقیها ساختند. در قرن هجدهم شمع از روغن بالن ساخته میشد و چون روشنایی این شمع که معروف به شمع کافوری بود خوب و ثابت بود، بعدا به عنوان واحد روشنایی انتخاب گردید. در سال ۱۸۲۳ شمعهای گچی و پارافینی نیز به بازار آمدند ازندگان این دو شمع دو مخترع فرانسوی به نام سیمونن (Simonin) و مانژو (Manjot) بودند.
عروسک
عروسک وسیله اسباب بازی کودکان وگاهی نوجوانان است. عروسک دارای جنسهای گوناگون شامل چرم، پلاستیک، پارچه، چوب، فلزات است.
از معرفترین انواع عروسک میتوان به عروسکهای باربی و عروسک های ایرانی دارا و سارا اشاره کرد.بهترین نوع انها از جنس چینی وپلاستیک است
عکس
عکس یا فرتور نوعی تصویر است که بر اثر تابش نور بر یک سطح حساس به نور (معمولا فیلم عکاسی یا یک تصویرساز الکترونیکی مانند دستگاه جفتکننده بار یا تراشهی سیموس (به انگلیسی: CMOS) به دست میآید. بیشتر فرتورها با استفاده از دوربین آنالوگ گرفته میشوند. دوربین آنالوگ از لنز برای واضحسازی طول موجهای مرئی نور در بازتولیدی که برای چشمان انسان رویتپذیر باشد استفاده میکند. فرآیند ساخت فرتور را عکاسی میگویند. نخستین فرتور در سال ۱۸۲۶ یا ۱۸۲۷ میلادی بهدست ژوزف نیسهفور نیپس ثبت شد
کارت پستی
کارت پستی (به انگلیسی: Postcard) یا post card یک قطعه مستطیل شکل از جنس کاغذ ضخیم یا مقوای نازک است که در یک طرف ان تصویر و در طرف دیگری از آن متنی مرتبط با آن است که بدون پاکت نامه توسط فرآیند پست میان افراد جابهجا میشود. گاهی این گونه کارتها در درون پاکت نامه نیز قرار میگیرند؛ مانند کارت پستالهای چوبی یا مسی که در میشیگان به فروش میرسد.
در برخی نقاط نیز به دلیل مسافت هزینۀ ارسال نامه نیز دریافت شود که نیاز به پاکت نامه و تمبر دارد.
در حالی که کارت پستال توسط شرکتهای خصوصی یا به شکلی سازمانی چاپ میشود، کارتهای پستی توسط افراد عادی طراحی و ساخته میشود. نخستین کارت پستی در فیلادلفیا و توسط جان پی. چارلتون در سال ۱۸۶۱ ابداع شد.
کتاب
کتاب مجموعهای از صفحات نوشته شده، مصور، چاپ شده یا صفحات خالی (صفحه سفید و نانوشته)؛ ساخته شده از جوهر، کاغذ (ورق)، پوست حیوانات یا مواد دیگر میباشد، که معمولا" از یک طرف یا سمت به یکدیگر محکم شده یا متصل میگردند. هر صفحه (sheet) در کتاب ، ورق (leaf ) و هر سمت یا یک روی هر ورق ، صفحه نامیده میشود.
به مجلّدکردن کتاب به اصطلاح صحافی گفته میشود. کتاب در اندازههای گوناگون وجود دارد. در ایران قطع رحلی، وزیری و جیبی از معروفترین قطعهای کتاب است. کوچکترین کتاب دنیاکه یک انجیل است در موزه کلیسای وانک اصفهان نگهداری میشود. اولین کتاب به زبان فارسی در هلند به دست یک ارمنی به زیور طبع آراسته شد. از انواع دیگر کتاب، کتاب دیجیتالی (e-Book) است که کتاب در قالب بستههای نرمافزاری مانند پیدیاف ارائه شود که وسایلی نیز به نام کتابخوان الکترونیکی مانند آمازون کیندل نیز برای خواندن آن به کار میرود. نمونه دیگری از کتاب غیر چاپی، کتاب صوتی است.
کلاه
تعریف: کلاه به پوشاکی گفته میشود که بر سر میگذارند. کلاه میتواند به خاطر محافظت، دلیل دینی، ایمنی و یا مد مورد استفاده قرار گیرد. در گذشته کلاه نشاندهنده پایگاه اجتماعی فرد بوده است. کلاه در استفاده نظامی میتواند نشاندهنده ملیت، شاخهٔ فعالیت، درجه و یا هنگ باشد.
تاریخچه: در کتب تاریخی و داستانها و بویژه شاهنامه فردوسی تصاویری رزمی دیده میشود که نمایانگر فرم پوشش سلحشوران داستان است و ایرانیان قدیم به پوشیدن آن آشنا بودهاند و یا آنکه در دیوارههای کاخهای تخت جمشید و اکباتان فرم لباس سربازان و جنگجویان و سلاطین آن زمان دیده میشود که نشانه تاریخ لباس در ایران است. پوشیدن لباس سلاطین افشار، قاجار و ساسانیان که نشانگر تحول لباس است از این نمونه میباشد. به عنوان مثال در دوره قاجاریه مردم متعمم و عبا به دوش بودند و کسبه عمامه سفیدی داشتند که بنا به دستور سراج الملک حاکم اصفهان دستور داده شد در آن شهر علما عمامه سفید داشته باشند و کسبه عمامه زرد رنگ و شیر و شکری داشته باشند که هنوز هم گاه گاه در شهرستانها دیده میشود. مردان ایرانی تا قبل از ظهور اسلام اغلب کلاه برسر میگذاشتند و بعد از اسلام عمامه را به کلاه ترجیح دادند. در زمان صفویه که شاهان صفوی اصرار داشتند خود را از طبقه سادات و معتقد به مذهب شیعه معرفی نمایند استفاده از عمامه سبز در میان عده زیادی از مردان رواج یافت. شاهان و درباریان آن دوره از عمامه سبز با تاج و جقهای از جواهر که در قسمت جلوآن نصب میشده استفادهد میکردند و علما و برخی از معمرین (پیران) عمامههای سبز بدون تزیین بر سر میگذاشتند. در دوره افشاریه و زندیه بجای عمامه از عرقچین و شال ترمهای که به دور آن پیچیده میشد استفاده میکردندد. و این رویه در دوره قاجاریه ادامه داشت و شاهان قاجار مانند ناصرالدین شاه مخالفتی با آن نشان نمیدادند و شال و کلاه نیز جزو لباس مردان ایرانی در آمد و بعدا به تدریج شال را رها کردند و فقط کلاه به سر گذاشتند. کلاه در عشایر ایران انواع و اقسامی داشته، به خصوص که تابع سنت محل آنها میباشد. کلاه بختیاری و کلاه قشقایی که مخصوص ایلات و عشایر جنوب ایران است شهرتی خاص دارد و بعدا ایرانیان در دوران سلطنت پهلوی در ایران به کلاه هاییکه مشتق از البسه اروپایی میشد انس گرفتند و کلاه پهلوی (کلاه نقابدار) از زمره کلاههای دوره شاهان سلسله پهلوی میباشد. در دوره قاجاریه و قبل از آن سر برهنگی مرد علاوه بر آنکه نشانه بی ادبی و بی وقاری بود به روایت معلوم و مجهول، عوام معتقد بودند سر برهنگی موجب فقر و بی آبرویی و دیوانگی و اختلال حواس میشود و به همین دلایل پوشیدن کلاه از حالت یک عادت خارج شده و بصورت ضرورتی اجتناب ناپذیر درآمده بود تا جاییکه مردان در شب به هنگام خواب عرقچین بر سر میگذاشتند و روزها نیز معمولا در زیر کلاه عرقچین بر سر داشتند. طبقات مختلف اجتماع شکل کلاهشان از دیگران متمایز بود و مردمان متمکن و اشخاصی که قدرت مالی داشتند سعی میکردند جنس و اندازه و شکل کلاهشان از دیگران متمایز باشد و رقابت رواج داشت. در دوران سلطنت محمد علی شاه قاجار از طرفی به منظور صرفه جویی در هزینهها از مواردی مایه مسخره و استهزاء میشد مقرر گردید کلاه هاییکه طولشان به نیم ذرع و یا سه چارک و به عبارت دیگر ۵۲ سانتیمتر تا ۷۵ سانتیمتر میرسد کوتاه شود. چنانچه میرزا عباس فروغی شاعر آن زمان سروده: کلاه سرو قدان بس که سر بلندی کردبه حکم شاه جهان کردهاند کوتاهش
تردستی
تردستی یا چشمبندی یا شعبده فنّی ست برای نمودن اثری عجیب به حواسّ انسانها به روش خاص. چه مرموز و چه با روشهای فیزیکی؛ چه بر ذهن اثر گذارد و چه بر چشم و گوش و حواس.
یعنی تردست به بیننده چیزی نشان میدهد که واقعاً اتّفاق نیفتاده؛ به این هدف که او باور کند.
نقالی ایرانی
نقالی ایرانی یا افسانهگویی ایرانی کهنترین شکل بازگویی افسانهها در ایران است و از مدتها پیش نقش مهمی در جامعه دارد. نقال کسی است که نقل حماسی میگوید و مضمون نقلهایش بیشتر پیرامون داستان شاهان و پهلوانان ایران زمین است.
بافندگی
بافندگی یا بافتنی گونهای از صنایع دستی است که با بافتن نخ و تبدیل آن به پارچه انجام میشود. در این گونه نخها بصورت حلقههایی در هم تنیده میشوند. بافتندگی هم از طریق دست و هم ماشینی انجام میشود و سبکها و مدلهای گوناگونی دارد. این تفاوت در گونه نخها و همچنین ضخامت میل بافندگی است.
پیشینهٔ بافندگی در ایران
کاوشها و پژوهشهای دانشمندان و پژوهشگران در صد سالهٔ اخیر نشان داده است که ایرانیان از پیشتازانی بودهاند که به کار بافندگی پارچه پرداختهاند. حتا ساکنین ایران باستان در دورهٔ دوم سنگ (یا به اصطلاح عصر حجر میانین) با فن پارچهبافی آشنا بودهاند. برای اثبات این واقعیت، بهترین گواه؛ سفالها، نگینها و مهرههاییاند که بیش از هشت هزار سال قبل از میلاد در ژرفای خاکهای این مرز و بوم جا گرفتهاند. پروفسور کارلتون کن که برای ادارهٔ کل باستانشناسی کار میکرد، ضمن کاوشهایی در سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۲۹ (1949 تا 1950) در غاری موسوم به غار کمربند در نزدیکی دریای کاسپین، پارچههایی به دست آورد که ثابت میکند اقوام ایرانی از همان آغاز غارنشینی، پشم گوسفند و بز را بهصورت پارچه میبافتند. آزمایشهایی که با کربن ۱۴ بر روی پارچهها انجام گرفت، نشان داد که قدمتشان به ۶۵۰۰ سال قبل از میلاد میرسد.
لنگرها و دوکهایی که طی سی سال اخیر در حفاریهای مختلف بهدست آمده گواه وجود کارگاههای بافندگی در ایران کهن است. باستانشناسانی چون پروفسور گیرشمن و دکتر فیلیس اکرمن تایید میکنند که عمر این دوکها و لنگرها، با نخستین آثار سکونت انسان در فلات ایران مطابقت کامل دارد. در دورهٔ تمدن شوش (۴۵۰۰ سال قبل از میلاد) فن پارچهبافی با توجه به ظرافت پارچه، راه کمال را طی کرده است؛ تیغهٔ مسینی که با سفالهای عهد اول در شوش بهدست آمده و اثر املاح مس بر روی پارچهای که تیغه را در آن پیچیده بودند، گواه این مدعاست. هماکنون قسمتهایی از این قطعه پارچه در موزه لوور موجود است.
از نوشتههای گزنفون چنین برمیآید که، در دورهٔ مادها پارچههایی زیباتر و بهتر از گذشته بافته میشده است. چنانکه کورش هخامنشی تحتتاثیر زیبایی و کمال لباس مادها قرار گرفت و نزدیکان خود را نیز برآن داشت تا مانند مادها لباس بپوشند.
نساجی ایران در دوره هخامنشی بهویژه در زمینهٔ بافت پارچههای ابریشمی، پشمی نرم و لطیف، مشهور بود و شاهان این دوره به داشتن لباسهای زیبا و فاخر شهرت داشتند. یکی از دلایلی که برای نشان دادن پیشرفت صنعت پارچهبافی در زمان هخامنشیان ارائه میشود این است که اسکندر با آن همه تعصب یونانیگری، برحسب نوشتههای هرودوت و پلوتارک از زمان ورود به ایران تا هنگام مرگش لباسهای زربفت ایرانی بر تن میکرد. پلوتارک و دبودور همچنین نوشتهاند که پارچههای زری که تار آن را از طلا و نقره میکشیدند و همچنین مخمل، پارچههای پشمی و پارچههای کتانی ایران در دورهٔ هخامنشیان بی اندازه مطلوب بود.
پس از انقراض دولت هخامنشی، مدت ۵ قرن از نظر بسیاری از صنایع و هنرها از جمله صنعت بافندگی پیشرفت چشمگیری پدید نیامد. این توقف صنعتی و هنری مولود دو عامل است. یکی نفوذ تمدن و سلیقه یونانیها در دوره سلوکیها که موجب امحای فرهنگ و تمدن ایران و توقف هرگونه پیشرفتی در فنون و صنایع خاص ایرانی شد. دوم روحیهٔ جنگجویی و جهانگیری پادشاهان اشکانی که هرچند افتخارات تاریخی بسیاری را سبب شد و در بعضی مواقع ناگزیر به جنگ بودند، با این همه پادشاهان این دوره را از پرداختن به این هنر، تشویق و تربیت صنعتگران و هنرمندان فارغ میکرد. از زمان اشکانیان یافتههای فراوانی در دست نیست تنها اثری که از نساجی این دوره بهدست آمده چند تکه پارچهٔ ابریشمی است که بههمراه قطعه پارچههای بافته شده در چین، ضمن کشفیات ناحیهٔ لولان در منتهیالیه ایران خاوری امروز به دست آمده است.
به گفتهٔ اکثریت قریب بهاتفاق پژوهشگران و مورخان، دورهٔ ساسانی یکی از درخشانترین و گویاترین دورهها از نظر بافندگی بوده است. مسعودی در کتاب مروجالذهب مینویسد: «نیمی از شوکت و عظمت این دوره را باید در توسعهٔ صنایع از جمله صنعت بافندگی جستجو کرد.» خوشبختانه بافتههای این دوره بهوفور در موزهها و کلیساهای غربیان حفظ شده است. دکتر محمد حسن زکی در کتاب صنایع ایران بعد از اسلام درباره بافتههای این دوره میگوید: «در این دوره، بافندگی ایران به اوج عظمت، ترقی و رونق خود رسید.»
در دورهٔ اسلامی به سبب درگیری عمومی ایرانیان با اعراب و چند پارگی حکومتها در دورههای مختلف، صنعت بافندگی از درخشندگی و پیشرفت افتاده بود و در بسیاری از دورهها صنعت پارچهبافی چنان سیر نزولی میپیمود که گمان نمیرفت دیگر هرگز شکوفا شود. مهاجمان هم دلِ خوشی از تمدن و فرهنگ ایرانی نداشتند، با این همه صنعت پارچهبافی با ایستادگی هرچه تمامتر، بار دیگر خود را نمایان ساخت. هنرمندان این پیشهٔ ظریف با وجود آنکه بسیاری از خلفا، با خوار شمردن آن و اینکه جولاهگی شغل پستی است درصدد نابودی آن برآمدند، چنان کردند که پارچهبافان در زمرهٔ نجیبترین، با اعتبارترین و اصلیترین شاغلان بهحساب آمدند.
دروران سلاجقه را باید دوران شکوفایی دوبارهٔ هنر ایران دانست. از آن دوره حدود ۵۰ تکه پارچه باقی ماندهاست که اوج هنر در آنها دیده میشود. در این دوره پیچیدهترین و ظریفترین نقشهها بافته میشد. در این دوره بافت شطرنجی یکدرمیان و دولا معمولتر بود و پارچههای دورو و اطلسی در کمال مهارت رایج بود.
پروفسور پوپ در کتاب شاهکارهای هنر ایران به شناسایی نابسامانیها و عقبماندگیهای سالهای استیلای مغول بر ایران در زمینه نساجی میپردازد. او معتقد است : «استیلای مغول با آنکه نخست در سفالسازی و فلزکاری تاثیر مهمی نداشت، طراحی پارچه را بهکلی تغییر داد. نقشهایی که از پیش از اسلام رواج داشت بهکلی متروک شد. ترکیبها و تصاویر همه از رواج افتادند. رنگ روشن و حتی سفید که برای زمینههای طرحها انتخاب میشد تا طرحو شکل را برجستهتر جلوه دهد دیگر بهکار نرفت و بهجای آن رنگهای تند و تیره برای زمینه معمول شد. حتی روش کار هم تغییر کرد. سبک پارچهها کموبیش یکنواخت بود و اصل و منشاء طرحهای این دوره غالبا نامعلوم است. هجوم سبک چینی و مغولی که سرشار از خشونت بود در پارچهبافی موثر افتاد. در دوره تیموری پارچهبافان را از شهرهای مختلف جمعآوری، و به سمرقند اعزام کردند تا در آنجا مشغول کار گردند. بدیهی است آنچه در قالب دستور و سلیقه تیموریان بهوجود آمد نمیتوانست گامی بهسوی پیشرفت باشد.»
به حقیقت باید گفت دوران صفویان، اوج شکوه و بلندی هنر و تمدن ایرانیان بودهاست که پس از اسلام مانند آن دیده و شنیده نشدهاست. آنان دوباره نام ایران را در اندیشهها زنده کردند. بر اثر حمایت بیدریغ شاهان صفوی از هنرمندان توفیق عظیمی در پارچهبافی بهدست آمد. بهراحتی میتوان پذیرفت که هنرمندان این دوره خاصه در زمان شاه عباس کبیر بافته شده است در تمام تاریخ هنر نساجی جهان همتا ندارد.
با سقوط صفویان به دست افغانها، چراغ هنر ایران هم رو به خاموشی گرایید. افشاریه و زندیه و قاجاریان هم هیچ کاری برای نجات آن انجام ندادند. اگر دوره قاجاریه را یکی از بدترین و دردآورترین دوران در طول تاریخ ایران در زمینه صنعت نساجی و بافندگی پارچههای دستی و سنتی بدانیم، بجاست. از طرفی دوره قاجار مصادف است با نهضت همه جانبه کارخانههای پارچهبافی اروپا، همچنین پارچههای روسی که افراد سودجو با رضایت شاهان وقت بیرویه و ارزان وارد کشور میکردند و مانع برابری تولید کارگاههای دستی و سنتی با کارگاههای ماشینی میشد. صنعتگران و هنرمندان هم که نه حمایتی میشدند و نه بازاری برای فروش دست از کار کشیدند واین هنر چندین هزار ساله را بهدست فراموشی سپردند.
منبتکاری
منبت یکی از هنرها و صنایع دستی است. در این هنر نقشها به صورت نقش برجسته روی زمینه کار قرار میگیرند.
منبتکاری چوب یکی از شاخههای منبتکاری است ولی منبت کاری بیشتر به صورت کنده کاری روی چوب اجرا میشود.
