معماری منظر
معماری منظر
عبارت معماری منظر دلالت بر حرفه ای دارد که قصد آن طراحی و ساماندهی منظر است. بنابراین تعریف مفهوم منظر به شناخت دامنه فعالیت این حرفه کمک خواهد کرد.
منظر به یک معنا محیط پیرامون است و بر فضای ملموس و رویت پذیر اطلاق می شود اما در معنای دیگر دلالت بر ذهنیتی دارد که در انسان به واسطه مواجهه با این فضای کالبدی، نقش می بندد. در حالتی دیگر می توان منظر را ترکیب این دو یعنی پدیده ای مرکب از ذهنیت و عینیت تعریف کرد.
باید دقت داشت که پذیرش هر یک از تعارف فوق، منجر به تعریف حوزه فعالیت معماری منظر می شود. بدین معنی که اگر منظر را صرفا کالبدی بدانیم آنگاه ممکن است که رشته معماری منظر را در حد یک باغبان یا طراح فضای سبز تنزل دهیم و یا توجه بیش از اندازه به حوزه ذهنیِ منظر ممکن است که معماری منظر را به علوم اجتماعی و حوزه های انسان شناختی نزدیک سازد.
در تعریف ساده و ابتدایی از معماری منظر گفته می شود که این رشته تلفیقی از علوم مهندسی شهرسازی و مهندسی معماری است که به طراحی و فضاسازی در محیط باز میپردازد. معماری منظر میتواند مربوط به یک بنا، پارک (بوستان) و غیره باشد.
اما واقعیت این است که چنین تعریفی احتمالاً در آمریکا طرفدارانی داشته باشد. در تعریف معماری منظر در اروپا بیشتر بر جنبه های انسانی و ذهنی آن تاکید می شود و این رشته به سایر رشته های مشابه مانند معماری، شهرسازی، طراحی شهری، طراحی محیط، مهندسی فضای سبز و ... کاملا متمایز است و حرفه ای مستقل به شمار می رود که ذیل هیچ یک از این رشته ها قرار نمی گیرد.
به عنوان مثال کوین لینچ در دهه 80 میلادی چنین دیدگاهی به معماری منظر دارد(که البته امروزه دارای اعتبار نیست): «معماری منظر همان طراحی شهری ولی در سطح پایین است. معماری منظر در مورد انسان و نحوهٔ آرامش آن بحث میکند؛ یعنی هرچهقدر معماری منظر ما بهتر باشد، منظر ما در همهٔ زمینهها -چه در زمینهٔ فرهنگی و چه در زمینهٔ اجتماعی- پیشرفت خواهد کرد.»
در تعاریف کنونی معماری منظر به خصوص به عنوان هنر ایجاد ارتباط میان انسان و طبیعت بیش ازهر چیز به خلق و آمادهسازی زمینههای درک زیبایی در محیط انسانی و به عبارت دیگر به بخش وسیعی از محیط طبیعی و باز توجه میشود. لذا این دانش و حرفه با هنرمندی زمینه ساز طراحی و پردازش زمین و به ویژه نمایش خوانا و پایدار جلوههای بصری در فضاهای باز است، بعلاوه نقش بسیار مهمی را نیز درمدیریت به تعادل رسانیدنمجموعه عوامل و عناصر طبیعی و مصنوع در جوامع زیستی ایفا میکند.
با توجه به مطالعات موجود، آنچه تقریباً در صد سال اخیر به عنوان معماری منظر تعریف شده یا چارچوب کلی از تعریفهای آن ارائه شده است، از یکسو برآمده از دانش ضمنی و آموزههای محیطی بشر در تاریخ تمدن و زندگی جوامع زیستی و ازسوی دیگر متکی بر دیدگاههای صاحبنظران و متخصصانی است که هر یک براساس باورها، دانش و تجربههای خود به موضوع منظر و فعالیتهای معماری منظر پرداختهاند. به این ترتیب، فعالیت کنونی «معماری منظر» همچنان ضمن اتکا به سنتها و تجربههای تمدنهای کهن در پرداخت محیط و ساماندهی منظر، از تجربههای در حوزههای برنامه ریزی و معماری، باغبانی، جغرافیای طبیعی، اکولوژی، مهندسی آب و زمین شناسی در توسعه کیفی محیط زندگی انسان و نیز صیانت از منابع طبیعی و ارزشهای فرهنگی بهره مند میشود. با توجه به هدفهای کنونی معماری منظر، بررسیها بیشتر دیدگاهها و جنبههایی را مورد توجه قرار داده که به واسطه نوع سازماندهی و تنظیم روابط مربوط به آن، آسایش، سلامت و رفاه انسان با سلامت محیط طبیعی، اکولوژی و اکوسیستمهای حیاتی درگرو هم و یکپارچه فرض شدهاند. دراین مورد نیز تاکید بیشتر بر جنبههایی است که نقش تعیین کننده بر مفاهیم پایداری دارند و تاثیرشان در شناخت مسائل جزئی و تعدیل کاستیهای موجود بسیار زیاد است.
هم اکنون هدفهای کلی و چارچوب تعریفهای کنونی معماری منظر در مقیاس جهانی و به ویژه در کشورهای پیشرفته، بر ارتقای کیفیت فضاهای باز و سبز، محیط طبیعی مرتبط با فعالیتهای انسانی و به ویژه مدیریت جلوههای بصری منظر و فرایندهای اکولوژیکی در مقیاسهای گوناگونی تاکید دارد. همچنین، مقیاسها و فعالیتهای معماری منظر را میتوان در چند زمینه معرفی کرد که عبارتند از: مقیاسهای بزرگ (محیط، آمایش سرزمین، پایداری منظر و برنامه ریزی منظر)، مقیاس میانی (محیط شهری، اسکان، مناطق طبیعی بکر و حدود شهر)، و مقیاس خرد (فضاهای باز و محیط طبیعی درون شهری، عناصر طبیعی منظر شهری، محوطهها و سایت معماری.
قدم اول در ایجاد طرحهای معماری در فضاهاو محوطه ها,توجه به پارامترهای مکانی واهداف واحتیاجات بالقوه کسانی است که از این مکانها استفاده میکنند.نتایج این تحقیقات در قالب یک برنامه نوشته شده,فهرست یا تحلیل مکانی ارایه میشود.مرحله بعد درپروسه طراحی توجه به کانسپت یا همان تصورو مفهوم در محوطه سازی است که مجموع طرحها و ایده هاپیرامون چگونگی طراحی و بهبود وضعیت استفاده از یک فضای خاص را در بر میگیرد. در اغلب موارد این ایده ها نتیجه تحقیقات و بررسیهای انجام گرفته است اما گاهی اوقات طرحها وایده ها قبل از تحقیقات شکل میگیرند و متعاقب بررسیهای انجام شده,تغییراتی در انها اعمال میشود.
خلاقیت
گاهی اوقات ترس از مواجه شدن با تازگیهاو بدایع یا عادت به بدیهیات,منجر به تکیه وتاکید طراح بر بکارگیری راهکارههای ساده وپیش پا افتاده میشود.اولین پیامد ریسک گریزی,یکنواختی یا همان تکرار بینتیجه طرحهای پیشین است. هیچ ایده ای به ذات خود اشتباه نیست واین شرایط زمانی و مکانی موجود است که گاهی باعث میشود برخی ایده ها نادرست جلوه کنند به عبارتی میبایست به ایده ها اعتماد کرد و با رویه تفکر خلاق سعی در تعدیل و به روز کردن انها نمود.
ارایه چند راه حل برای تفکر خلاق
1-انتخاب فضای مناسب 2-بهبود تفکر خلاق 3-استفاده ذهنی از "اماهاو اگرها" 4-بررسی پروژه 5-کنترل و تغییر طرح 6-بررسی راه حلهای غیر عملی 7-بیان ونمودار ساختن ایده نخستین 8-تغییر مسیر 9-استراحت ذهن
معماری مذهبی
معماری مذهبی به معماری ساختمانهایی گفته میشود که بر اساس نگرش مذهبی و ایدئولوژی مذهبی طراحی میگردد که معمولاً این معماری در ساختمانهایی که کاربری مذهبی دارند مانند: آتشکدهها، مسجدها، کلیساها، معبدها، خانقاهها و زیارتگاهها دیده میشود
معماری مذهبی در ایران
معماری مذهبی از میان سبکهای معماری ایران از جایگاه خاصی برخوردار است. سابقه این نوع معماری به دوران قبل از اسلام به ویژه دوران ساسانیان میرسد.