تاریخچه
در ایران منبت کاری قدمتی چند هزار ساله دارد. یکی از مناطقی که منبت کاری به صورت حرفهای و ماهرانه دنبال میشود شهرستان ملایر است به طوری که این شهر لقب پایتخت مبل و منبت ایران را گرفته است منبت کاری در روستایی به نام دهنوآورزمان از توابع ملایر نیز این هنر به شکلی عزیزم وجود دارد که همه مردم در این روستا به شغل منبت و یا نجاری و صنایع مرتبط با منبت سرو کار دارند و مشغول هستند. تویسرکان جوکار روستاهای اشتر مل و سید شهاب تویسرکان نیز منبت کاران زیادی را در خود جای دادهاند.
تفاوت
البته در برخی دیگر از رشتههای هنری چوبی مثل خراطی، و ابزار زنی و معرقکاری نیز نوعی کنده کاری اجرا میشود بنابراین نمیتوان به آنها عنوان منبت کاری اطلاق نمود زیرا منبتکاری نوعی کنده کاری غیر همگن برای رسیدن به نقش برجسته مطابق طرحهای مورد نظر است.
خوشنویسی
خوشنویسی یا خطاطی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است و فردی که این فرایند توسط او انجام میگیرد خوش نویس نام دارد، بهخصوص زمانی که خوش نویسی حرفه ی شخص باشد. گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر میرسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزشهای زیبایی شناختی خلق کند. از این رو خوشنویسی با نگارش سادهٔ مطالب و حتا طراحی حروف و صفحهآرایی متفاوت است. همچنین از آنجایی که این هنر جنبههایی از سنت را در دل خود دارد باید آن را تا حدی از تایپوگرافی که مبتنی بر ارزشهای گرافیکی مدرن و کارهای چاپی است متمایز کرد.
خوشنویسی تقریباً در تمام فرهنگها به چشم میخورد اما در مشرق زمین و بهویژه در سرزمینهای اسلامی و ایران در قله هنرهای بصری واقع است. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است حیرتانگیز میان تمامی اجزا و عناصر تشکیل دهندهٔ آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یک سو و پویایی و تغییر شکل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا که با آراستگی و ملایمت تام و تمام میتواند شکل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.
اگر در نظر داشته باشیم که خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالبها و قواعد و نظامهای بسیار مشخصی شکل میگیرد و هر یک از حروف قلمهای مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه درمییابیم که ایجاد قلمهای تازه و یا شیوههای شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرتانگیزی پدیدار میشود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شدهاست و هر حرف به صورت یک «مدول» ثابت درمیآید که تخطی از آن بهمنزله نادیده گرفتن توافقی چندصدسالهاست که همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل میآمدهاست. حتی ترتیب شکل کلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین میشده که در «رسمالخط»ها و «آدابالمشق»ها از جانب اساتید بزرگ تنظیم و ارائه شدهاست. قرارگیری کلمات نیز- یعنی «کرسی»- هر سطر هر چند نه به صورت کاملاً پیشبینی و تکلیف شده - که ناممکن بودهاست - اما بهشکل «سلیقه مطلوب» زمینه زیبایی شناختی پیشنهادی خاص خود را دارا بودهاست.
عکاسی
عکاسی در لغت به معنای روش عکاسی و عکسبرداری است و همچنین به عمل و شغل عکاس نیز گفته میشود. این هنر در اکثر زبانهای جهان فتوگرافی خوانده میشود که ترکیبی از دو کلمهٔ یونانی فتو به معنی نور و گرافی به معنی ثبت یا نگارش است. بنابراین، فتوگرافی به معنای نقش کردن با نور است.
عکاسی یعنی ثبت و ایجاد یک تصویر؛ که در دو مرحله انجام میشود: نخست، بدستآوردن تصویر به وسیلهٔ دوربین و ثبت آن روی نگاتیو (فیلم) یا گیرنده تصویر الکترونیکی و دوم، ظاهر کردن تصویر مخفی حاصل از دوربین عکاسی و پایدارکردن آن.
در این فرآیند، دریافت و ثبت نور بر روی یک سطح حساس به نور، مانند نگاتیو یا گیرنده تصویر، باعث میشود الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیا بر روی سطح حساس به نور (نقره کلرید یا گیرنده) تأثیر گذارد و باعث ثبت تصاویر گردد.
عکاسی دارای سه جنبهٔ علمی، صنعتی و هنری است؛ بهعنوان یک پدیدهٔ علمی متولد شد، بهشکل یک صنعت گسترش یافت و به عنوان هنر تثبیت شد. عکاسی توسط یک فرد کشف و تکمیل نشدهاست، بلکه نتیجهٔ تلاش بسیاری از افراد در زمینههای مختلف و اکتشافات و نوآوریهای آنان در طول تاریخ است و سالها قبل از اختراع عکاسی، اساس کار دوربین عکاسی وجود داشتهاست اما اولین تصویر لیتوگرافی نوری در سال ۱۸۲۲ میلادی توسط مخترع فرانسوی، ژوزف نیسه فور نیپس تولید شد و پس از آن توانست عکسی دائمی از طبیعت به نام اصطبل و کبوترخانه را خلق کند. او با همکاری لوئی داگر، آزمایشهایی را بر ترکیبات نقره براساس یافتههای یوهان هاینریش شولتز انجام دادند و داگر در سال ۱۸۳۷ توانست روش داگرئوتایپ را اختراع کند.
تئوری عکس رنگی سهرنگ، توسط جیمز کلرک ماکسول در سال ۱۸۵۵ پیشنهاد شده بود. برپایهٔ نظریهٔ او، نور مرئی از سه رنگ اساسی قرمز، سبز و آبی، تشکیل شدهاست. پس فیلمی از سه لایه ساخت که هر لایهٔ آن نسبت به یکی از سه رنگهای اولیه حساس بود و توانست نخستین عکسرنگی را در سال ۱۸۶۱ به ثبت برساند.
جورج ایستمن در سال ۱۸۸۴ میلادی فیلم رول را که فیلمی از جنس پلاستیک آغشته به امولسیون ژلاتینی است را ابداع کرد و با ساخت دوربین جعبهای در سال ۱۸۸۸، عکاسی را برای مردم عادی مقرون به صرفه نمود و تحول مهمی در عکاسی ایجاد کرد. ادوین لند نوعی دوربین آنالوگ ظهور فیلم فوری موسوم به دوربین پولاروید را اختراع کرد که بلافاصله پس از عکسبرداری، نسخهٔ چاپشدهٔ عکس را پرینت میکردند و عکس گرفتهشده یک دقیقه بعد و در مدلهای جدیدتر تا چند ثانیه بعد، قابل رویت بود.
در عکاسی آنالوگ، باید تمامی تدبیرات اعمّ از: اصلاح رنگ، نور و کنتراست را قبل از نوردهی انجام داد. چون تقریباً بعد از نوردهی و ظهور فیلم، در این خصوص کار زیادی نمیشود انجام داد. ظهور در عکاسی به معنای مواجهه دادن فیلم عکاسی یا کاغذ عکاسی با مواد شیمیایی است که باعث تبدیل شدن فیلم به یک تصویر منفی (نگاتیو) یا مثبت (اسلاید)، و یا کاغذ به تصویر عکس میشود در حالی که عکاسی دیجیتال به فرآیند ثبت تصاویر به وسیلهٔ دریافت و ثبت نور برروی سطح حساس به نور سنسور الکترونیکی گفته میشود. الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیاء بر روی سطح حساس به نور سنسور تأثیر میگذارد و باعث ثبت تصاویر میگردد.
قلابدوزی
قُلابدوزی یکی از صنایع دستی رودوزی است.
پیشینه قلابدوزی در ایران به سال ۵۵۰ پیش از میلاد میرسد و باستانشناسان در منطقه لولان نمونههایی از قلابدوزی و ملیلهدوزی یافتهاند.
قلاب دوزی به سه روش اجرا میشود: قلابدوزی ساده، قلابدوزی برجسته و قلابدوزی معرق. قلابدوزی معرق زیباتر و پرکارتر است؛ در این روش ماهوت رنگی را در شکلهای موردنظر بریده و بر زمینه کار، روی گلبرگها و برگها قرار میدهند و دور آنها را با کمک قلاب به پارچه زمینه متصل میکنند.
قلاب مورد استفاده برای قلابدوزی فلزی است و نوک آن برخلاف قلابهای معمولی انحنا ندارد و تیز است. یک بریدگی مورب نیز در ۵ میلیمتری نوک قلاب وجود دارد. جَریده ابزار دیگر قلابدوزی است و مانند گیره، یک قسمت از پارچه را در دهانه آن قرار میدهند و به کمک زانو آن را به هم فشار میدهند تا پارچه خارج شود. سپس سر نخ رنگی را گره میزنند و قلاب را از روی پارچه به درون فرو میکنند و گره را در شیار مورب قلاب گیر میدهند و قلاب را از پارچه بیرون میکشند. به این ترتیب از نخ یک نیمدایره درست میشود. این کار را آنقدر تکرار میکنند تا خطوط طرح به شکل زنجیروار دوخته شود.
پارچه زمینه برای قلاب دوزی معمولاً ماهوت مرغوب به رنگهای سیاه، آبی تیره، زرشکی، قرمز تند و قهوهای است. جنس نخها نیز ابریشم طبیعی و تابیده در رنگهای مختلف است.
از کارهای قلابدوزی برای رومیزی، رویه کرسی، جاقرآنی و … استفاده میشود.
نقاشی
نقاشی، نگارگری یا رسم، فرآیندی است که طی آن رنگ بر روی یک سطح مانند کاغذ یا بوم ایجاد نقش میکندو اثری خلق میشود. فردی که این فرآیند توسط او انجام میگیرد نقاش نام دارد، بهخصوص زمانی که نقاشی حرفهٔ شخص باشد.
نقاشی یکی از رشتههای اصلی هنرهای تجسمی است و قدمت آن شش برابر زبان نوشتاری میباشد. اولین نقاشیهای یافتشده در غارها حاکی از آن است که انسانهای اولیه با کشیدن نقش حیوانات و شکارشان به نوعی خود را آمادهٔ نبرد با آنها میکردهاند.
در قیاس با نقاشی، طراحی، سلسله عملیات ایجاد یک سری اثر و نشانه با استفاده از فشار آوردن یا حرکت ابزاری بر روی یک سطح است.
یک روش قابل اجرا برای تزئین دیوارهای یک اتاق با استفاده از نقاشی در ساختار جزئیات کار موجود است.
قدیمیترین نقاشیها در دنیا که متعلق به حدود ۳۲۰۰۰ هزار سال قبل میباشد، در گروته شاوه فرانسه قرار دارد. این نقاشیها که با استفاده از افرای قرمز و رنگ دانه سیاه حکاکی و رنگ شدهاند، تصاویری از اسبها، کرگدنها، شیرها، بوفالوها و ماموتها را نشان میدهند. اینها نمونههایی از نقاشی در غار هستند که در تمام دنیا وجود دارند.
امروزه، بسیاری از آثار شناخته شده و مشهور هنری مانند مونالیزا نقاشی هستند. در حال حاضر اختلاف نظرهای جزئی در مورد کاملا هنری بودن آثاری که به روشهای غیر سنتی و با روشهای غیر از شیوههای کلاسیک خلق میشوند وجود دارد. از لحاظ مفهومی هنرمندانی که از صدا، نور، آتش بازی، چاپگر جوهرافشان، پیکسلهای صفحه مانیتور و حتی پاستل یا مواد دیگر استفاده میکنند، یا رنگهای آمیخته با زرده تخم مرغ را بکار میبرند، یکسان هستند. در نتیجه به اغلب کارهای هنری، نقاشی گفته میشود.
اسکواش
اسکواش (به انگلیسی: Squash، ریشهگرفته از واژگان squeeze together و crush) ورزشی راکتی است که به صورت تکنفره (۲ بازیکن) و دونفره (۴ بازیکن) در زمینی کاملاً احاطهشده با دیوارهای معمولاً شیشهای بازی میشود. شیشهای بودن دیوارها تماشای بازی توسط تماشاگران را امکانپذیر میکند. در مسابقههای بینالمللی دیوارهای بیشتری از جنس شیشه در نظر گرفته میشوند.
یکی از دشواریهای اسکواش این است که برخلاف دیگر ورزشهای راکتی، توپ در اغلب اوقات از پشت سر بازیکن میآید. اسکواش با توپ و راکت مخصوص بازی میشود. هدف اصلی این بازی، ضربهای به توپ است که حریف نتواند به راحتی ضربه بعدی را به دیوار بزند و یا به دشواری واکنش نشان دهد.
اسکی
اِسکی نام چند گروه رشته ورزشی است که در آنها از تختههایی با اشکال گوناگون که به پای ورزشکاران بسته میشود جهت سر خوردن رون سطوح مختلف استفاده میشود.
اِسکی با فعل کردن همراه میشود و عمل آن را اِسکی کردن یا به زبان انگلیسی Skiing خوانده میشود. اِسکی به دو دسته اصلی تقسیم میشود که نوع قدیمی تر آن در اسکاندیناوی ترتیب داده شده به صورتی که اتصالات پاشنه آن رها و آزاد میباشد و تخته به پنجه چکمه اسکی باز وصل میشود و نه به پاشنه پس اسکی باز توانایی مانور و ایجاد حرکت و پیچ بیشتر و در عین حال به زانو خم شذن را خواهد داشت. انواع اسکی اسکاندیناوی عبارتند از: اسکی پرش، اسکی صحرایی (Cross-Country که معنی آن سزرمین نوردی میباشد) و اسکی تلمارک میباشد.
ژیمناستیک آیروبیک
آیروبیک ورزشی یا ژیمناستیک آیروبیک توانایی انجام حرکات پیچیده و سخت انعطافی و قدرتی به همراه موسیقی است. اساس این ورزش تمرینهای سنتی هوازی به همراه فعالیتهای به کلی سختتر و پیچیدهتر است.
بدمینتون
تاریخچه
ریشه بازی بدمینتون (به انگلیسی: Badminton) امروزی از کشور هندوستان آغاز شدهاست، از بازی ای که آنها به نام Poona انجام میدادند. این بازی که رقابتی زیبا بود توسط افسران ارتش انگلستان، از هندوستان به کشورشان انتقال داده شد.
در قرن پنجم در چین بازی به نام (Ti jian zi) وجود داشت که در آن به توپی در هوا ضربه میزدند.در حدود سال ۱۶۰۰ مردم در اروپا بازی به نام«jeu de Volant» را با استفاده از یک راکت انجام میدادند. زمانی که افسران انگلیسی در هندوستان مستقر شدند این بازی را با انجام تغییراتی در بازی انگلیسی battledore and shuttlecock ابداع کردند و چون به طور عمده توسط افسران مستقر در شهر Poona بازی میشد، به این نام شهرت پیدا کرد و خیلی زود از آن یک رقابت ورزشی ساخته شد و آنها در اوایل سال ۱۸۷۰ آن را همراه با وسایل و تجهیزات لازم به کشورشان معرفی کردند.
یک «دوک انگلیسی» رسماً این بازی را به انگلستان معرفی کرد. در سال ۱۸۷۳، بابرگزاری یک مهمانی درمحل زندگی خود (Badminton) ترتیب برگزاری بازی «پونا» را داد و این بازی از همانجا توجه سایرین را جلب کرد ومیان طبقه مرفه جامعه انگلستان شناخته شد و از آنجا گسترش یافت. آنها بازی جدید را به نام محل زندگی دوک «بدمینتون» نامیدند.
بدمینتون قانونمند
نخستین بار قوانین این بازی درسال ۱۸۷۷ نوشته شد و طی چند سال شکل زمین بازی تغییراتی کرد تا اینکه در سال ۱۹۰۱ زمین رسمی بدمینتون به شکل مستطیل فعلی تثبیت شد. باشگاههای ورزشی بدمینتون کم کم در سرتاسر انگلستان شروع به کار کردند. تا سال ۱۸۹۳ این بازی تا اندازهای پیشرفت کرد که ۱۴ باشگاه برای ساختن یک اتحادیه به هم ملحق شدند.(سپس وقتی کشورهای بیشتری فدراسیونهای خود را راه اندازی کرد این نام به «انجمن بدمینتون انگلستان تغییر پیدا کرد»). در آن زمان این انجمن یا اتحادیه قوانین مشخص و معینی را برای این بازیها تدوین و نخستین و با ارزشترین مسابقات بدمینتون که در خود انگلیس و بین ورزشکاران آنجا بود را برگزار میکرد.
با گسترش این ورزش در میان سایر کشورها، نیاز به وجود تشکیلات بینالمللی برای این ورزش حس شد. فدراسیون جهانی بدمینتون (BWF) در سال ۱۹۳۴ تأسیس شد و درحال حاضر اداره مرکزی آن در (کنت) انگلستان است. این ۹کشور نیز نخستین بانیان و اعضای این اتحادیه به شمار میروند: کانادا، دانمارک، انگلستان، فرانسه، ایرلند، هلند، نیوزیلند، اسکاتلند، ولز. امروزه در BWF بیش از ۱۵۰ کشور عضویت دارند.
بازی کودکانه: بازی «پونا» از بازیهای کودکانه دیگری آغاز شد. آن بازیها براساس مدت زمان ضربه زدن هرگروه بر شی ءای، بدون برخورد آن به زمین، توسط اسبابی شبیه چوگان یا شیئی پارو شکل انجام میشد. این بازی مشارکتی و نه رقابتی، در اصل بدون وجود تور انجام میشد، و توپ مورد استفاده را «پرنده» مینامیدند چون بیشتر مواقع از پر ساخته شده بود.
فدراسیون بینالمللی بدمینتون در ۱۹۳۴ با حضور ۹ فدراسیون تأسیس شد.
یک بازی ساده اما جذاب
هر شخصی میتواند به کمک یک راکت سبک وزن بدمینتون و ضربه زدن به توپی از روی تور از این بازی لذت بخش استفاده کند.این بازی سریعترین بازی انجام شده با راکت است. یک ضربه محکم به توپ باعث میشود که توپ با سرعت تقریبی ۳۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت کند و در سطوح حرفهای و بالای آن نیاز به سرعت، عکس العمل، استراتژی و قدرت زیاد بازیکن دارد. چرا که بازیکن برجسته این رقابت حتی تا ۲ کیلومتر را طی یک مسابقه در زمین میدود .
مسابقات بیشتری در کشورهای مختلف دنیا با الهام از انگلستان شکل گرفت، جام "Thomas" یکی از این رقابتها بود که نخست وارد این عرصه شد. «جورج توماس» یک تنیسور انگلیسی بود که به سوی بدمینتون کشیده شد و در ۹۰ مسابقه عنوان کسب کرد (طی ۲۴ سال). او همچنین نخستین رئیس فدراسیون جهانی بدمینتون بود. درسال ۱۹۴۹ جام توماس به عنوان مسابقه جهانی بدمینتون مردان (مانند جام Devis در تنیس) معرفی شد. در سال ۱۹۵۶ نیز رقابتهای جام "UBER" برای زنان خلق شد. «Betty uber» انگلیسی یک بازیکن برجسته در بدمینتون دونفره جایزه آن را اهدا کرد. در ابتدا این مسابقات هر ۳ سال یکبار انجام میشد. امروزه بازیکنان برجسته این رشته ورزشی برای جوایز مالی با هم در سرتاسر دنیا رقابت میکنند.
آسیا و بدمینتون
اگرچه بدمینتون در انگلستان متولد شد اما آسیاییها بدمینتون را از آن خودکردند. چین و اندونزی دو کشوری هستند که مقتدرانه درمسابقات بینالمللی این رشته شرکت میکنند و مسابقات این رشته مردم زیادی را متوجه خود میکند. این دو کشور مجموعاً بطور اعجاب انگیزی تاکنون ۷۰ درصد از مسابقات IBF را برنده شدهاند و در ۲۳ مسابقه (جام توماس) همواره آسیاییها برنده بودهاند. در جام UBER نیز آخرین ۱۵ عنوان برتر جهان را آسیاییها از آن خود کردهاند.و از میان ۶۱ مدال اهدا شده درمسابقات المپیک این رشته آسیاییها ۵۴ عدد آن را تصاحب کرده اند!در مسابقات مهم تعداد تماشاگران به پانزده هزار نفر هم رسیدهاست.