معماری زرتشتی
این معماری در آتشکدههای باقیمانده از دوره ساسانیان قابل رویت هست که از نمونههای باقیمانده میتوان آتشکده سروستان نام برد و آتشکده یزد از نمونههای جدید میباشد
معماری یهودی
معماری مسیحی
این معماری با تاثیر گرفتن از فرهنگ و معماری غربی ترکیب آن با معماری ایرانی در کلیساهای ایران دیده میشود و یکی از نمونههای موفق آن را میتوان کلیسای وانک واقع در منطقه جلفا اصفهان نام برد.
معماری اسلامی
با گسترش دین اسلام در کشورهای مختلف از جمله ایران، معماری مذهبی در اسلام از جایگاه خاصی بر خوردار گشت و معماری اسلامی شکل گرفت، البته عواملی چون «تأکید بزرگان دین»، «کارکرد گسترده» و «پدیده وقف» در گسترش و توجه ویژه معماران به «مسجد» بی تأثیر نبودهاست. بدین ترتیب، مسجد در ایران عالی ترین نوع بنای اسلامی و به عقیده صاحب نظران «کلید معماری اسلامی» به شمار میآید.
معماری گوتیک انگلیسی
معماری گوتیک انگلستان
معماری گوتیک، یکی از سبکها و دورههای تاریخی معماری است. این سبک، سبکی مذهبی بوده که همواره، در خدمت کلیسا بوده است.
آغاز پیدایش هیچیک از شیوههای معماری را به دقت شیوهٔ گوتیک، نمیتوان تعیین کرد. هنر معماری گوتیک در میان سالهای ۱۱۳۷ و ۱۱۴۴ (میلادی) در جریان بازسازی کلیسای سنت دنیس فرانسه پا به عرصه وجود گذاشت و تا اواسط قرن شانزدهم میلادی در اروپا معمول بود. هنر گوتیک در میان دو دوره رمانسک و رنسانس واقع شده است و تا قبل از دوره مدرن گوتیک به عنوان یک صفت منفی به کار میرفت فیلاریته از آن به عنوان هنر فلاکت زده یاد میکند. سبک معماری جورجیا الهام گرفته از این سبک در سالهای ۱۷۲۰ تا ۱۸۴۰ در کشورهای انگلیسی زبان شهرت یافت.
دورهٔ گوتیک در فرهنگ جهان دوران استیلای مذهب، و بالاخص کلیسا، بر جوامع بوده. نوع ارتباطات در آن دوران به صورت عمودی تعریف می شده است. بدین معنا که تمام ابعاد و جنبههای زندگی در جهت خداوند و برای خداوند تعریف می شده. این الگو در معماری آن دوران خود را به صورت فلشهای رو به بالا (به سمت خداوند) نشان داده است. دورهٔ گوتیک با ظهور اومانیسم پایان یافت. البته عدهای دوره رنسانس را دشمن گوتیک می دانند .
معماری گوتیک انگلستان در کلیسای سالزبری
ویژگیهای معماری گوتیک انگلستان به طرز شگفت انگیزی در کلیسای سالزبری به نمایش در آمدهاند. این کلیسا که در سالهای ۱۲۲۰ و ۱۲۶۰ در چمن زارهای دولتی ساخته شده است تفاوتی چشمگیر با کلیساهای واقع در شهر که دور تا دور آن را خانهها محصور کردهاند، ایجاد کرده است.
نمای سالزبری به دلیل داشتن برجهای کوتاه، جرزهای افقی، سر درها ی ورودی کوچک و تو رفتگیهایی، با نمای دو کلیسای پاریس یا آمین تفاوت دارد. به دلیل اهمیت کمتر ارتفاع ساختمان در انگلیس آن زمان، ارتفاع سالزبری با کلیسای آمین که همزمان هستند، تقریباً یکی است. نمای بیرونی سالزبری به دلیل نوک تیز بودنش با گوتیک فرانسوی تفاوت دارد.
نقشهٔ کلیسای سالزبری راست خط ودراز است و بازویی دوگانه دارد که انتهای شرقی آن پهن تر است؛ که از این نظر هماند کلیساهای سیستریان است. فضای داخل کلیسا، سه طبقه است و قوسهایی نوک تیز دارد و از نظر طاق جناغی و جرز مرکب سبک گوتیک است اما با گوتیک فرانسوی تفاوت دارد زیرا ستونکهای جرزها تا زیر طاقهای جناغی کشیده نشدهاند بلکه برآمدگی سه دهانهای دارند و یک تاًکید افقی نیرومند را در بر دارند.
به دلیل استفاده از سنگ رنگی در نقش و نگارها و قوسها جزییاتی وجود دارد و درخششی تند و زنده در درون کلیسا ایجاد میکند. جرزهایی از جنس میلههای مرمر پربک، طاقهای مواج را به زمین بستهاند. این کلیسا بنایی جسارت آمیز است و به دلیل نقشهٔ راست خطی که دارد پیشگامان سبک مشعشع در اروپاست.
گوتیک انگلیسی سدهٔ چهاردهم را تزیین یافته می دانند زیرا جزییات ساختمانها و دیوارها و طاقها بسیار تزیین شدهاند.
معماری گوتیک انگلستان در کلیسای گلاستر
صد سال پس از سالزبری، کلیسای گلاستر با سبک عمودی ساخته شد. کلیسای گلاستر دارای یک انتهای شرقی پهن است که شامل چندین پنجرهٔ افقی بزرگ هم شکل است و یاد آور نمای غربال مانند کلیسای سالزبری است. اما دیگر اثری از طاق جناغی نیست، و این طاق به طاق گهوارهای با تزیینات کاربردی تبدیل شده است.
معماری گوتیک انگلستان در نمازخانه هنری VII
در سدهٔ شانزدهم، تکامل سبک عمودی در نمازخانه ی هنری VII دیده میشود که متعلق به عصر تودور هاست. نوعی معماری گل و بته دوزی در رگهها پدید آمده که به درون شکلهایی شبیه به طاق پنکهای کشیده شدهاند. این طاقها ارگانیک به نظر میرسند که گویی در جریان ذوب به سنگ تبدیل شدهاند.
این نماز خانه فرورفتن گوتیک ساختمانی در خیال پردازی را نشان میدهد. سبک عمودی این بنا شیوهٔ زندگی گران سلحشوران اواخر سدههای میانه را نمایش میدهد. که زندگی هم چنان خشونت بار بوده است. اما هنر هم چنان از نوعی ظرافت برخوردار بوده و از درشتی میگریزد.
معماری مایا
معماری مایاها که تا به امروز بجای مانده عمدتاً مبتنی بر ساخت منازل شهری و روستایی، کاخهای شاهی و معابد و هرمهای مذهبی- عبادی و سامانههای شهری مانند کانال هاو مخازن آب، راههای شهری و بین شهری میشد. خیابانها عمدتاً بصورت سنگفرش بودند و برای طراحی شهر مهندسان امر ابتدا نقشه شهر را طراحی کرده و سپس نظر مساعد شاه را میگرفتند. معمولاً ساختمانهای مذهبی مایاها که بصورت هرم بود با مذهب و ایدئولوژی و نیز با گاهشماری مایایی در ارتباط بود. پلکان در معماری جایگاه ویژهای داشت و در همه آثار بگونهای بچشم میآید. در نمای ساختمان از موزاییک و انواع رنگ استفاده میشد و بکارگیری نقوش و تصویرهای مختلف در درون اتاقها یا راهروها و نمای خارجی ساختمانهای فاخر ویژگی دیگر معماری آمریکای مرکزی در عصر طلایی مایاها بود. مصالح ساختمانی اصلی در معماری مایاها را سنگ آهک تشکیل میداد که عمده آثار مایایی از سنگ آهک درست شدهاند.
معماری پرش کیهانی
معماری پرش کیهانی نام فارسی کتابی است از چارلز جنکس که در مورد روندهای معماری در اواخر قرن بیستم است.
بنیانگذار و صاحب سبک در این مقوله فرانک گری است. در معماری پرش کیهانی طرحها به صورت فانتزی و کژریخت (دفرمه) است. سبک پرش کیهانی سبک جدیدی است که