بعد از آسیاییها، ورزشکاران اسکاندیناوی، بدمینتون را با قدرت و سرعت خوبی بازی میکنند. کانادا، دانمارک، انگلستان، فرانسه، ایرلند، هلند، زلاندنو، اسکاتلند و ولز اعضای اولیه این فدراسیون بودند. امروزه تعداد اعضا به عدد ۱۴۷ رسیدهاست.
بدمینتون از سال ۱۹۹۲ در المپیک بارسلون به بازیهای المپیک اضافه شد. پس از آن بود که به میزان اعتبار این ورزش در کشورهای آسیایی مثل چین، کره، اندونزی، مالزی افزوده شد. این پدیده مقارن با پیشرفت این ورزش در انگلستان و کشورهای اسکاندیناوی بود.
در یونان بدمینتون در ابتدا در سال ۱۹۸۰ وارد شد. در آغاز این ورزش توسط دانشجویان دانشگاه دموکریتوس در تریس انجام شد. در ۱۹۹۲ فدراسیون هلنی بدمینتون با حضور ۶ باشگاه ورزشی تأسیس گردید. امروزه ۳۵۰۰ ورزشکار در قالب ۴۰ باشگاه در سراسر یونان به ورزش بدمینتون میپردازند.
در یونان ورزش بدمینتون به شکل قابل توجهی رو به رشد است. در سال ۱۹۹۵ تنها ۹ بازیکن رسمی در یونان وجود داشت در حالیکه تعداد آن امروزه به ۳۵۰۰ نفر میرسد.
در حین بازیهای المپیک آتن ۲۰۰۴ پیش بینی میشد که مسابقات بدمینتون با استقبال خوبی مواجه شود.
بسکتبال
بسکتبال (به انگلیسی: Basketball) یک ورزش گروهی است که در آن دو تیم از پنج بازیکن سعی میکنند با پرتاب توپ به داخل حلقه امتیاز کسب کنند. هدف هر تیم از انجام بازی، کسب امتیاز از طریق انداختن توپ در داخل حلقه است. هر توپی که از حلقه حریف عبور کند و داخل آن برود گل نامیده میشود. در حالی که در حین انجام بازی قاعدهای از قوانین و مقرارات نیز باید رعایت شود.
مهارتهایی فردی مانند شوتکردن دریبلزدن و ریباند توپ به همراه کارهای تیمی مثل حمله و دفاع، شروط لازم برای موفقیت شرکتکنندگان در این ورزش میباشد. این ورزش نخستینبار توسط دکتر جیمز نایاسمیت در پائیز ۱۸۹۱ ابداع گردید. و نخستین مجموعه رسمی از قوانین بسکتبال توسط وی وضع گرید.
بسکتبال به طور گسترده یکی از محبوبترین و پرطرفدارتین ورزشهای جهان محسوب میشود.
تاریخچه بسکتبال
زادگاه بازی بسکتبال آمریکاست . این بازی در اوایل پاییز سال ۱۸۹۱ میلادی توسط شخصی به نام جیمز نایاسمیت پایه ریزی و ابداع شد . اما، از قرنها پیش در میان ساکنان نقاط مختلف قاره آمریکا، به ویژه آمریکای مرکزی و جنوبی انواعی از بازی و مسابقه رایج بوده که کم و بیش به بسکتبال شباهت داشتهاست .
سابقه تاریخی: در کشورایران، نوعی بازی سنتی و قدیمی در میان گله دارها متداول است که آن را (پاتو) (PATO) مینامند . در این بازی، دو تیم سوار بر اسب در میدانی وسیع به تاخت و تاز میپردازند و هر تیم کوشش میکند توپی را که شش حلقه (مانند دستگیره) بر بدنه آن هست، با پرتاب کردن و پاس دادن به یاران خودی، به آن سوی میدان برساند و از حلقه و توری سبدی که در انتهای میدان بر روی ستونی چوبی نصب شده، عبور دهد . این بازی تا حدی شبیه بسکتبال است اما شباهت بازی پوک تاپوک با ورزش بسکتبال بیش از پیش است . پوک تاپوک، در میان اقوام متمدن قاره آمریکای جنوبی و مرکزی رواج بسیار داشت به ویژه اقوام مایا و تولتک (در ناحیه مکزیک کنونی) این بازی با توپ و حلقههای ثابت در میدانی وسیع انجام میشد .
تولد بسکتبال
جیمز نایاسمیت یک پزشک کانادایی بود که به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و تابعیت آن کشور را گرفت . در سال ۱۸۹۱ یعنی زمانی که دکتر نای اسمیت در دانشگاه ورزش اسپرینگ فیلد (واقع در ایالت ماساچوست آمریکا) درس میداد، رئیس دانشگاه از او خواست ورزشی ابداع و اختراع کند که دانشجویان بتوانند در فصل زمستان در سالن به آن بپردازند تا آمادگی جسمانی خود را برای پرداختن به مسابقات میدانی فوتبال، هاکی و بیسبال، در فصل بهار و تابستان حفظ کند .
بوکس
بوکس یا مشتزنی یکی از رشتههای ورزش رزمی است که در آن دو نفر با ضربات مشت با یکدیگر مبارزه میکنند.
تاریخچهٔ بوکس
مسابقه ورزش بوکس بطور رسمی در ششصد و هفتاد و هفت سال قبل از مسیح در بیست و سومین بازی المپیک در هاین که اولین نبرد این ورزش است شروع شده و «ابراستوس» اهل سمیرنا در این مسابقه فاتح و قهرمان شناخته شد.
اینکه قدیمیترین نبرد بوکس به چه نوع صورت گرفت و چگونه با یکدیگر میجنگیدند معلوم نیست. چنانکه در تواریخ روم ذکر شده است که طرفین مشتهای خود را به چرمهای خامی محکم بسته و سعی میکردند که با ضربات محکمی از این مشتهای سخت و سنگین حریف را از پای در آورند. البته این مسابقات بدون رعایت وزن بدن انجام میشد.
ملائکوماس که پدرش نیز چهل و پنج سال بعد از مسیح فاتح بوکس و قهرمان المپیک گردیده بود عموم رقیبهای خود را تنها با فن (نه با زور و قدرت) مغلوب میساخت. مسابقههایی که بدین صورت وقوع مییافت بدون انقطاع بود و دائماًّ در میدانهای مسابقه یک ورزشکار با قهرمانان آماده بنبرد بوده و هرکس که از بین تماشاچیان داوطلب مسابقه بود دست خود را بلند میکرد. ملائکوماس قهرمان رومی که در اکثر نبردها ورزشی بدین نوع فاتح میگردید بالاخره در یک مسابقه که حریف او کشته شد اشتهاری بسزا یافت. در این مسابقهها قهرمانان دوره امپراتوری روم دستهای خود را باآلتی شبیه به دستکش که روی آن میخهای محکم فولادی کوفته شده بود مجهز میکردند و نیز یک نوع دستکش مخصوص دیگر که از چرمهای سخت و محکم در دست میگرفتند و مسابقه را شروع میکردند. با استفاده این دستکشها در هر مسابقه یکی از دو طرف حتماً سخت مجروح یا مقتول میشد سبب شد که مسابقههای بوکس بدین شکل ترک شود. در واقع بازی بوکس با از بین رفتن مسابقههای المپیک توأم گردیده و در سال ۴۰۰ بعد از میلاد قهرمانان ورزشهای مختلف بوکس را به کلی فراموش کردند. در همان عصر یا چند قرن بعد ورزش کشتی گیری که مخاطرات ان کمتر از اینگونه بوکسها نبود متداول شد و از ورزشهای عمومی گردید.
مقارن با آغاز قرن هیجدهم مجدداًَ بازی بوکس و کشتی گیری که هر دو از بین رفته بودند شروع شد بطوریکه حکایت میشود یک نفر کشیش ایتالیایی که نامش «سن برنادن» بود به جوانان عصر خود فن بوکس را میآموخت و منظورش از این عمل این بود که دوئل (مبارزه با شمشیر) را که پیوسته به مرگ یکی از دو حریف پایان مییافت منسوخ نماید و به جای آن نبرد با مشت که خطر آن کمتر است متداول کند. سن برنادن رواج این فن را یک نوع احسان و نیکوکاری میدانست از این رو او را پدر بوکس نامیدهاند.
در لندن هم یکی از استادان شمشیر بازی به نام جمس فیک مدرسه ورزش بزرگی دائر کرد که گذشته از تعلیم شمشیر بازی و نیزهپرانی و غیره فنون بوکس را نیز به شاگردان خود میآموخت.
جمس فیک برای مشتزنی قواعد و قوانین مخصوصی وضع نکرد بلکه مثل امروز محوطهای که اطراف آن با طناب محصور است ایجاد کرد و به شاگردان خود چنین اجازه داد که در حین بوکس حق دارند یکدیگر را گرفته و به شکل کشتی به زمین زنند در این کشتیگیری هر کس که بر زمین نمیخورد فاتح محسوب میشد. برای این چنین مسابقهها چنانکه ذکر شد قواعد خاصی وضع نشده بود از این لحاظ بسیار خطرناک میشد و داوطلبان بوکس پس از محاربه مشت و گلاویز شدن با یکدیگر گاهی هر دو به زمین میخوردند و در نتیجه تعیین و معرفی فاتح بسیار مشکل میشد.
پس از ایجاد بوکس به این صورت یکی از استادان ورزشکار انگلیسی موسوم به چک بروکتون در سال ۱۷۴۹ در مسابقهای که داور قوانین و دستورات مخصوص وضع کرد وسعت میزان مسابقه و عده اشخاصی که حق ورود به محوطه میدان بازی را داشتند معلوم کرد. ولی هنوز این بازی به طور رسمی معمول نشده بود و در هر جا که مشت زنها مسابقه میدادند پلیس آنها را متفرق میساخت.
در قرن هیجدهم با اینکه انواع ورزشها در انگلستان بحد اعلاء ترقی خود رسید و قهرمانان بسیاری دیده میشد به این دلیل هیچ اهمیتی به این ورزش نمیدادند که آن را ورزشی خطرناک میدانستند زیرا تصور میشد که یکی از داوطلبان حتماً بایستی کشته یا سخت مجروح گردد.
جون جاکسون که از استادان بوکس قرن هیجدهم بود تدریجاً بوکس را رسمی کرد و چون خود استاد بی نظیری بود در هر مسابقه مبالغ هنگفتی عاید او گردید زیرا از همان موقع جوائز سنگینی برای قهرمانان این فن معین شده بود. این شخص اولین مشت زن و قهرمان عصر خود بود و توانسته بود این ورزش را در دنیا رواج دهد.
در سال ۱۸۳۵ جمس پورله ورزشکار انگلیسی این ورزش را به آمریکا برد. ولی پیشرفت آن به قدری سریع بود و به اندازهای آمریکائیها به این ورزش راغب بودند که در سال ۱۸۶۰ یعنی ۲۵ سال پس از ورود این ورزش در آمریکا جون سن هیس آمریکایی توانست در سرزمین انگلستان که این بازی وضع شده و قرنها قهرمانان دنیا از آن مملکت بودهاند فاتح گردد و در تمام دنیا بی رقیب باشد.
با آنکه جک بروگتون مدتها بود که دست کش مخصوص بوکس را اختراع کرده بود ولی بیش از یکی دو مورد آن را به کار نبرده بودند و در اکثر مسابقهها با مشت گره شده و بدون دست کش با یکدیگر میجنگیدند از همین جهت مدت مسابقه و دوره آن خیلی طول میکشید طویلترین دورهای بوکس که در سال ۱۸۲۴ در ۲۳ ژوئیه بین قهرمانان آمریکائی میکه مادن و بیل هایس انگلیسی در انبرگ انگلستان انجام شد. این مبارزه جمعاًَ شش ساعت و سه دقیقه بطول انجامید.
ورزش بوکس با وضعیت کنونی از سال ۱۸۹۰ یعنی پس از آنکه مارکیز کوئینزبری قواعد جدیدتری وضع کرد و استعمال دست کش بوکس را رسمی کرد شروع شد. او مدت هر دوره بوکس را سه دقیقه و فواصل بین دورها را یک دقیقه معین کرد و چون این دستور میتوانست نتیجه نیکویی برای ورزیدن و رفع خستگی بشود از طرف عموم ورزشکاران دنیا قبول شد و طریقهای که کینز معین کرده بود متداول و مرسوم گردید.
برای اولین دفعه مسابقه با وضع جدید در سال ۱۸۹۲ در هفتم سپتامبر در ارولئون بین جون سولیوان آخرین قهرمان مشتزن بدون دست کش که قهرمان تمام آمریکا بود و جوانی بیست و شش ساله موسوم به جمس میکوربت که او نیز آمریکائی و ار رقیب خود دو سال کوچکتر بود انجام و پس از ۲۱ دوره (راند) مبارزه قهرمان قدیم دنیا که بدون دستکش عنوان و مقام عجیبی پیدا کرده بود مغلوب قهرمانی شد که با دستکش بوکس را آموخته بود.
تاریخچهٔ بوکس در ایران
معروف است که هوارد باسکرویل از آمریکا که بعنوان مدرس کالج آمریکائی در تبریز(مدرسه مموریال) منصوب شده بود، نخستین کسی است که ورزش بوکس را به ایران آورد. او بعدها با مشروطهخواهان ایران همراه شد و در جریان جنگی کشته شد.
سالهایی که صنعت سینمای ایران ترقی کرد جوانان روی پرده سینما این ورزش را دیده و با خود تمرین میکردند چند نفری هم که در آن سالها برای تحصیل به خارج رفته بودند با این ورزش آشنا شدند. در سال ۱۳۱۴ یک مهندس اهل چکسلواکی موسوم به فایت که مامور ایران در کمپانی اشکودا در تهران شده بود وارد ایران شد. فایت یکی از قهرمانان معروف سنگین وزن اروپا بود و یک بار هم ماکس شملینگ آلمانی را مغلوب کرده بود. چند نفر از علاقهمندان در آن دوران نزد او مشغول به تمرین شدند که آقایان ناطقی (محصل مدرسه نظام) و استوار زنگنه پور از جمله این افراد بودند.
در همین سالها در بعضی از شهرهای ایران جوانان به این ورزش آشنا شدند برای مثال در مشهد منوچهر مهران و حسین بنایی و چند نفر دیگر نزد یک نفر آلمانی مهندس برق به تمرین این فن مشغول بودند.
از سال ۱۳۱۸ که به دستور رضا شاه مسابقات قهرمانی کشور رشتههای مختلف ورزشی شروع شد تا سال ۱۳۲۴ این ورزش جزء برنامه نبود. علت اصلی نبودن وسائل و مربی و نبودن مقررات لازم بود. بالاخره در سال ۱۳۲۳ این ورزش مورد توجه اداره تربیت بدنی واقع شد و برای اولین دفعه بطور رسمی جزء برنامه مدارس و دانشکدهها شد. این مسابقه با وسائل و قضاوت آمریکاییها و «محمد پور» و «عبدالله نادری» انجام شد. در سال ۱۳۲۴ برای اولین بار با کمک اولیای ارتش آمریکایی مقیم ایران و با واگذاری مقدار کافی وسائل و قضاوت و لوازم مورد احتیاج مسابقه دستجات آزاد انجام شد.
در المپیک ۱۹۴۸ لندن که ایران برای اولین بار در المپیک شرکت داشت. بوکسورها نیز به مسابقات اعزام شدند که به موفقیتی دست نیافتند. بوکس در ایران پس از فعالیتی ۳۴ ساله با پیروزی انقلاب تعطیل شد. البته هیچ قانون یا فرمان رسمی یا فتوای مذهبی مشخصی مطرح نشد. این رشته در سال ۱۳۶۸ دوباره راهاندازی شد و احمد ناطق نوری که چندین سال نمایندگی مجلس را بر عهده داشت ریاست فدراسیون آن را برعهده گرفت اما همچنان مورد بیتوجهی مسئولان حکومت قرار داشته است، به طوریکه تنها پخش مستقیم تلویزیونی این رشته به دیدار فینال وزن ۹۱- کیلو بازیهای آسیایی دوحه بین علی مظاهری و حریف سوریهای باز میگردد. به گفتهٔ احمد ناطق نوری که همچنان (۱۳۸۸) ریاست فدراسیون را بر عهده دارد مقامات عالی جمهوری اسلامی از جمله سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی و حسینعلی منتظری قائم مقام سابق رهبری با این رشته مخالف بودهاند هرچند دستوری مبنی بر ممنوعیت آن ندادهاند: «ایشان خامنهای یکی دو بار از اینکه بنده در بوکس هستم گلایه کردند و به اخوی ما گفتند که این احمد آقای شما چرا رفته بوکس را گرفتهاست. من به ایشان -اخویمان- گفتم به ایشان بگویند اگر حرام است من دیگر انجام نمیدهم. یک بار هم در یک جمع عمومی گفتند من نمیدانم این آقای ناطق مجوز فدراسیون بوکس را از کجا گرفت. چون ممنوع نشده بود که مجوزش را بگیرم. یک عده بیخودی ۱۰سال تعطیلش کرده بودند. آقای منتظری گفته بود: «این چه ورزشی است؟ وحشیگری است. ببندیدش.» یک عده آمدند بستند. فتوا هم نداده بود. در یک جمعی گفته بود.»
تنیس روی میز
تنیس روی میز یا پینگ پنگ ورزشی است که روی میز انجام میشود و دو یا چهار بازیکن در آن مشارکت دارند و هر بازیکن یک راکت دارد و با بهره گیری از آن به توپ ضربه میزند. در وسط میز یک تور قرار دارد و برخورد توپ موقع برخورد با آن تابع قوانین خاصی است. توپ در این ورزش سبک (سفید یا نارنجی رنگ) و توخالی است. جنس میز از چوب و سخت است.
ژیمناستیک
ژیمناستیک ورزشی است که در آن حرکات نیازمندِ قدرت، انعطاف بدنی، چابکی، تعادل و هماهنگی اعضای بدن به نمایش گذاشته میشود. ژیمناستیک از تمرینات ورزشی که در یونان باستان انجام میشد، تکامل پیدا کرده و در سطح بینالمللی زیر نظر فدراسیون بینالمللی ژیمناستیک اداره میشود.
معروفترین بخش این رشته ورزشی ژیمناستیک هنری است که در مسابقات آن ورزشکاران زن در رشتههای حرکات زمینی، پرش از خرک، پارالل ناهمسطح و چوب موازنه و ژیمناستهای مرد در رشتههای حرکات زمینی، بارفیکس، پرش خرک، دار حلقه، پارالل، و خرک حلقه به رقابت با یکدیگر میپردازند. ژیمناستیک موزون، ایروبیک، آکروباتیک و ترامپولین بخشهای دیگر این رشته ورزشی را تشکیل میدهند. ژیمناستیک یک ورزش المپیکی است و از اولین دوره المپیک تاکنون در برنامه این مسابقات قرار داشتهاست. هماکنون ژیمناستیک المپیک از ۱۸ رویداد ورزشی جداگانه تشکیل میشود که ۱۴ رقابت در ژیمناستیک هنری، ۲ رقابت در ژیمناستیک موزون و ۲ رقابت در ترامپولین است.
ژیمناستیک در سطح تفریحی و به خصوص به عنوان تمرینات انعطاف بدنی بسیار محبوب است. در سطح قهرمانی این رشته به تمرینات بیوقفه و آمادگی جسمانی بسیار بالا در اتمام ابعاد از جمله بنیه و استقامت قوی نیاز دارد. ژیمناستیک هرچند یک رشته ورزشی بدون برخورد است اما ورزش پرآسیبی است. فرودهای سنگین، افتها و یا برخورد به ابزار تمرینی ممکن است باعث آسیبدیدگی شود. صدمات جسمی در بین ورزشکاران ماهر بیشتر دیده میشود چون آنها معمولا برای مدت طولانیتری تمرین کرده و حرکات خطرناکتری را اجرا میکنند.
شیرجه
شیرجه یکی از ورزشهای آبی است.
تاریخچه شیرجه
مورخان براین باورند که تاریخ مسابقات شیرجه به کشور یونان باستان باز میگردد، ولی تنها اطلاعی که در این باره وجود دارد مربوط به نقوش مقبرهای در شهر ناپال درکشور ایتالیا میباشد که قدمت آن به ۲۵۰۰ سال میرسد. در روی سقف این مقبره تصویر مردی مشاهده میشود که در حال شیرجه زدن از روی سکوی مرتفعی میباشد که احتمالاً باید صخره یا پرتگاهی باشد. پیشگامان ورزش شیرجه افرادی بودند که با پرش از روی صخرهها و پرتگاهها به درون آبهای دریای آکاپولکو به شهرت رسیدند.
سپس در قرن ۱۷ هنگامی که ژیمناستهای آلمانی و سوئدی برای ایمنی بیشتر حرکات نمایشی خود را در سواحل دریا انجام میدادند و عده کثیری را برای تماشا به ساحل میکشاندند، آهسته آهسته این رشته ورزشی تکمیل شد. نهایتاً تمرینات ژیمناستیک آنان به یک رشته ورزشی تبدیل شد که به آن شیرجه آزاد گفته میشود. واژهای که حتی پس از ورود این رشته به مسابقات المپیک سنت لویس آمریکا در سال ۱۹۰۴ به صورت شیرجه و شنا در زیر آب همچنان به آن اطلاق گردید.
در انگلستان در قرن ۱۷ ابتدا مسابقات شیرجه ساده برای در برکهها و رودخانهها و بندرها و از روی رودخانهها و پلها و صخرهها انجام میشد. در سال ۱۸۸۹ مسابقات شیرجه ساده برای اولین بار در اسکاتلند برگزار شد که ارتفاع سکوی شیرجه ۲ متر بود. درسال ۱۸۹۵ جامعه غریق انگلستان اولین مسابقات شیرجه ساده را در لندن ترتیب داد که ارتفاع سکوی پرش در این مسابقات ۵ مترو ۱۰ متر بود و در سال ۱۹۰۸ شیرجه به عنوان یک ورزش حرفهای وارد المپیک شد و دارای زیبایی و فرم و حرکات و امتیازبندی شد.
بعد المپیک ۱۹۲۴ پاریس مسابقات شیرجه به صورت مدرن برگزار گردید. در سال ۱۹۲۹ سیستم تقسیم بندی شیرجهها با توجه به حالت شروع از روی سکو یا تخته حالت رو به آب یا پشت آب یا مسیر چرخش در هوا به طرف جلو یا عقب معکوس یا تو چرخشهای حول محور عرضی یا طولی به شش گروه یا خانواده تقسیم شدند.
تا در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن که نحوه شماره گذاری به صورت فعلی برای شیرجهها ایجاد شد و تا قبل از آن شیرجهها به ترتیب شماره از یک تا ۵۶ شماره گذاری شده بود. کشور بریتانیا که جزء کشورهایی است که مدت ۷۸ سال پیشگام شیرجه انفرادی بودهاست میتواند همچنان به عنوان معرفی کننده رشته شیرجه جدید از سایر کشورها پیشی گیرد.
تا ساال ۱۹۹۶ آتلانتا شیرجه از تخته فنری ۳ متر و سکوی ۱۰ متر همچنان اجرا میشد با این تفاوت که در مدل جدید یک تیم ۲ نفره همزمان و در یک ارتفاع یا تخته ۳ متر یا سکوی ۱۰ متر به صورت همزمان شیرجه میروند و هماهنگی و نظم حرکات آنها توسط داوران سنجیده میشود این رشته از شیرجه بنام شیرجههای هماهنگ نامیده میشود.
فوتبال
فوتبال (به انگلیسی: Football) یک ورزش تیمی و محبوبترین ورزش در بیشتر کشورهای جهان است که توسط دو تیم یازده نفره متشکل از بازیکنان فوتبال با یک توپ فوتبال بر روی چمن طبیعی یا مصنوعی با هدف گلزدن انجام میگیرد. یازده بازیکن هر تیم شامل چند مهاجم، هافبک، مدافع و یک دروازهبان میشوند که توسط سرمربی در زمین چیده میشوند و مانند یک سیستم عمل میکنند که سیستم فوتبال نامیده میشود. امروزه بیش از ۲۵۰ میلیون فوتبالیست در بیش از ۲۰۰ کشور وجود دارند.
قدمت فوتبال به چندین سدهٔ پیش از میلاد و به چین بازمیگردد که به تدریج در یونان و روم نیز رواجیافت. فوتبال مدرن امروزی نیز در سال ۱۸۶۶ در مدارس انگلستان شکلگرفت و به تدریج گسترهٔ پراکندگی آن همهٔ جهان را زیر پوشش خود قرارداد. با شکلگیری سازمان فیفا در سال ۱۹۰۴ و ایجاد رقابت جام جهانی فوتبال، این ورزش بسیار گستردهتر شد.
طول زمین فوتبال ۹۰ تا ۱۲۰ متر و عرض آن ۴۵ تا ۹۰ متر است. فوتبال در دونیمه ۲۰ تا ۴۵ دقیقهای انجام میگیرد و در بازیهای حذفی و رفت و برگشتی گاهیاوقات، وقتهای اضافه و پنالتی نیز به آن افزوده میگردد. فوتبال ضوابطی دارد که قوانین فوتبال نامیده میشوند و نمیتوان بر خلاف آنها عملکرد. سازمان فیفا علاوه بر فوتبال، نهاد رسمی ورزشهای فوتسال و فوتبال ساحلی نیز میباشد و کنفدراسیونهای قارهای یوفا، اِیاِفسی، سیاِیاِف، کونکاکاف، کونمبول و اُاِفسی از زیرشاخههای فیفا هستند.
جام جهانی فوتبال از بزرگترین رویدادهای ورزشی جهان است که هر چهارسال یکبار در یکی از کشورهای جهان روی میدهد. علاوه بر این، مسابقات بینالمللی دیگری مانند بازیهای المپیک تابستانی، جام کنفدراسیونها، جام باشگاههای جهان، جام ملتهای اروپا و لیگ قهرمانان اروپا نیز رایج است. لیگهای متعددی ازجمله لا لیگا و لیگ برتر انگلستان در کشورهای مختلف بهوجود آمدهاند که نوعی مسابقات داخلی محسوب میشوند. فوتبال بانوان نیز از اواخر سدهٔ نوزدهم میلادی به راهافتاد. فیفا ادعا میکند که وظیفهٔ محافظت بازیکنان از زورافزایی را بهخوبی انجام میدهد و فوتبال، از زورافزایی پاک است. در سال ۲۰۰۴، فیفا یک منشور اخلاقی برای اجرای بازیهای جوانمردانه بهتصویب رساند. اما در سال ۲۰۰۶، این منشور بازنگریشد و منجر به تشکیل نهاد قضایی سوم فیفا شد.
اوقات فراغت
فَراغت به زمانهایی اطلاق میشود که افراد کار ضروری برای انجام ندارند و معمولاً در این مواقع تمایل به انجام فعالیتهای فرحبخش و نشاطآور بیشتر میشود.
اوقاع فراغت زمانهایی است که فرد آن را طبق تمایل شخصی خود و برای خود تنظیم میکند و برنامه آن در مورد هرکس متفاوت است و به سلیقه، نیازهای روحی، سن و توان مالی فرد بستگی دارد.
تفریح
تفریح به حالتی گفته میشود که باعث بازگشت شخص به حال تعادل و طبیعی میشود.
محتویات
دلیل
تفریح فعالیتی است که جز لذت و رضایت آنی و درونی و شادی برای فرد هیچ نتیجهای ندارد خود تفریح است که فرد را به انجام آن تشویق مینماید.
تفریح به اعمالی گفته میشود گه افراد در زمان فراغت انجام میدهند.
نیاز جامعه به تفریح
تفریح به دلیل ماهیتش و تاثیری که بر فرد و اجتماع دارد مفید است پس مسئولین ذیربط باید در افزایش امکانات تفریحی کوشا باشند. متاسفانه تفریحات و شادی در ایران بسیار کم میباشد
سَنگواره (یا فُسیل که از لغت Fossilis از زبان لاتین کلاسیک گرفته شده که به معنای واقعی کلمه "به دست آمده از حفاری" هست) به بازماندههای کانیشده جانوران و گیاهان یا بازماندههای دیگر مثلآ ردپا گفته میشود. فرایند سنگوارهشدن فرایندی کماتفاق است زیرا کانیهای طبیعی معمولاً تجزیه شده و دوباره وارد چرخه مواد میگردند.
برای اینکه یک سازواره (ارگانیسم)، سنگواره شود میبایست روی آن هرچه سریعتر با مواد رسوبی پوشیده شود. سنگوارهها و روند سنگوارگی انواع گوناگونی دارند. سنگوارهها معمولاً از خود مواد بازمانده از سازواره تشکیل شدهاند، ولی هستند سنگوارههایی که تنها شامل اثر و رد یک سازواره مثلآ رد پای یک دایناسور یا خزنده میشوند. به اینگونه سنگوارهها، سنگوارههای ردّی میگویند. دانش بررسی سنگوارهها دیرینشناسی نام دارد.
از مناسبترین مکانها برای تشکیل سنگوارها میتوان به حاشیه دلتاها و پیرامون کوههای آتشفشانی قدیمی که خاکستر از آنها متصاعد میشود و دریاهای کم عمق و یخچالها و باتلاقها نام برد. بیشتر دانشمندان معتقدند که فسیلها در دریاهای قدیمی قرار داشتهاند و در بین مواد رسوبی قرار گرفتهاند و در اثر فشار و گرمای زیاد، به این شکل در آمدهاند.
از آثار سنگوارها برای اثبات نظریههای زمینساخت ورقهای و تکامل تدریجی استفاده شدهاست. در علم زمینشناسی مطالعه دانشگاهی فسیلها در دو مبحث گیاهی و جانوری است که هر کدام به دوبخش بزرگسنگوارهها و ریزسنگوارهها تقسیم شده و براساس ان مطالعه میشود.
شمشیر
شَمشیر یک سلاح سرد است که از یک تیغه بلند و لبهتیز و یک دسته تشکیل شدهاست.
شمع
از شَمع بهمنظور یک منبع نور و بعضی اوقات برای تولید گرما استفاده میشود و شامل یک ریسمان یا یک فتیلهٔ جاسازیشده و یک توده جامد از سوخت (معمولاً موم) است. امروزه اکثر شمعها از پارافین ساخته میشوند.
قبل از ظهور برق، شمع و چراغهای نفتی برای روشنایی استفاده میشدند. اما امروزه از شمع برای روشنایی اضطراری در هنگام قطع برق و یا برای ایجاد یک محیط رمانتیک و در مراسم مذهبی نیز استفاده میشود.
شمع معطر در عطردرمانی مورد استفاده قرار میگیرد.
شمع مومی را برای دفعه اول فنیقیها ساختند. در قرن هجدهم شمع از روغن بالن ساخته میشد و چون روشنایی این شمع که معروف به شمع کافوری بود خوب و ثابت بود، بعدا به عنوان واحد روشنایی انتخاب گردید. در سال ۱۸۲۳ شمعهای گچی و پارافینی نیز به بازار آمدند ازندگان این دو شمع دو مخترع فرانسوی به نام سیمونن (Simonin) و مانژو (Manjot) بودند.
عروسک
عروسک وسیله اسباب بازی کودکان وگاهی نوجوانان است. عروسک دارای جنسهای گوناگون شامل چرم، پلاستیک، پارچه، چوب، فلزات است.
از معرفترین انواع عروسک میتوان به عروسکهای باربی و عروسک های ایرانی دارا و سارا اشاره کرد.بهترین نوع انها از جنس چینی وپلاستیک است
عکس
عکس یا فرتور نوعی تصویر است که بر اثر تابش نور بر یک سطح حساس به نور (معمولا فیلم عکاسی یا یک تصویرساز الکترونیکی مانند دستگاه جفتکننده بار یا تراشهی سیموس (به انگلیسی: CMOS) به دست میآید. بیشتر فرتورها با استفاده از دوربین آنالوگ گرفته میشوند. دوربین آنالوگ از لنز برای واضحسازی طول موجهای مرئی نور در بازتولیدی که برای چشمان انسان رویتپذیر باشد استفاده میکند. فرآیند ساخت فرتور را عکاسی میگویند. نخستین فرتور در سال ۱۸۲۶ یا ۱۸۲۷ میلادی بهدست ژوزف نیسهفور نیپس ثبت شد
کارت پستی
کارت پستی (به انگلیسی: Postcard) یا post card یک قطعه مستطیل شکل از جنس کاغذ ضخیم یا مقوای نازک است که در یک طرف ان تصویر و در طرف دیگری از آن متنی مرتبط با آن است که بدون پاکت نامه توسط فرآیند پست میان افراد جابهجا میشود. گاهی این گونه کارتها در درون پاکت نامه نیز قرار میگیرند؛ مانند کارت پستالهای چوبی یا مسی که در میشیگان به فروش میرسد.
در برخی نقاط نیز به دلیل مسافت هزینۀ ارسال نامه نیز دریافت شود که نیاز به پاکت نامه و تمبر دارد.
در حالی که کارت پستال توسط شرکتهای خصوصی یا به شکلی سازمانی چاپ میشود، کارتهای پستی توسط افراد عادی طراحی و ساخته میشود. نخستین کارت پستی در فیلادلفیا و توسط جان پی. چارلتون در سال ۱۸۶۱ ابداع شد.
کتاب
کتاب مجموعهای از صفحات نوشته شده، مصور، چاپ شده یا صفحات خالی (صفحه سفید و نانوشته)؛ ساخته شده از جوهر، کاغذ (ورق)، پوست حیوانات یا مواد دیگر میباشد، که معمولا" از یک طرف یا سمت به یکدیگر محکم شده یا متصل میگردند. هر صفحه (sheet) در کتاب ، ورق (leaf ) و هر سمت یا یک روی هر ورق ، صفحه نامیده میشود.
به مجلّدکردن کتاب به اصطلاح صحافی گفته میشود. کتاب در اندازههای گوناگون وجود دارد. در ایران قطع رحلی، وزیری و جیبی از معروفترین قطعهای کتاب است. کوچکترین کتاب دنیاکه یک انجیل است در موزه کلیسای وانک اصفهان نگهداری میشود. اولین کتاب به زبان فارسی در هلند به دست یک ارمنی به زیور طبع آراسته شد. از انواع دیگر کتاب، کتاب دیجیتالی (e-Book) است که کتاب در قالب بستههای نرمافزاری مانند پیدیاف ارائه شود که وسایلی نیز به نام کتابخوان الکترونیکی مانند آمازون کیندل نیز برای خواندن آن به کار میرود. نمونه دیگری از کتاب غیر چاپی، کتاب صوتی است.
کلاه
تعریف: کلاه به پوشاکی گفته میشود که بر سر میگذارند. کلاه میتواند به خاطر محافظت، دلیل دینی، ایمنی و یا مد مورد استفاده قرار گیرد. در گذشته کلاه نشاندهنده پایگاه اجتماعی فرد بوده است. کلاه در استفاده نظامی میتواند نشاندهنده ملیت، شاخهٔ فعالیت، درجه و یا هنگ باشد.
تاریخچه: در کتب تاریخی و داستانها و بویژه شاهنامه فردوسی تصاویری رزمی دیده میشود که نمایانگر فرم پوشش سلحشوران داستان است و ایرانیان قدیم به پوشیدن آن آشنا بودهاند و یا آنکه در دیوارههای کاخهای تخت جمشید و اکباتان فرم لباس سربازان و جنگجویان و سلاطین آن زمان دیده میشود که نشانه تاریخ لباس در ایران است. پوشیدن لباس سلاطین افشار، قاجار و ساسانیان که نشانگر تحول لباس است از این نمونه میباشد. به عنوان مثال در دوره قاجاریه مردم متعمم و عبا به دوش بودند و کسبه عمامه سفیدی داشتند که بنا به دستور سراج الملک حاکم اصفهان دستور داده شد در آن شهر علما عمامه سفید داشته باشند و کسبه عمامه زرد رنگ و شیر و شکری داشته باشند که هنوز هم گاه گاه در شهرستانها دیده میشود. مردان ایرانی تا قبل از ظهور اسلام اغلب کلاه برسر میگذاشتند و بعد از اسلام عمامه را به کلاه ترجیح دادند. در زمان صفویه که شاهان صفوی اصرار داشتند خود را از طبقه سادات و معتقد به مذهب شیعه معرفی نمایند استفاده از عمامه سبز در میان عده زیادی از مردان رواج یافت. شاهان و درباریان آن دوره از عمامه سبز با تاج و جقهای از جواهر که در قسمت جلوآن نصب میشده استفادهد میکردند و علما و برخی از معمرین (پیران) عمامههای سبز بدون تزیین بر سر میگذاشتند. در دوره افشاریه و زندیه بجای عمامه از عرقچین و شال ترمهای که به دور آن پیچیده میشد استفاده میکردندد. و این رویه در دوره قاجاریه ادامه داشت و شاهان قاجار مانند ناصرالدین شاه مخالفتی با آن نشان نمیدادند و شال و کلاه نیز جزو لباس مردان ایرانی در آمد و بعدا به تدریج شال را رها کردند و فقط کلاه به سر گذاشتند. کلاه در عشایر ایران انواع و اقسامی داشته، به خصوص که تابع سنت محل آنها میباشد. کلاه بختیاری و کلاه قشقایی که مخصوص ایلات و عشایر جنوب ایران است شهرتی خاص دارد و بعدا ایرانیان در دوران سلطنت پهلوی در ایران به کلاه هاییکه مشتق از البسه اروپایی میشد انس گرفتند و کلاه پهلوی (کلاه نقابدار) از زمره کلاههای دوره شاهان سلسله پهلوی میباشد. در دوره قاجاریه و قبل از آن سر برهنگی مرد علاوه بر آنکه نشانه بی ادبی و بی وقاری بود به روایت معلوم و مجهول، عوام معتقد بودند سر برهنگی موجب فقر و بی آبرویی و دیوانگی و اختلال حواس میشود و به همین دلایل پوشیدن کلاه از حالت یک عادت خارج شده و بصورت ضرورتی اجتناب ناپذیر درآمده بود تا جاییکه مردان در شب به هنگام خواب عرقچین بر سر میگذاشتند و روزها نیز معمولا در زیر کلاه عرقچین بر سر داشتند. طبقات مختلف اجتماع شکل کلاهشان از دیگران متمایز بود و مردمان متمکن و اشخاصی که قدرت مالی داشتند سعی میکردند جنس و اندازه و شکل کلاهشان از دیگران متمایز باشد و رقابت رواج داشت. در دوران سلطنت محمد علی شاه قاجار از طرفی به منظور صرفه جویی در هزینهها از مواردی مایه مسخره و استهزاء میشد مقرر گردید کلاه هاییکه طولشان به نیم ذرع و یا سه چارک و به عبارت دیگر ۵۲ سانتیمتر تا ۷۵ سانتیمتر میرسد کوتاه شود. چنانچه میرزا عباس فروغی شاعر آن زمان سروده: کلاه سرو قدان بس که سر بلندی کردبه حکم شاه جهان کردهاند کوتاهش
تردستی
تردستی یا چشمبندی یا شعبده فنّی ست برای نمودن اثری عجیب به حواسّ انسانها به روش خاص. چه مرموز و چه با روشهای فیزیکی؛ چه بر ذهن اثر گذارد و چه بر چشم و گوش و حواس.
یعنی تردست به بیننده چیزی نشان میدهد که واقعاً اتّفاق نیفتاده؛ به این هدف که او باور کند.
نقالی ایرانی
نقالی ایرانی یا افسانهگویی ایرانی کهنترین شکل بازگویی افسانهها در ایران است و از مدتها پیش نقش مهمی در جامعه دارد. نقال کسی است که نقل حماسی میگوید و مضمون نقلهایش بیشتر پیرامون داستان شاهان و پهلوانان ایران زمین است.
بافندگی
بافندگی یا بافتنی گونهای از صنایع دستی است که با بافتن نخ و تبدیل آن به پارچه انجام میشود. در این گونه نخها بصورت حلقههایی در هم تنیده میشوند. بافتندگی هم از طریق دست و هم ماشینی انجام میشود و سبکها و مدلهای گوناگونی دارد. این تفاوت در گونه نخها و همچنین ضخامت میل بافندگی است.
پیشینهٔ بافندگی در ایران
کاوشها و پژوهشهای دانشمندان و پژوهشگران در صد سالهٔ اخیر نشان داده است که ایرانیان از پیشتازانی بودهاند که به کار بافندگی پارچه پرداختهاند. حتا ساکنین ایران باستان در دورهٔ دوم سنگ (یا به اصطلاح عصر حجر میانین) با فن پارچهبافی آشنا بودهاند. برای اثبات این واقعیت، بهترین گواه؛ سفالها، نگینها و مهرههاییاند که بیش از هشت هزار سال قبل از میلاد در ژرفای خاکهای این مرز و بوم جا گرفتهاند. پروفسور کارلتون کن که برای ادارهٔ کل باستانشناسی کار میکرد، ضمن کاوشهایی در سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۲۹ (1949 تا 1950) در غاری موسوم به غار کمربند در نزدیکی دریای کاسپین، پارچههایی به دست آورد که ثابت میکند اقوام ایرانی از همان آغاز غارنشینی، پشم گوسفند و بز را بهصورت پارچه میبافتند. آزمایشهایی که با کربن ۱۴ بر روی پارچهها انجام گرفت، نشان داد که قدمتشان به ۶۵۰۰ سال قبل از میلاد میرسد.
لنگرها و دوکهایی که طی سی سال اخیر در حفاریهای مختلف بهدست آمده گواه وجود کارگاههای بافندگی در ایران کهن است. باستانشناسانی چون پروفسور گیرشمن و دکتر فیلیس اکرمن تایید میکنند که عمر این دوکها و لنگرها، با نخستین آثار سکونت انسان در فلات ایران مطابقت کامل دارد. در دورهٔ تمدن شوش (۴۵۰۰ سال قبل از میلاد) فن پارچهبافی با توجه به ظرافت پارچه، راه کمال را طی کرده است؛ تیغهٔ مسینی که با سفالهای عهد اول در شوش بهدست آمده و اثر املاح مس بر روی پارچهای که تیغه را در آن پیچیده بودند، گواه این مدعاست. هماکنون قسمتهایی از این قطعه پارچه در موزه لوور موجود است.
از نوشتههای گزنفون چنین برمیآید که، در دورهٔ مادها پارچههایی زیباتر و بهتر از گذشته بافته میشده است. چنانکه کورش هخامنشی تحتتاثیر زیبایی و کمال لباس مادها قرار گرفت و نزدیکان خود را نیز برآن داشت تا مانند مادها لباس بپوشند.
نساجی ایران در دوره هخامنشی بهویژه در زمینهٔ بافت پارچههای ابریشمی، پشمی نرم و لطیف، مشهور بود و شاهان این دوره به داشتن لباسهای زیبا و فاخر شهرت داشتند. یکی از دلایلی که برای نشان دادن پیشرفت صنعت پارچهبافی در زمان هخامنشیان ارائه میشود این است که اسکندر با آن همه تعصب یونانیگری، برحسب نوشتههای هرودوت و پلوتارک از زمان ورود به ایران تا هنگام مرگش لباسهای زربفت ایرانی بر تن میکرد. پلوتارک و دبودور همچنین نوشتهاند که پارچههای زری که تار آن را از طلا و نقره میکشیدند و همچنین مخمل، پارچههای پشمی و پارچههای کتانی ایران در دورهٔ هخامنشیان بی اندازه مطلوب بود.
پس از انقراض دولت هخامنشی، مدت ۵ قرن از نظر بسیاری از صنایع و هنرها از جمله صنعت بافندگی پیشرفت چشمگیری پدید نیامد. این توقف صنعتی و هنری مولود دو عامل است. یکی نفوذ تمدن و سلیقه یونانیها در دوره سلوکیها که موجب امحای فرهنگ و تمدن ایران و توقف هرگونه پیشرفتی در فنون و صنایع خاص ایرانی شد. دوم روحیهٔ جنگجویی و جهانگیری پادشاهان اشکانی که هرچند افتخارات تاریخی بسیاری را سبب شد و در بعضی مواقع ناگزیر به جنگ بودند، با این همه پادشاهان این دوره را از پرداختن به این هنر، تشویق و تربیت صنعتگران و هنرمندان فارغ میکرد. از زمان اشکانیان یافتههای فراوانی در دست نیست تنها اثری که از نساجی این دوره بهدست آمده چند تکه پارچهٔ ابریشمی است که بههمراه قطعه پارچههای بافته شده در چین، ضمن کشفیات ناحیهٔ لولان در منتهیالیه ایران خاوری امروز به دست آمده است.
به گفتهٔ اکثریت قریب بهاتفاق پژوهشگران و مورخان، دورهٔ ساسانی یکی از درخشانترین و گویاترین دورهها از نظر بافندگی بوده است. مسعودی در کتاب مروجالذهب مینویسد: «نیمی از شوکت و عظمت این دوره را باید در توسعهٔ صنایع از جمله صنعت بافندگی جستجو کرد.» خوشبختانه بافتههای این دوره بهوفور در موزهها و کلیساهای غربیان حفظ شده است. دکتر محمد حسن زکی در کتاب صنایع ایران بعد از اسلام درباره بافتههای این دوره میگوید: «در این دوره، بافندگی ایران به اوج عظمت، ترقی و رونق خود رسید.»
در دورهٔ اسلامی به سبب درگیری عمومی ایرانیان با اعراب و چند پارگی حکومتها در دورههای مختلف، صنعت بافندگی از درخشندگی و پیشرفت افتاده بود و در بسیاری از دورهها صنعت پارچهبافی چنان سیر نزولی میپیمود که گمان نمیرفت دیگر هرگز شکوفا شود. مهاجمان هم دلِ خوشی از تمدن و فرهنگ ایرانی نداشتند، با این همه صنعت پارچهبافی با ایستادگی هرچه تمامتر، بار دیگر خود را نمایان ساخت. هنرمندان این پیشهٔ ظریف با وجود آنکه بسیاری از خلفا، با خوار شمردن آن و اینکه جولاهگی شغل پستی است درصدد نابودی آن برآمدند، چنان کردند که پارچهبافان در زمرهٔ نجیبترین، با اعتبارترین و اصلیترین شاغلان بهحساب آمدند.
دروران سلاجقه را باید دوران شکوفایی دوبارهٔ هنر ایران دانست. از آن دوره حدود ۵۰ تکه پارچه باقی ماندهاست که اوج هنر در آنها دیده میشود. در این دوره پیچیدهترین و ظریفترین نقشهها بافته میشد. در این دوره بافت شطرنجی یکدرمیان و دولا معمولتر بود و پارچههای دورو و اطلسی در کمال مهارت رایج بود.
پروفسور پوپ در کتاب شاهکارهای هنر ایران به شناسایی نابسامانیها و عقبماندگیهای سالهای استیلای مغول بر ایران در زمینه نساجی میپردازد. او معتقد است : «استیلای مغول با آنکه نخست در سفالسازی و فلزکاری تاثیر مهمی نداشت، طراحی پارچه را بهکلی تغییر داد. نقشهایی که از پیش از اسلام رواج داشت بهکلی متروک شد. ترکیبها و تصاویر همه از رواج افتادند. رنگ روشن و حتی سفید که برای زمینههای طرحها انتخاب میشد تا طرحو شکل را برجستهتر جلوه دهد دیگر بهکار نرفت و بهجای آن رنگهای تند و تیره برای زمینه معمول شد. حتی روش کار هم تغییر کرد. سبک پارچهها کموبیش یکنواخت بود و اصل و منشاء طرحهای این دوره غالبا نامعلوم است. هجوم سبک چینی و مغولی که سرشار از خشونت بود در پارچهبافی موثر افتاد. در دوره تیموری پارچهبافان را از شهرهای مختلف جمعآوری، و به سمرقند اعزام کردند تا در آنجا مشغول کار گردند. بدیهی است آنچه در قالب دستور و سلیقه تیموریان بهوجود آمد نمیتوانست گامی بهسوی پیشرفت باشد.»
به حقیقت باید گفت دوران صفویان، اوج شکوه و بلندی هنر و تمدن ایرانیان بودهاست که پس از اسلام مانند آن دیده و شنیده نشدهاست. آنان دوباره نام ایران را در اندیشهها زنده کردند. بر اثر حمایت بیدریغ شاهان صفوی از هنرمندان توفیق عظیمی در پارچهبافی بهدست آمد. بهراحتی میتوان پذیرفت که هنرمندان این دوره خاصه در زمان شاه عباس کبیر بافته شده است در تمام تاریخ هنر نساجی جهان همتا ندارد.
با سقوط صفویان به دست افغانها، چراغ هنر ایران هم رو به خاموشی گرایید. افشاریه و زندیه و قاجاریان هم هیچ کاری برای نجات آن انجام ندادند. اگر دوره قاجاریه را یکی از بدترین و دردآورترین دوران در طول تاریخ ایران در زمینه صنعت نساجی و بافندگی پارچههای دستی و سنتی بدانیم، بجاست. از طرفی دوره قاجار مصادف است با نهضت همه جانبه کارخانههای پارچهبافی اروپا، همچنین پارچههای روسی که افراد سودجو با رضایت شاهان وقت بیرویه و ارزان وارد کشور میکردند و مانع برابری تولید کارگاههای دستی و سنتی با کارگاههای ماشینی میشد. صنعتگران و هنرمندان هم که نه حمایتی میشدند و نه بازاری برای فروش دست از کار کشیدند واین هنر چندین هزار ساله را بهدست فراموشی سپردند.
منبتکاری
منبت یکی از هنرها و صنایع دستی است. در این هنر نقشها به صورت نقش برجسته روی زمینه کار قرار میگیرند.
منبتکاری چوب یکی از شاخههای منبتکاری است ولی منبت کاری بیشتر به صورت کنده کاری روی چوب اجرا میشود.
تاریخچه
در ایران منبت کاری قدمتی چند هزار ساله دارد. یکی از مناطقی که منبت کاری به صورت حرفهای و ماهرانه دنبال میشود شهرستان ملایر است به طوری که این شهر لقب پایتخت مبل و منبت ایران را گرفته است منبت کاری در روستایی به نام دهنوآورزمان از توابع ملایر نیز این هنر به شکلی عزیزم وجود دارد که همه مردم در این روستا به شغل منبت و یا نجاری و صنایع مرتبط با منبت سرو کار دارند و مشغول هستند. تویسرکان جوکار روستاهای اشتر مل و سید شهاب تویسرکان نیز منبت کاران زیادی را در خود جای دادهاند.
تفاوت
البته در برخی دیگر از رشتههای هنری چوبی مثل خراطی، و ابزار زنی و معرقکاری نیز نوعی کنده کاری اجرا میشود بنابراین نمیتوان به آنها عنوان منبت کاری اطلاق نمود زیرا منبتکاری نوعی کنده کاری غیر همگن برای رسیدن به نقش برجسته مطابق طرحهای مورد نظر است.
خوشنویسی
خوشنویسی یا خطاطی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است و فردی که این فرایند توسط او انجام میگیرد خوش نویس نام دارد، بهخصوص زمانی که خوش نویسی حرفه ی شخص باشد. گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر میرسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزشهای زیبایی شناختی خلق کند. از این رو خوشنویسی با نگارش سادهٔ مطالب و حتا طراحی حروف و صفحهآرایی متفاوت است. همچنین از آنجایی که این هنر جنبههایی از سنت را در دل خود دارد باید آن را تا حدی از تایپوگرافی که مبتنی بر ارزشهای گرافیکی مدرن و کارهای چاپی است متمایز کرد.
خوشنویسی تقریباً در تمام فرهنگها به چشم میخورد اما در مشرق زمین و بهویژه در سرزمینهای اسلامی و ایران در قله هنرهای بصری واقع است. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است حیرتانگیز میان تمامی اجزا و عناصر تشکیل دهندهٔ آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یک سو و پویایی و تغییر شکل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا که با آراستگی و ملایمت تام و تمام میتواند شکل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.
اگر در نظر داشته باشیم که خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالبها و قواعد و نظامهای بسیار مشخصی شکل میگیرد و هر یک از حروف قلمهای مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه درمییابیم که ایجاد قلمهای تازه و یا شیوههای شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرتانگیزی پدیدار میشود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شدهاست و هر حرف به صورت یک «مدول» ثابت درمیآید که تخطی از آن بهمنزله نادیده گرفتن توافقی چندصدسالهاست که همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل میآمدهاست. حتی ترتیب شکل کلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین میشده که در «رسمالخط»ها و «آدابالمشق»ها از جانب اساتید بزرگ تنظیم و ارائه شدهاست. قرارگیری کلمات نیز- یعنی «کرسی»- هر سطر هر چند نه به صورت کاملاً پیشبینی و تکلیف شده - که ناممکن بودهاست - اما بهشکل «سلیقه مطلوب» زمینه زیبایی شناختی پیشنهادی خاص خود را دارا بودهاست.
عکاسی
عکاسی در لغت به معنای روش عکاسی و عکسبرداری است و همچنین به عمل و شغل عکاس نیز گفته میشود. این هنر در اکثر زبانهای جهان فتوگرافی خوانده میشود که ترکیبی از دو کلمهٔ یونانی فتو به معنی نور و گرافی به معنی ثبت یا نگارش است. بنابراین، فتوگرافی به معنای نقش کردن با نور است.
عکاسی یعنی ثبت و ایجاد یک تصویر؛ که در دو مرحله انجام میشود: نخست، بدستآوردن تصویر به وسیلهٔ دوربین و ثبت آن روی نگاتیو (فیلم) یا گیرنده تصویر الکترونیکی و دوم، ظاهر کردن تصویر مخفی حاصل از دوربین عکاسی و پایدارکردن آن.
در این فرآیند، دریافت و ثبت نور بر روی یک سطح حساس به نور، مانند نگاتیو یا گیرنده تصویر، باعث میشود الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیا بر روی سطح حساس به نور (نقره کلرید یا گیرنده) تأثیر گذارد و باعث ثبت تصاویر گردد.
عکاسی دارای سه جنبهٔ علمی، صنعتی و هنری است؛ بهعنوان یک پدیدهٔ علمی متولد شد، بهشکل یک صنعت گسترش یافت و به عنوان هنر تثبیت شد. عکاسی توسط یک فرد کشف و تکمیل نشدهاست، بلکه نتیجهٔ تلاش بسیاری از افراد در زمینههای مختلف و اکتشافات و نوآوریهای آنان در طول تاریخ است و سالها قبل از اختراع عکاسی، اساس کار دوربین عکاسی وجود داشتهاست اما اولین تصویر لیتوگرافی نوری در سال ۱۸۲۲ میلادی توسط مخترع فرانسوی، ژوزف نیسه فور نیپس تولید شد و پس از آن توانست عکسی دائمی از طبیعت به نام اصطبل و کبوترخانه را خلق کند. او با همکاری لوئی داگر، آزمایشهایی را بر ترکیبات نقره براساس یافتههای یوهان هاینریش شولتز انجام دادند و داگر در سال ۱۸۳۷ توانست روش داگرئوتایپ را اختراع کند.
تئوری عکس رنگی سهرنگ، توسط جیمز کلرک ماکسول در سال ۱۸۵۵ پیشنهاد شده بود. برپایهٔ نظریهٔ او، نور مرئی از سه رنگ اساسی قرمز، سبز و آبی، تشکیل شدهاست. پس فیلمی از سه لایه ساخت که هر لایهٔ آن نسبت به یکی از سه رنگهای اولیه حساس بود و توانست نخستین عکسرنگی را در سال ۱۸۶۱ به ثبت برساند.
جورج ایستمن در سال ۱۸۸۴ میلادی فیلم رول را که فیلمی از جنس پلاستیک آغشته به امولسیون ژلاتینی است را ابداع کرد و با ساخت دوربین جعبهای در سال ۱۸۸۸، عکاسی را برای مردم عادی مقرون به صرفه نمود و تحول مهمی در عکاسی ایجاد کرد. ادوین لند نوعی دوربین آنالوگ ظهور فیلم فوری موسوم به دوربین پولاروید را اختراع کرد که بلافاصله پس از عکسبرداری، نسخهٔ چاپشدهٔ عکس را پرینت میکردند و عکس گرفتهشده یک دقیقه بعد و در مدلهای جدیدتر تا چند ثانیه بعد، قابل رویت بود.
در عکاسی آنالوگ، باید تمامی تدبیرات اعمّ از: اصلاح رنگ، نور و کنتراست را قبل از نوردهی انجام داد. چون تقریباً بعد از نوردهی و ظهور فیلم، در این خصوص کار زیادی نمیشود انجام داد. ظهور در عکاسی به معنای مواجهه دادن فیلم عکاسی یا کاغذ عکاسی با مواد شیمیایی است که باعث تبدیل شدن فیلم به یک تصویر منفی (نگاتیو) یا مثبت (اسلاید)، و یا کاغذ به تصویر عکس میشود در حالی که عکاسی دیجیتال به فرآیند ثبت تصاویر به وسیلهٔ دریافت و ثبت نور برروی سطح حساس به نور سنسور الکترونیکی گفته میشود. الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیاء بر روی سطح حساس به نور سنسور تأثیر میگذارد و باعث ثبت تصاویر میگردد.
قلابدوزی
قُلابدوزی یکی از صنایع دستی رودوزی است.
پیشینه قلابدوزی در ایران به سال ۵۵۰ پیش از میلاد میرسد و باستانشناسان در منطقه لولان نمونههایی از قلابدوزی و ملیلهدوزی یافتهاند.
قلاب دوزی به سه روش اجرا میشود: قلابدوزی ساده، قلابدوزی برجسته و قلابدوزی معرق. قلابدوزی معرق زیباتر و پرکارتر است؛ در این روش ماهوت رنگی را در شکلهای موردنظر بریده و بر زمینه کار، روی گلبرگها و برگها قرار میدهند و دور آنها را با کمک قلاب به پارچه زمینه متصل میکنند.
قلاب مورد استفاده برای قلابدوزی فلزی است و نوک آن برخلاف قلابهای معمولی انحنا ندارد و تیز است. یک بریدگی مورب نیز در ۵ میلیمتری نوک قلاب وجود دارد. جَریده ابزار دیگر قلابدوزی است و مانند گیره، یک قسمت از پارچه را در دهانه آن قرار میدهند و به کمک زانو آن را به هم فشار میدهند تا پارچه خارج شود. سپس سر نخ رنگی را گره میزنند و قلاب را از روی پارچه به درون فرو میکنند و گره را در شیار مورب قلاب گیر میدهند و قلاب را از پارچه بیرون میکشند. به این ترتیب از نخ یک نیمدایره درست میشود. این کار را آنقدر تکرار میکنند تا خطوط طرح به شکل زنجیروار دوخته شود.
پارچه زمینه برای قلاب دوزی معمولاً ماهوت مرغوب به رنگهای سیاه، آبی تیره، زرشکی، قرمز تند و قهوهای است. جنس نخها نیز ابریشم طبیعی و تابیده در رنگهای مختلف است.
از کارهای قلابدوزی برای رومیزی، رویه کرسی، جاقرآنی و … استفاده میشود.
نقاشی
نقاشی، نگارگری یا رسم، فرآیندی است که طی آن رنگ بر روی یک سطح مانند کاغذ یا بوم ایجاد نقش میکندو اثری خلق میشود. فردی که این فرآیند توسط او انجام میگیرد نقاش نام دارد، بهخصوص زمانی که نقاشی حرفهٔ شخص باشد.
نقاشی یکی از رشتههای اصلی هنرهای تجسمی است و قدمت آن شش برابر زبان نوشتاری میباشد. اولین نقاشیهای یافتشده در غارها حاکی از آن است که انسانهای اولیه با کشیدن نقش حیوانات و شکارشان به نوعی خود را آمادهٔ نبرد با آنها میکردهاند.
در قیاس با نقاشی، طراحی، سلسله عملیات ایجاد یک سری اثر و نشانه با استفاده از فشار آوردن یا حرکت ابزاری بر روی یک سطح است.
یک روش قابل اجرا برای تزئین دیوارهای یک اتاق با استفاده از نقاشی در ساختار جزئیات کار موجود است.
قدیمیترین نقاشیها در دنیا که متعلق به حدود ۳۲۰۰۰ هزار سال قبل میباشد، در گروته شاوه فرانسه قرار دارد. این نقاشیها که با استفاده از افرای قرمز و رنگ دانه سیاه حکاکی و رنگ شدهاند، تصاویری از اسبها، کرگدنها، شیرها، بوفالوها و ماموتها را نشان میدهند. اینها نمونههایی از نقاشی در غار هستند که در تمام دنیا وجود دارند.
امروزه، بسیاری از آثار شناخته شده و مشهور هنری مانند مونالیزا نقاشی هستند. در حال حاضر اختلاف نظرهای جزئی در مورد کاملا هنری بودن آثاری که به روشهای غیر سنتی و با روشهای غیر از شیوههای کلاسیک خلق میشوند وجود دارد. از لحاظ مفهومی هنرمندانی که از صدا، نور، آتش بازی، چاپگر جوهرافشان، پیکسلهای صفحه مانیتور و حتی پاستل یا مواد دیگر استفاده میکنند، یا رنگهای آمیخته با زرده تخم مرغ را بکار میبرند، یکسان هستند. در نتیجه به اغلب کارهای هنری، نقاشی گفته میشود.
اسکواش
اسکواش (به انگلیسی: Squash، ریشهگرفته از واژگان squeeze together و crush) ورزشی راکتی است که به صورت تکنفره (۲ بازیکن) و دونفره (۴ بازیکن) در زمینی کاملاً احاطهشده با دیوارهای معمولاً شیشهای بازی میشود. شیشهای بودن دیوارها تماشای بازی توسط تماشاگران را امکانپذیر میکند. در مسابقههای بینالمللی دیوارهای بیشتری از جنس شیشه در نظر گرفته میشوند.
یکی از دشواریهای اسکواش این است که برخلاف دیگر ورزشهای راکتی، توپ در اغلب اوقات از پشت سر بازیکن میآید. اسکواش با توپ و راکت مخصوص بازی میشود. هدف اصلی این بازی، ضربهای به توپ است که حریف نتواند به راحتی ضربه بعدی را به دیوار بزند و یا به دشواری واکنش نشان دهد.
اسکی
اِسکی نام چند گروه رشته ورزشی است که در آنها از تختههایی با اشکال گوناگون که به پای ورزشکاران بسته میشود جهت سر خوردن رون سطوح مختلف استفاده میشود.
اِسکی با فعل کردن همراه میشود و عمل آن را اِسکی کردن یا به زبان انگلیسی Skiing خوانده میشود. اِسکی به دو دسته اصلی تقسیم میشود که نوع قدیمی تر آن در اسکاندیناوی ترتیب داده شده به صورتی که اتصالات پاشنه آن رها و آزاد میباشد و تخته به پنجه چکمه اسکی باز وصل میشود و نه به پاشنه پس اسکی باز توانایی مانور و ایجاد حرکت و پیچ بیشتر و در عین حال به زانو خم شذن را خواهد داشت. انواع اسکی اسکاندیناوی عبارتند از: اسکی پرش، اسکی صحرایی (Cross-Country که معنی آن سزرمین نوردی میباشد) و اسکی تلمارک میباشد.
ژیمناستیک آیروبیک
آیروبیک ورزشی یا ژیمناستیک آیروبیک توانایی انجام حرکات پیچیده و سخت انعطافی و قدرتی به همراه موسیقی است. اساس این ورزش تمرینهای سنتی هوازی به همراه فعالیتهای به کلی سختتر و پیچیدهتر است.
بدمینتون
تاریخچه
ریشه بازی بدمینتون (به انگلیسی: Badminton) امروزی از کشور هندوستان آغاز شدهاست، از بازی ای که آنها به نام Poona انجام میدادند. این بازی که رقابتی زیبا بود توسط افسران ارتش انگلستان، از هندوستان به کشورشان انتقال داده شد.
در قرن پنجم در چین بازی به نام (Ti jian zi) وجود داشت که در آن به توپی در هوا ضربه میزدند.در حدود سال ۱۶۰۰ مردم در اروپا بازی به نام«jeu de Volant» را با استفاده از یک راکت انجام میدادند. زمانی که افسران انگلیسی در هندوستان مستقر شدند این بازی را با انجام تغییراتی در بازی انگلیسی battledore and shuttlecock ابداع کردند و چون به طور عمده توسط افسران مستقر در شهر Poona بازی میشد، به این نام شهرت پیدا کرد و خیلی زود از آن یک رقابت ورزشی ساخته شد و آنها در اوایل سال ۱۸۷۰ آن را همراه با وسایل و تجهیزات لازم به کشورشان معرفی کردند.
یک «دوک انگلیسی» رسماً این بازی را به انگلستان معرفی کرد. در سال ۱۸۷۳، بابرگزاری یک مهمانی درمحل زندگی خود (Badminton) ترتیب برگزاری بازی «پونا» را داد و این بازی از همانجا توجه سایرین را جلب کرد ومیان طبقه مرفه جامعه انگلستان شناخته شد و از آنجا گسترش یافت. آنها بازی جدید را به نام محل زندگی دوک «بدمینتون» نامیدند.
بدمینتون قانونمند
نخستین بار قوانین این بازی درسال ۱۸۷۷ نوشته شد و طی چند سال شکل زمین بازی تغییراتی کرد تا اینکه در سال ۱۹۰۱ زمین رسمی بدمینتون به شکل مستطیل فعلی تثبیت شد. باشگاههای ورزشی بدمینتون کم کم در سرتاسر انگلستان شروع به کار کردند. تا سال ۱۸۹۳ این بازی تا اندازهای پیشرفت کرد که ۱۴ باشگاه برای ساختن یک اتحادیه به هم ملحق شدند.(سپس وقتی کشورهای بیشتری فدراسیونهای خود را راه اندازی کرد این نام به «انجمن بدمینتون انگلستان تغییر پیدا کرد»). در آن زمان این انجمن یا اتحادیه قوانین مشخص و معینی را برای این بازیها تدوین و نخستین و با ارزشترین مسابقات بدمینتون که در خود انگلیس و بین ورزشکاران آنجا بود را برگزار میکرد.
با گسترش این ورزش در میان سایر کشورها، نیاز به وجود تشکیلات بینالمللی برای این ورزش حس شد. فدراسیون جهانی بدمینتون (BWF) در سال ۱۹۳۴ تأسیس شد و درحال حاضر اداره مرکزی آن در (کنت) انگلستان است. این ۹کشور نیز نخستین بانیان و اعضای این اتحادیه به شمار میروند: کانادا، دانمارک، انگلستان، فرانسه، ایرلند، هلند، نیوزیلند، اسکاتلند، ولز. امروزه در BWF بیش از ۱۵۰ کشور عضویت دارند.
بازی کودکانه: بازی «پونا» از بازیهای کودکانه دیگری آغاز شد. آن بازیها براساس مدت زمان ضربه زدن هرگروه بر شی ءای، بدون برخورد آن به زمین، توسط اسبابی شبیه چوگان یا شیئی پارو شکل انجام میشد. این بازی مشارکتی و نه رقابتی، در اصل بدون وجود تور انجام میشد، و توپ مورد استفاده را «پرنده» مینامیدند چون بیشتر مواقع از پر ساخته شده بود.
فدراسیون بینالمللی بدمینتون در ۱۹۳۴ با حضور ۹ فدراسیون تأسیس شد.
یک بازی ساده اما جذاب
هر شخصی میتواند به کمک یک راکت سبک وزن بدمینتون و ضربه زدن به توپی از روی تور از این بازی لذت بخش استفاده کند.این بازی سریعترین بازی انجام شده با راکت است. یک ضربه محکم به توپ باعث میشود که توپ با سرعت تقریبی ۳۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت کند و در سطوح حرفهای و بالای آن نیاز به سرعت، عکس العمل، استراتژی و قدرت زیاد بازیکن دارد. چرا که بازیکن برجسته این رقابت حتی تا ۲ کیلومتر را طی یک مسابقه در زمین میدود .
مسابقات بیشتری در کشورهای مختلف دنیا با الهام از انگلستان شکل گرفت، جام "Thomas" یکی از این رقابتها بود که نخست وارد این عرصه شد. «جورج توماس» یک تنیسور انگلیسی بود که به سوی بدمینتون کشیده شد و در ۹۰ مسابقه عنوان کسب کرد (طی ۲۴ سال). او همچنین نخستین رئیس فدراسیون جهانی بدمینتون بود. درسال ۱۹۴۹ جام توماس به عنوان مسابقه جهانی بدمینتون مردان (مانند جام Devis در تنیس) معرفی شد. در سال ۱۹۵۶ نیز رقابتهای جام "UBER" برای زنان خلق شد. «Betty uber» انگلیسی یک بازیکن برجسته در بدمینتون دونفره جایزه آن را اهدا کرد. در ابتدا این مسابقات هر ۳ سال یکبار انجام میشد. امروزه بازیکنان برجسته این رشته ورزشی برای جوایز مالی با هم در سرتاسر دنیا رقابت میکنند.
آسیا و بدمینتون
اگرچه بدمینتون در انگلستان متولد شد اما آسیاییها بدمینتون را از آن خودکردند. چین و اندونزی دو کشوری هستند که مقتدرانه درمسابقات بینالمللی این رشته شرکت میکنند و مسابقات این رشته مردم زیادی را متوجه خود میکند. این دو کشور مجموعاً بطور اعجاب انگیزی تاکنون ۷۰ درصد از مسابقات IBF را برنده شدهاند و در ۲۳ مسابقه (جام توماس) همواره آسیاییها برنده بودهاند. در جام UBER نیز آخرین ۱۵ عنوان برتر جهان را آسیاییها از آن خود کردهاند.و از میان ۶۱ مدال اهدا شده درمسابقات المپیک این رشته آسیاییها ۵۴ عدد آن را تصاحب کرده اند!در مسابقات مهم تعداد تماشاگران به پانزده هزار نفر هم رسیدهاست.
بعد از آسیاییها، ورزشکاران اسکاندیناوی، بدمینتون را با قدرت و سرعت خوبی بازی میکنند. کانادا، دانمارک، انگلستان، فرانسه، ایرلند، هلند، زلاندنو، اسکاتلند و ولز اعضای اولیه این فدراسیون بودند. امروزه تعداد اعضا به عدد ۱۴۷ رسیدهاست.
بدمینتون از سال ۱۹۹۲ در المپیک بارسلون به بازیهای المپیک اضافه شد. پس از آن بود که به میزان اعتبار این ورزش در کشورهای آسیایی مثل چین، کره، اندونزی، مالزی افزوده شد. این پدیده مقارن با پیشرفت این ورزش در انگلستان و کشورهای اسکاندیناوی بود.
در یونان بدمینتون در ابتدا در سال ۱۹۸۰ وارد شد. در آغاز این ورزش توسط دانشجویان دانشگاه دموکریتوس در تریس انجام شد. در ۱۹۹۲ فدراسیون هلنی بدمینتون با حضور ۶ باشگاه ورزشی تأسیس گردید. امروزه ۳۵۰۰ ورزشکار در قالب ۴۰ باشگاه در سراسر یونان به ورزش بدمینتون میپردازند.
در یونان ورزش بدمینتون به شکل قابل توجهی رو به رشد است. در سال ۱۹۹۵ تنها ۹ بازیکن رسمی در یونان وجود داشت در حالیکه تعداد آن امروزه به ۳۵۰۰ نفر میرسد.
در حین بازیهای المپیک آتن ۲۰۰۴ پیش بینی میشد که مسابقات بدمینتون با استقبال خوبی مواجه شود.
بسکتبال
بسکتبال (به انگلیسی: Basketball) یک ورزش گروهی است که در آن دو تیم از پنج بازیکن سعی میکنند با پرتاب توپ به داخل حلقه امتیاز کسب کنند. هدف هر تیم از انجام بازی، کسب امتیاز از طریق انداختن توپ در داخل حلقه است. هر توپی که از حلقه حریف عبور کند و داخل آن برود گل نامیده میشود. در حالی که در حین انجام بازی قاعدهای از قوانین و مقرارات نیز باید رعایت شود.
مهارتهایی فردی مانند شوتکردن دریبلزدن و ریباند توپ به همراه کارهای تیمی مثل حمله و دفاع، شروط لازم برای موفقیت شرکتکنندگان در این ورزش میباشد. این ورزش نخستینبار توسط دکتر جیمز نایاسمیت در پائیز ۱۸۹۱ ابداع گردید. و نخستین مجموعه رسمی از قوانین بسکتبال توسط وی وضع گرید.
بسکتبال به طور گسترده یکی از محبوبترین و پرطرفدارتین ورزشهای جهان محسوب میشود.
تاریخچه بسکتبال
زادگاه بازی بسکتبال آمریکاست . این بازی در اوایل پاییز سال ۱۸۹۱ میلادی توسط شخصی به نام جیمز نایاسمیت پایه ریزی و ابداع شد . اما، از قرنها پیش در میان ساکنان نقاط مختلف قاره آمریکا، به ویژه آمریکای مرکزی و جنوبی انواعی از بازی و مسابقه رایج بوده که کم و بیش به بسکتبال شباهت داشتهاست .
سابقه تاریخی: در کشورایران، نوعی بازی سنتی و قدیمی در میان گله دارها متداول است که آن را (پاتو) (PATO) مینامند . در این بازی، دو تیم سوار بر اسب در میدانی وسیع به تاخت و تاز میپردازند و هر تیم کوشش میکند توپی را که شش حلقه (مانند دستگیره) بر بدنه آن هست، با پرتاب کردن و پاس دادن به یاران خودی، به آن سوی میدان برساند و از حلقه و توری سبدی که در انتهای میدان بر روی ستونی چوبی نصب شده، عبور دهد . این بازی تا حدی شبیه بسکتبال است اما شباهت بازی پوک تاپوک با ورزش بسکتبال بیش از پیش است . پوک تاپوک، در میان اقوام متمدن قاره آمریکای جنوبی و مرکزی رواج بسیار داشت به ویژه اقوام مایا و تولتک (در ناحیه مکزیک کنونی) این بازی با توپ و حلقههای ثابت در میدانی وسیع انجام میشد .
تولد بسکتبال
جیمز نایاسمیت یک پزشک کانادایی بود که به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و تابعیت آن کشور را گرفت . در سال ۱۸۹۱ یعنی زمانی که دکتر نای اسمیت در دانشگاه ورزش اسپرینگ فیلد (واقع در ایالت ماساچوست آمریکا) درس میداد، رئیس دانشگاه از او خواست ورزشی ابداع و اختراع کند که دانشجویان بتوانند در فصل زمستان در سالن به آن بپردازند تا آمادگی جسمانی خود را برای پرداختن به مسابقات میدانی فوتبال، هاکی و بیسبال، در فصل بهار و تابستان حفظ کند .
بوکس
بوکس یا مشتزنی یکی از رشتههای ورزش رزمی است که در آن دو نفر با ضربات مشت با یکدیگر مبارزه میکنند.
تاریخچهٔ بوکس
مسابقه ورزش بوکس بطور رسمی در ششصد و هفتاد و هفت سال قبل از مسیح در بیست و سومین بازی المپیک در هاین که اولین نبرد این ورزش است شروع شده و «ابراستوس» اهل سمیرنا در این مسابقه فاتح و قهرمان شناخته شد.
اینکه قدیمیترین نبرد بوکس به چه نوع صورت گرفت و چگونه با یکدیگر میجنگیدند معلوم نیست. چنانکه در تواریخ روم ذکر شده است که طرفین مشتهای خود را به چرمهای خامی محکم بسته و سعی میکردند که با ضربات محکمی از این مشتهای سخت و سنگین حریف را از پای در آورند. البته این مسابقات بدون رعایت وزن بدن انجام میشد.
ملائکوماس که پدرش نیز چهل و پنج سال بعد از مسیح فاتح بوکس و قهرمان المپیک گردیده بود عموم رقیبهای خود را تنها با فن (نه با زور و قدرت) مغلوب میساخت. مسابقههایی که بدین صورت وقوع مییافت بدون انقطاع بود و دائماًّ در میدانهای مسابقه یک ورزشکار با قهرمانان آماده بنبرد بوده و هرکس که از بین تماشاچیان داوطلب مسابقه بود دست خود را بلند میکرد. ملائکوماس قهرمان رومی که در اکثر نبردها ورزشی بدین نوع فاتح میگردید بالاخره در یک مسابقه که حریف او کشته شد اشتهاری بسزا یافت. در این مسابقهها قهرمانان دوره امپراتوری روم دستهای خود را باآلتی شبیه به دستکش که روی آن میخهای محکم فولادی کوفته شده بود مجهز میکردند و نیز یک نوع دستکش مخصوص دیگر که از چرمهای سخت و محکم در دست میگرفتند و مسابقه را شروع میکردند. با استفاده این دستکشها در هر مسابقه یکی از دو طرف حتماً سخت مجروح یا مقتول میشد سبب شد که مسابقههای بوکس بدین شکل ترک شود. در واقع بازی بوکس با از بین رفتن مسابقههای المپیک توأم گردیده و در سال ۴۰۰ بعد از میلاد قهرمانان ورزشهای مختلف بوکس را به کلی فراموش کردند. در همان عصر یا چند قرن بعد ورزش کشتی گیری که مخاطرات ان کمتر از اینگونه بوکسها نبود متداول شد و از ورزشهای عمومی گردید.
مقارن با آغاز قرن هیجدهم مجدداًَ بازی بوکس و کشتی گیری که هر دو از بین رفته بودند شروع شد بطوریکه حکایت میشود یک نفر کشیش ایتالیایی که نامش «سن برنادن» بود به جوانان عصر خود فن بوکس را میآموخت و منظورش از این عمل این بود که دوئل (مبارزه با شمشیر) را که پیوسته به مرگ یکی از دو حریف پایان مییافت منسوخ نماید و به جای آن نبرد با مشت که خطر آن کمتر است متداول کند. سن برنادن رواج این فن را یک نوع احسان و نیکوکاری میدانست از این رو او را پدر بوکس نامیدهاند.
در لندن هم یکی از استادان شمشیر بازی به نام جمس فیک مدرسه ورزش بزرگی دائر کرد که گذشته از تعلیم شمشیر بازی و نیزهپرانی و غیره فنون بوکس را نیز به شاگردان خود میآموخت.
جمس فیک برای مشتزنی قواعد و قوانین مخصوصی وضع نکرد بلکه مثل امروز محوطهای که اطراف آن با طناب محصور است ایجاد کرد و به شاگردان خود چنین اجازه داد که در حین بوکس حق دارند یکدیگر را گرفته و به شکل کشتی به زمین زنند در این کشتیگیری هر کس که بر زمین نمیخورد فاتح محسوب میشد. برای این چنین مسابقهها چنانکه ذکر شد قواعد خاصی وضع نشده بود از این لحاظ بسیار خطرناک میشد و داوطلبان بوکس پس از محاربه مشت و گلاویز شدن با یکدیگر گاهی هر دو به زمین میخوردند و در نتیجه تعیین و معرفی فاتح بسیار مشکل میشد.
پس از ایجاد بوکس به این صورت یکی از استادان ورزشکار انگلیسی موسوم به چک بروکتون در سال ۱۷۴۹ در مسابقهای که داور قوانین و دستورات مخصوص وضع کرد وسعت میزان مسابقه و عده اشخاصی که حق ورود به محوطه میدان بازی را داشتند معلوم کرد. ولی هنوز این بازی به طور رسمی معمول نشده بود و در هر جا که مشت زنها مسابقه میدادند پلیس آنها را متفرق میساخت.
در قرن هیجدهم با اینکه انواع ورزشها در انگلستان بحد اعلاء ترقی خود رسید و قهرمانان بسیاری دیده میشد به این دلیل هیچ اهمیتی به این ورزش نمیدادند که آن را ورزشی خطرناک میدانستند زیرا تصور میشد که یکی از داوطلبان حتماً بایستی کشته یا سخت مجروح گردد.
جون جاکسون که از استادان بوکس قرن هیجدهم بود تدریجاً بوکس را رسمی کرد و چون خود استاد بی نظیری بود در هر مسابقه مبالغ هنگفتی عاید او گردید زیرا از همان موقع جوائز سنگینی برای قهرمانان این فن معین شده بود. این شخص اولین مشت زن و قهرمان عصر خود بود و توانسته بود این ورزش را در دنیا رواج دهد.
در سال ۱۸۳۵ جمس پورله ورزشکار انگلیسی این ورزش را به آمریکا برد. ولی پیشرفت آن به قدری سریع بود و به اندازهای آمریکائیها به این ورزش راغب بودند که در سال ۱۸۶۰ یعنی ۲۵ سال پس از ورود این ورزش در آمریکا جون سن هیس آمریکایی توانست در سرزمین انگلستان که این بازی وضع شده و قرنها قهرمانان دنیا از آن مملکت بودهاند فاتح گردد و در تمام دنیا بی رقیب باشد.
با آنکه جک بروگتون مدتها بود که دست کش مخصوص بوکس را اختراع کرده بود ولی بیش از یکی دو مورد آن را به کار نبرده بودند و در اکثر مسابقهها با مشت گره شده و بدون دست کش با یکدیگر میجنگیدند از همین جهت مدت مسابقه و دوره آن خیلی طول میکشید طویلترین دورهای بوکس که در سال ۱۸۲۴ در ۲۳ ژوئیه بین قهرمانان آمریکائی میکه مادن و بیل هایس انگلیسی در انبرگ انگلستان انجام شد. این مبارزه جمعاًَ شش ساعت و سه دقیقه بطول انجامید.
ورزش بوکس با وضعیت کنونی از سال ۱۸۹۰ یعنی پس از آنکه مارکیز کوئینزبری قواعد جدیدتری وضع کرد و استعمال دست کش بوکس را رسمی کرد شروع شد. او مدت هر دوره بوکس را سه دقیقه و فواصل بین دورها را یک دقیقه معین کرد و چون این دستور میتوانست نتیجه نیکویی برای ورزیدن و رفع خستگی بشود از طرف عموم ورزشکاران دنیا قبول شد و طریقهای که کینز معین کرده بود متداول و مرسوم گردید.
برای اولین دفعه مسابقه با وضع جدید در سال ۱۸۹۲ در هفتم سپتامبر در ارولئون بین جون سولیوان آخرین قهرمان مشتزن بدون دست کش که قهرمان تمام آمریکا بود و جوانی بیست و شش ساله موسوم به جمس میکوربت که او نیز آمریکائی و ار رقیب خود دو سال کوچکتر بود انجام و پس از ۲۱ دوره (راند) مبارزه قهرمان قدیم دنیا که بدون دستکش عنوان و مقام عجیبی پیدا کرده بود مغلوب قهرمانی شد که با دستکش بوکس را آموخته بود.
تاریخچهٔ بوکس در ایران
معروف است که هوارد باسکرویل از آمریکا که بعنوان مدرس کالج آمریکائی در تبریز(مدرسه مموریال) منصوب شده بود، نخستین کسی است که ورزش بوکس را به ایران آورد. او بعدها با مشروطهخواهان ایران همراه شد و در جریان جنگی کشته شد.
سالهایی که صنعت سینمای ایران ترقی کرد جوانان روی پرده سینما این ورزش را دیده و با خود تمرین میکردند چند نفری هم که در آن سالها برای تحصیل به خارج رفته بودند با این ورزش آشنا شدند. در سال ۱۳۱۴ یک مهندس اهل چکسلواکی موسوم به فایت که مامور ایران در کمپانی اشکودا در تهران شده بود وارد ایران شد. فایت یکی از قهرمانان معروف سنگین وزن اروپا بود و یک بار هم ماکس شملینگ آلمانی را مغلوب کرده بود. چند نفر از علاقهمندان در آن دوران نزد او مشغول به تمرین شدند که آقایان ناطقی (محصل مدرسه نظام) و استوار زنگنه پور از جمله این افراد بودند.
در همین سالها در بعضی از شهرهای ایران جوانان به این ورزش آشنا شدند برای مثال در مشهد منوچهر مهران و حسین بنایی و چند نفر دیگر نزد یک نفر آلمانی مهندس برق به تمرین این فن مشغول بودند.
از سال ۱۳۱۸ که به دستور رضا شاه مسابقات قهرمانی کشور رشتههای مختلف ورزشی شروع شد تا سال ۱۳۲۴ این ورزش جزء برنامه نبود. علت اصلی نبودن وسائل و مربی و نبودن مقررات لازم بود. بالاخره در سال ۱۳۲۳ این ورزش مورد توجه اداره تربیت بدنی واقع شد و برای اولین دفعه بطور رسمی جزء برنامه مدارس و دانشکدهها شد. این مسابقه با وسائل و قضاوت آمریکاییها و «محمد پور» و «عبدالله نادری» انجام شد. در سال ۱۳۲۴ برای اولین بار با کمک اولیای ارتش آمریکایی مقیم ایران و با واگذاری مقدار کافی وسائل و قضاوت و لوازم مورد احتیاج مسابقه دستجات آزاد انجام شد.
در المپیک ۱۹۴۸ لندن که ایران برای اولین بار در المپیک شرکت داشت. بوکسورها نیز به مسابقات اعزام شدند که به موفقیتی دست نیافتند. بوکس در ایران پس از فعالیتی ۳۴ ساله با پیروزی انقلاب تعطیل شد. البته هیچ قانون یا فرمان رسمی یا فتوای مذهبی مشخصی مطرح نشد. این رشته در سال ۱۳۶۸ دوباره راهاندازی شد و احمد ناطق نوری که چندین سال نمایندگی مجلس را بر عهده داشت ریاست فدراسیون آن را برعهده گرفت اما همچنان مورد بیتوجهی مسئولان حکومت قرار داشته است، به طوریکه تنها پخش مستقیم تلویزیونی این رشته به دیدار فینال وزن ۹۱- کیلو بازیهای آسیایی دوحه بین علی مظاهری و حریف سوریهای باز میگردد. به گفتهٔ احمد ناطق نوری که همچنان (۱۳۸۸) ریاست فدراسیون را بر عهده دارد مقامات عالی جمهوری اسلامی از جمله سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی و حسینعلی منتظری قائم مقام سابق رهبری با این رشته مخالف بودهاند هرچند دستوری مبنی بر ممنوعیت آن ندادهاند: «ایشان خامنهای یکی دو بار از اینکه بنده در بوکس هستم گلایه کردند و به اخوی ما گفتند که این احمد آقای شما چرا رفته بوکس را گرفتهاست. من به ایشان -اخویمان- گفتم به ایشان بگویند اگر حرام است من دیگر انجام نمیدهم. یک بار هم در یک جمع عمومی گفتند من نمیدانم این آقای ناطق مجوز فدراسیون بوکس را از کجا گرفت. چون ممنوع نشده بود که مجوزش را بگیرم. یک عده بیخودی ۱۰سال تعطیلش کرده بودند. آقای منتظری گفته بود: «این چه ورزشی است؟ وحشیگری است. ببندیدش.» یک عده آمدند بستند. فتوا هم نداده بود. در یک جمعی گفته بود.»
تنیس روی میز
تنیس روی میز یا پینگ پنگ ورزشی است که روی میز انجام میشود و دو یا چهار بازیکن در آن مشارکت دارند و هر بازیکن یک راکت دارد و با بهره گیری از آن به توپ ضربه میزند. در وسط میز یک تور قرار دارد و برخورد توپ موقع برخورد با آن تابع قوانین خاصی است. توپ در این ورزش سبک (سفید یا نارنجی رنگ) و توخالی است. جنس میز از چوب و سخت است.
ژیمناستیک
ژیمناستیک ورزشی است که در آن حرکات نیازمندِ قدرت، انعطاف بدنی، چابکی، تعادل و هماهنگی اعضای بدن به نمایش گذاشته میشود. ژیمناستیک از تمرینات ورزشی که در یونان باستان انجام میشد، تکامل پیدا کرده و در سطح بینالمللی زیر نظر فدراسیون بینالمللی ژیمناستیک اداره میشود.
معروفترین بخش این رشته ورزشی ژیمناستیک هنری است که در مسابقات آن ورزشکاران زن در رشتههای حرکات زمینی، پرش از خرک، پارالل ناهمسطح و چوب موازنه و ژیمناستهای مرد در رشتههای حرکات زمینی، بارفیکس، پرش خرک، دار حلقه، پارالل، و خرک حلقه به رقابت با یکدیگر میپردازند. ژیمناستیک موزون، ایروبیک، آکروباتیک و ترامپولین بخشهای دیگر این رشته ورزشی را تشکیل میدهند. ژیمناستیک یک ورزش المپیکی است و از اولین دوره المپیک تاکنون در برنامه این مسابقات قرار داشتهاست. هماکنون ژیمناستیک المپیک از ۱۸ رویداد ورزشی جداگانه تشکیل میشود که ۱۴ رقابت در ژیمناستیک هنری، ۲ رقابت در ژیمناستیک موزون و ۲ رقابت در ترامپولین است.
ژیمناستیک در سطح تفریحی و به خصوص به عنوان تمرینات انعطاف بدنی بسیار محبوب است. در سطح قهرمانی این رشته به تمرینات بیوقفه و آمادگی جسمانی بسیار بالا در اتمام ابعاد از جمله بنیه و استقامت قوی نیاز دارد. ژیمناستیک هرچند یک رشته ورزشی بدون برخورد است اما ورزش پرآسیبی است. فرودهای سنگین، افتها و یا برخورد به ابزار تمرینی ممکن است باعث آسیبدیدگی شود. صدمات جسمی در بین ورزشکاران ماهر بیشتر دیده میشود چون آنها معمولا برای مدت طولانیتری تمرین کرده و حرکات خطرناکتری را اجرا میکنند.
شیرجه
شیرجه یکی از ورزشهای آبی است.
تاریخچه شیرجه
مورخان براین باورند که تاریخ مسابقات شیرجه به کشور یونان باستان باز میگردد، ولی تنها اطلاعی که در این باره وجود دارد مربوط به نقوش مقبرهای در شهر ناپال درکشور ایتالیا میباشد که قدمت آن به ۲۵۰۰ سال میرسد. در روی سقف این مقبره تصویر مردی مشاهده میشود که در حال شیرجه زدن از روی سکوی مرتفعی میباشد که احتمالاً باید صخره یا پرتگاهی باشد. پیشگامان ورزش شیرجه افرادی بودند که با پرش از روی صخرهها و پرتگاهها به درون آبهای دریای آکاپولکو به شهرت رسیدند.
سپس در قرن ۱۷ هنگامی که ژیمناستهای آلمانی و سوئدی برای ایمنی بیشتر حرکات نمایشی خود را در سواحل دریا انجام میدادند و عده کثیری را برای تماشا به ساحل میکشاندند، آهسته آهسته این رشته ورزشی تکمیل شد. نهایتاً تمرینات ژیمناستیک آنان به یک رشته ورزشی تبدیل شد که به آن شیرجه آزاد گفته میشود. واژهای که حتی پس از ورود این رشته به مسابقات المپیک سنت لویس آمریکا در سال ۱۹۰۴ به صورت شیرجه و شنا در زیر آب همچنان به آن اطلاق گردید.
در انگلستان در قرن ۱۷ ابتدا مسابقات شیرجه ساده برای در برکهها و رودخانهها و بندرها و از روی رودخانهها و پلها و صخرهها انجام میشد. در سال ۱۸۸۹ مسابقات شیرجه ساده برای اولین بار در اسکاتلند برگزار شد که ارتفاع سکوی شیرجه ۲ متر بود. درسال ۱۸۹۵ جامعه غریق انگلستان اولین مسابقات شیرجه ساده را در لندن ترتیب داد که ارتفاع سکوی پرش در این مسابقات ۵ مترو ۱۰ متر بود و در سال ۱۹۰۸ شیرجه به عنوان یک ورزش حرفهای وارد المپیک شد و دارای زیبایی و فرم و حرکات و امتیازبندی شد.
بعد المپیک ۱۹۲۴ پاریس مسابقات شیرجه به صورت مدرن برگزار گردید. در سال ۱۹۲۹ سیستم تقسیم بندی شیرجهها با توجه به حالت شروع از روی سکو یا تخته حالت رو به آب یا پشت آب یا مسیر چرخش در هوا به طرف جلو یا عقب معکوس یا تو چرخشهای حول محور عرضی یا طولی به شش گروه یا خانواده تقسیم شدند.
تا در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن که نحوه شماره گذاری به صورت فعلی برای شیرجهها ایجاد شد و تا قبل از آن شیرجهها به ترتیب شماره از یک تا ۵۶ شماره گذاری شده بود. کشور بریتانیا که جزء کشورهایی است که مدت ۷۸ سال پیشگام شیرجه انفرادی بودهاست میتواند همچنان به عنوان معرفی کننده رشته شیرجه جدید از سایر کشورها پیشی گیرد.
تا ساال ۱۹۹۶ آتلانتا شیرجه از تخته فنری ۳ متر و سکوی ۱۰ متر همچنان اجرا میشد با این تفاوت که در مدل جدید یک تیم ۲ نفره همزمان و در یک ارتفاع یا تخته ۳ متر یا سکوی ۱۰ متر به صورت همزمان شیرجه میروند و هماهنگی و نظم حرکات آنها توسط داوران سنجیده میشود این رشته از شیرجه بنام شیرجههای هماهنگ نامیده میشود.
فوتبال
فوتبال (به انگلیسی: Football) یک ورزش تیمی و محبوبترین ورزش در بیشتر کشورهای جهان است که توسط دو تیم یازده نفره متشکل از بازیکنان فوتبال با یک توپ فوتبال بر روی چمن طبیعی یا مصنوعی با هدف گلزدن انجام میگیرد. یازده بازیکن هر تیم شامل چند مهاجم، هافبک، مدافع و یک دروازهبان میشوند که توسط سرمربی در زمین چیده میشوند و مانند یک سیستم عمل میکنند که سیستم فوتبال نامیده میشود. امروزه بیش از ۲۵۰ میلیون فوتبالیست در بیش از ۲۰۰ کشور وجود دارند.
قدمت فوتبال به چندین سدهٔ پیش از میلاد و به چین بازمیگردد که به تدریج در یونان و روم نیز رواجیافت. فوتبال مدرن امروزی نیز در سال ۱۸۶۶ در مدارس انگلستان شکلگرفت و به تدریج گسترهٔ پراکندگی آن همهٔ جهان را زیر پوشش خود قرارداد. با شکلگیری سازمان فیفا در سال ۱۹۰۴ و ایجاد رقابت جام جهانی فوتبال، این ورزش بسیار گستردهتر شد.
طول زمین فوتبال ۹۰ تا ۱۲۰ متر و عرض آن ۴۵ تا ۹۰ متر است. فوتبال در دونیمه ۲۰ تا ۴۵ دقیقهای انجام میگیرد و در بازیهای حذفی و رفت و برگشتی گاهیاوقات، وقتهای اضافه و پنالتی نیز به آن افزوده میگردد. فوتبال ضوابطی دارد که قوانین فوتبال نامیده میشوند و نمیتوان بر خلاف آنها عملکرد. سازمان فیفا علاوه بر فوتبال، نهاد رسمی ورزشهای فوتسال و فوتبال ساحلی نیز میباشد و کنفدراسیونهای قارهای یوفا، اِیاِفسی، سیاِیاِف، کونکاکاف، کونمبول و اُاِفسی از زیرشاخههای فیفا هستند.
جام جهانی فوتبال از بزرگترین رویدادهای ورزشی جهان است که هر چهارسال یکبار در یکی از کشورهای جهان روی میدهد. علاوه بر این، مسابقات بینالمللی دیگری مانند بازیهای المپیک تابستانی، جام کنفدراسیونها، جام باشگاههای جهان، جام ملتهای اروپا و لیگ قهرمانان اروپا نیز رایج است. لیگهای متعددی ازجمله لا لیگا و لیگ برتر انگلستان در کشورهای مختلف بهوجود آمدهاند که نوعی مسابقات داخلی محسوب میشوند. فوتبال بانوان نیز از اواخر سدهٔ نوزدهم میلادی به راهافتاد. فیفا ادعا میکند که وظیفهٔ محافظت بازیکنان از زورافزایی را بهخوبی انجام میدهد و فوتبال، از زورافزایی پاک است. در سال ۲۰۰۴، فیفا یک منشور اخلاقی برای اجرای بازیهای جوانمردانه بهتصویب رساند. اما در سال ۲۰۰۶، این منشور بازنگریشد و منجر به تشکیل نهاد قضایی سوم فیفا شد.
اوقات فراغت
فَراغت به زمانهایی اطلاق میشود که افراد کار ضروری برای انجام ندارند و معمولاً در این مواقع تمایل به انجام فعالیتهای فرحبخش و نشاطآور بیشتر میشود.
اوقاع فراغت زمانهایی است که فرد آن را طبق تمایل شخصی خود و برای خود تنظیم میکند و برنامه آن در مورد هرکس متفاوت است و به سلیقه، نیازهای روحی، سن و توان مالی فرد بستگی دارد.
تفریح
تفریح به حالتی گفته میشود که باعث بازگشت شخص به حال تعادل و طبیعی میشود.
محتویات
دلیل
تفریح فعالیتی است که جز لذت و رضایت آنی و درونی و شادی برای فرد هیچ نتیجهای ندارد خود تفریح است که فرد را به انجام آن تشویق مینماید.
تفریح به اعمالی گفته میشود گه افراد در زمان فراغت انجام میدهند.
نیاز جامعه به تفریح
تفریح به دلیل ماهیتش و تاثیری که بر فرد و اجتماع دارد مفید است پس مسئولین ذیربط باید در افزایش امکانات تفریحی کوشا باشند. متاسفانه تفریحات و شادی در ایران بسیار کم میباشد
موسیقی
موسیقی یک هنر است که رسانهٔ آن صدا و سکوت است. عناصر معمول موسیقی ارتفاع (که لحن و هارمونی را در بر دارد)، ریتم (و مفاهیم مربوط به آن، شامل ضرب (موسیقی)، متر، و مفصلبندی (articulation))، فورته، و ویژگیهای صوتی رنگ صدا (timbre) و بافت است.
ریشه واژههای موسیقی و خنیا
واژهٔ موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمهٔ Mousika و مشتق از کلمهٔ Muse میباشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان است. معادل موسیقی در فارسی خُنیا است و به معنی نوای خوش است. دانلود آهنگ جدید ایرانی دانلود آهنگ جدید خنیا از ریشه «خونیاک» زبان پهلوی و «هو نواک» اوستایی است که خود آن از دو قسمت تشکیل شده است: «هو]به معنای نیک ، زیبا ، خوش، برای نمونه در واژههای هومن (= نیک اندیش)، خسرو (= خوب نام)، و «نواک» به معنای نوا. در کل هونواک، خونیاک و خنیا به معنی «نوای خوش« است.
موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیلهٔ آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوشآیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده میشود.
تاریخ موسیقی
شناختن مبداء و منشاء موسیقی برای ما کمال استفاده را در بر دارد زیرا کشف این نکته به شناسائی ماهیت موسیقی کمک بسیاری مینماید و به همین دلیل است که تا کنون علماء و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشتهاند که از میان آنها سپنسر, نیچه, هاوس اگر– و هردر را باید نام برد.
در دورههای اخیر علماء و محققین با تحقیق در احوال ملل ابتدایی – وحشی و نیمه وحشی طریق مطمئن تری برای تحقیق در این زمینه بر گزیدهاند.فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند.
نخست ژان ژاک روسو در اثر خود به نام فرهنگ موسیقی
۱۷۶۷ و بعد از او دولابور در کتاب تحقیقی درباره موسیقی قدیم وجدید۱۷۸۰ این بحث را پیش کشیدند مردم سیاحت پیشه انگلستان نیز پس از فرانسویان به تحقیق در این موضوع پرداختند و در این اواخر آلمانیها تحت عنوان علم موسیقی سنجشی به این تحقیقا ت رونق عمیق بسیاری بخشیدند.
پیدایش موسیقی در ملل
یونان
یونانیها هر مس را به شکرانه بخشیدن موسیقی ستایش میکردند. اما هر مس خدای بازرگانی و بازرگانان بود و به نظر ما بعید میآید که بتواند با موسیقی سر و کاری داشته باشد. ولی از نظر دور نباید داشت که او در عین حال پیک و قاصد خدایان دیگر نیز بود.
قطعا هنگامی که او ضمن گردش و سیاحت در ساحل دریای مدیترانه رشته رودهای را که از برادرش آپولون به سرقت برده بود را بر روی کاسهٔ لاک پشتی استوار کرد از جانب ابومنش یعنی زئوس و محبوبه اش مایا ماموریتی به عهده داشتهاست و به این ترتیب است که اولین ساز یعنی لیر بوجود آمد.
چین
چینیها خیلی پیش از این با موسیقی آشنایی داشتند. چهار هزار و پانصد سال پیش از این پادشاه مقتدری به نام هائونک تی فرمان داد تا موسیقی را اختراع کنند و چهچهه مرغان و زمزمه جویباران را سر مشق دانایان و خردمندان کشور خویش قرار داد.
ژاپن
در ژاپن روزی و روزگاری الهه خورشید قهر کرد و به پناهگاه خود خزید، مردم هر چه عقلشان را روی هم ریختند جز این حیلهای بخاطرشان نرسید که با سرودن الحان متوالی و پیوسته، او را به بیرون آمدن تشویق کنند، حتی امروز نیز در ژاپن به هنگام وقوع کسوف، مردم به خواندن آوازهای فوق العاده قدیمی متوسل میشوند.
ایران
از مهمترین مُهرنگارههای خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "چوغامیش" خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دستهای خنیاگر(:نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازندهای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خوانندهای است که "آواز" میخواند.
دوره نخست از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی انواع سازها و ادوات رایج موسیقی عصر هخامنشیان و پیش از اسلام موسیقی ایران درعهد ساسانیان دوره دوم از طلوع اسلام تا عصر حاضر موسیقی ایران پس از اسلام هجوم مغول و دگرگونی اوضاع ایران وشروع انحطاط علمی وهنری ظهور دولت صفوی و وضع هنر وموسیقی پادشاهان قاجاریه و مختصری از تاریخ موسیقی ایران در این دوره تاثیر شعبه موزیک دارالفنون در حفظ موسیقی ملی درزمان ناصرالدین شاه
آمریکای شمالی
یکی از قبایل آمریکای شمالی معتقدند که موسیقی از جانب یکی از خدایان بنام تسکانی-پوکا مرحمت شدهاست و چنین میپندارند که او پلی از لاک پشتها و نهنگها ساختهاست که در موقع آواز خواندن و نوازندگی با استفاده از آن خورشید صعود میکند.
حبشه
حبشیها نیز خدائی دارند بصورت کبوتر و از نظر آنها این خداوند خواندن و نوشتن را به آنها آموخته و موسیقی را به آنان ارزانی داشتهاست.
ژرمنی
در افسانههای ژرمنی هایمدال قاپچی آسمانها, شیپور غول آسائی دارد که آن را زیر شجره الحیات دفن کردهاست و هرگاه آن را به صدا در آورد روز قیامت آغاز خواهد شد و او در آن روز همه خوانندگان و موسیقیدانان را در پناه خود خواهد گرفت و چون خود او نیز موسیقیدان و آواز خوان بودهاست برای آنان شفاعت خواهد کرد.
بدین نحو تمام ملل قدیم تاریخ و داستان، پدید آمدن موسیقی را با قصهها و افسانهها در آمیخنهاند حتی در قرون وسطی نیز چنین میپنداشتند که موسیقی را یوبال پسر کاین اختراع کردهاست.
ماداگاسکار
از طرف دیگر به آن دلیل که موسیقی را عطیه خدایان میپنداشتند، آنرا وسیله نزدیک شدن به خدا یان و نیروهای ماوراءالطبیعه قرار دادند. با توسل به آن از طرفی چشم زخم و ارواح خبیثه را از خود میراندند، مرگ و بیماری را طرد میکردند و از انقلابات جوی و حریق احتزار مینمودند، و از طرف دیگر برای جلب عطوفت خدایان، نزول باران و برکت و باروری مزارع خویش دعا میکردند. یکی از مبلغین مذهبی به نام سبیره
، صحنهای از مداوای بوسیله موسیقی را که خود در ماداگاسکار ناظر و شاهد آن بودهاست بدین شرح میدهد:
«روزی دوباره مراسم رقص برگزار میشد به طرز مخصوص جوال خانه را به صحن حیاط آورده در کنار یک سکه نقرهای توی هاونی چوبی گذاردند وروی هاون حصیری پهن کرده بیمارانی را که به طرز شگفت آوری بزک کرده بودند روی آن نشاندند، بعد طبلها, گیتارهای بومی و فلوتها را به صدا در آوردند. تمام ساکنین ده گرداگرد بیمار حلقه زده در حین آنکه زنان و دختران آوازی یکنواخت میخواندند مردان و کودکان پیوسته دست میزدند، در این موقع زنی که برای این موقع خاص برگزیده شده بود و از خاندان سرشناسی به نظر میآمد برخاست و برقص آغاز کرد. در همین احوال زنی که پشت سر بیماران پنهان شده با بیلی که در دست داشت به شدت بر صفحهٔ فلزی لبه تیزی که از طناب کهنهای آویخته بود، ضربه میزد بدینطریق پهلوی گوش بیماران سر و صدای کر کنندهٔ وحشتناکی پدید میآمد. آنان گمان میداشتند بدین نحو میتوانند روح خبیث را از بدن بیمارخارج کرده به جان یکی از رقص کنندگان بیندازند.
در جمیع این احوال که هر آن صدای طبلها فزونی میگرفت، دستهای بیشتری کوفته میشد و حنجرههای تازهای در آواز شرکت میکردند. هر دو بیمار با وجود آنکه صدای گوش خراش چندش آوری برخاسته بود همچنان ساکت و بی حرکت بر جای خود نشسته بودند. ناگهان با حال تعجبی که به من دست داده بود دیدم هر دو بیمار از جای خود برخاسته و در حلقه نوازندگان به رقص پرداختند.»
نیروی محسور کننده اصوات تا بروز گارما نیز بر جای مانده و هنوز هم که هنوز است مردمی که در مراحل پائین تمدن هستند در بهار برای باوری مزارع و گاوهای خود با خواندن سرودها، دعا میکنند. آویختن زنگوله به گردن گاوهائی که به چرا میروند نیز به همین دلیل است.
در قرن اخیر نیز هنگامی که کاتولیکها در کلیسا به عبادت مشغولند و صدای دلنواز ارگ طنین میافکند دستخوش جذبه وشور میگردند.
آنچه در فوق گذشت تاریخچهای بود از عقاید و افسانههای ملل قدیمی یا قبایلی که در مراحل پائین تمدن زندگی میکنند ولی باید متذکر بود که ما مردمی که در عهد سیادت علوم طبیعی زندگی میکنیم به هیچ وجه به افسانههای کهن به دیدهٔ تحقیر نمینگریم بلکه میکوشیم زیبائی و حکمتی را که در این قصهها نهفتهاست به بهترین وجه دریابیم.
موسیقی یک هنر است که رسانهٔ آن صدا و سکوت است. عناصر معمول موسیقی ارتفاع (که لحن و هارمونی را در بر دارد)، ریتم (و مفاهیم مربوط به آن، شامل ضرب (موسیقی)، متر، و مفصلبندی (articulation))، فورته، و ویژگیهای صوتی رنگ صدا (timbre) و بافت است.
ریشه واژههای موسیقی و خنیا
واژهٔ موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمهٔ Mousika و مشتق از کلمهٔ Muse میباشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان است. معادل موسیقی در فارسی خُنیا است و به معنی نوای خوش است. دانلود آهنگ جدید ایرانی دانلود آهنگ جدید خنیا از ریشه «خونیاک» زبان پهلوی و «هو نواک» اوستایی است که خود آن از دو قسمت تشکیل شده است: «هو]به معنای نیک ، زیبا ، خوش، برای نمونه در واژههای هومن (= نیک اندیش)، خسرو (= خوب نام)، و «نواک» به معنای نوا. در کل هونواک، خونیاک و خنیا به معنی «نوای خوش« است.
موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیلهٔ آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوشآیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده میشود.
تاریخ موسیقی
شناختن مبداء و منشاء موسیقی برای ما کمال استفاده را در بر دارد زیرا کشف این نکته به شناسائی ماهیت موسیقی کمک بسیاری مینماید و به همین دلیل است که تا کنون علماء و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشتهاند که از میان آنها سپنسر, نیچه, هاوس اگر– و هردر را باید نام برد.
در دورههای اخیر علماء و محققین با تحقیق در احوال ملل ابتدایی – وحشی و نیمه وحشی طریق مطمئن تری برای تحقیق در این زمینه بر گزیدهاند.فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند.
نخست ژان ژاک روسو در اثر خود به نام فرهنگ موسیقی
۱۷۶۷ و بعد از او دولابور در کتاب تحقیقی درباره موسیقی قدیم وجدید۱۷۸۰ این بحث را پیش کشیدند مردم سیاحت پیشه انگلستان نیز پس از فرانسویان به تحقیق در این موضوع پرداختند و در این اواخر آلمانیها تحت عنوان علم موسیقی سنجشی به این تحقیقا ت رونق عمیق بسیاری بخشیدند.
پیدایش موسیقی در ملل
یونان
یونانیها هر مس را به شکرانه بخشیدن موسیقی ستایش میکردند. اما هر مس خدای بازرگانی و بازرگانان بود و به نظر ما بعید میآید که بتواند با موسیقی سر و کاری داشته باشد. ولی از نظر دور نباید داشت که او در عین حال پیک و قاصد خدایان دیگر نیز بود.
قطعا هنگامی که او ضمن گردش و سیاحت در ساحل دریای مدیترانه رشته رودهای را که از برادرش آپولون به سرقت برده بود را بر روی کاسهٔ لاک پشتی استوار کرد از جانب ابومنش یعنی زئوس و محبوبه اش مایا ماموریتی به عهده داشتهاست و به این ترتیب است که اولین ساز یعنی لیر بوجود آمد.
چین
چینیها خیلی پیش از این با موسیقی آشنایی داشتند. چهار هزار و پانصد سال پیش از این پادشاه مقتدری به نام هائونک تی فرمان داد تا موسیقی را اختراع کنند و چهچهه مرغان و زمزمه جویباران را سر مشق دانایان و خردمندان کشور خویش قرار داد.
ژاپن
در ژاپن روزی و روزگاری الهه خورشید قهر کرد و به پناهگاه خود خزید، مردم هر چه عقلشان را روی هم ریختند جز این حیلهای بخاطرشان نرسید که با سرودن الحان متوالی و پیوسته، او را به بیرون آمدن تشویق کنند، حتی امروز نیز در ژاپن به هنگام وقوع کسوف، مردم به خواندن آوازهای فوق العاده قدیمی متوسل میشوند.
ایران
از مهمترین مُهرنگارههای خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "چوغامیش" خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دستهای خنیاگر(:نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازندهای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خوانندهای است که "آواز" میخواند.
دوره نخست از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی انواع سازها و ادوات رایج موسیقی عصر هخامنشیان و پیش از اسلام موسیقی ایران درعهد ساسانیان دوره دوم از طلوع اسلام تا عصر حاضر موسیقی ایران پس از اسلام هجوم مغول و دگرگونی اوضاع ایران وشروع انحطاط علمی وهنری ظهور دولت صفوی و وضع هنر وموسیقی پادشاهان قاجاریه و مختصری از تاریخ موسیقی ایران در این دوره تاثیر شعبه موزیک دارالفنون در حفظ موسیقی ملی درزمان ناصرالدین شاه
آمریکای شمالی
یکی از قبایل آمریکای شمالی معتقدند که موسیقی از جانب یکی از خدایان بنام تسکانی-پوکا مرحمت شدهاست و چنین میپندارند که او پلی از لاک پشتها و نهنگها ساختهاست که در موقع آواز خواندن و نوازندگی با استفاده از آن خورشید صعود میکند.
حبشه
حبشیها نیز خدائی دارند بصورت کبوتر و از نظر آنها این خداوند خواندن و نوشتن را به آنها آموخته و موسیقی را به آنان ارزانی داشتهاست.
ژرمنی
در افسانههای ژرمنی هایمدال قاپچی آسمانها, شیپور غول آسائی دارد که آن را زیر شجره الحیات دفن کردهاست و هرگاه آن را به صدا در آورد روز قیامت آغاز خواهد شد و او در آن روز همه خوانندگان و موسیقیدانان را در پناه خود خواهد گرفت و چون خود او نیز موسیقیدان و آواز خوان بودهاست برای آنان شفاعت خواهد کرد.
بدین نحو تمام ملل قدیم تاریخ و داستان، پدید آمدن موسیقی را با قصهها و افسانهها در آمیخنهاند حتی در قرون وسطی نیز چنین میپنداشتند که موسیقی را یوبال پسر کاین اختراع کردهاست.
ماداگاسکار
از طرف دیگر به آن دلیل که موسیقی را عطیه خدایان میپنداشتند، آنرا وسیله نزدیک شدن به خدا یان و نیروهای ماوراءالطبیعه قرار دادند. با توسل به آن از طرفی چشم زخم و ارواح خبیثه را از خود میراندند، مرگ و بیماری را طرد میکردند و از انقلابات جوی و حریق احتزار مینمودند، و از طرف دیگر برای جلب عطوفت خدایان، نزول باران و برکت و باروری مزارع خویش دعا میکردند. یکی از مبلغین مذهبی به نام سبیره
، صحنهای از مداوای بوسیله موسیقی را که خود در ماداگاسکار ناظر و شاهد آن بودهاست بدین شرح میدهد:
«روزی دوباره مراسم رقص برگزار میشد به طرز مخصوص جوال خانه را به صحن حیاط آورده در کنار یک سکه نقرهای توی هاونی چوبی گذاردند وروی هاون حصیری پهن کرده بیمارانی را که به طرز شگفت آوری بزک کرده بودند روی آن نشاندند، بعد طبلها, گیتارهای بومی و فلوتها را به صدا در آوردند. تمام ساکنین ده گرداگرد بیمار حلقه زده در حین آنکه زنان و دختران آوازی یکنواخت میخواندند مردان و کودکان پیوسته دست میزدند، در این موقع زنی که برای این موقع خاص برگزیده شده بود و از خاندان سرشناسی به نظر میآمد برخاست و برقص آغاز کرد. در همین احوال زنی که پشت سر بیماران پنهان شده با بیلی که در دست داشت به شدت بر صفحهٔ فلزی لبه تیزی که از طناب کهنهای آویخته بود، ضربه میزد بدینطریق پهلوی گوش بیماران سر و صدای کر کنندهٔ وحشتناکی پدید میآمد. آنان گمان میداشتند بدین نحو میتوانند روح خبیث را از بدن بیمارخارج کرده به جان یکی از رقص کنندگان بیندازند.
در جمیع این احوال که هر آن صدای طبلها فزونی میگرفت، دستهای بیشتری کوفته میشد و حنجرههای تازهای در آواز شرکت میکردند. هر دو بیمار با وجود آنکه صدای گوش خراش چندش آوری برخاسته بود همچنان ساکت و بی حرکت بر جای خود نشسته بودند. ناگهان با حال تعجبی که به من دست داده بود دیدم هر دو بیمار از جای خود برخاسته و در حلقه نوازندگان به رقص پرداختند.»
نیروی محسور کننده اصوات تا بروز گارما نیز بر جای مانده و هنوز هم که هنوز است مردمی که در مراحل پائین تمدن هستند در بهار برای باوری مزارع و گاوهای خود با خواندن سرودها، دعا میکنند. آویختن زنگوله به گردن گاوهائی که به چرا میروند نیز به همین دلیل است.
در قرن اخیر نیز هنگامی که کاتولیکها در کلیسا به عبادت مشغولند و صدای دلنواز ارگ طنین میافکند دستخوش جذبه وشور میگردند.
آنچه در فوق گذشت تاریخچهای بود از عقاید و افسانههای ملل قدیمی یا قبایلی که در مراحل پائین تمدن زندگی میکنند ولی باید متذکر بود که ما مردمی که در عهد سیادت علوم طبیعی زندگی میکنیم به هیچ وجه به افسانههای کهن به دیدهٔ تحقیر نمینگریم بلکه میکوشیم زیبائی و حکمتی را که در این قصهها نهفتهاست به بهترین وجه دریابیم.
ساعت : 8:35 pm | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی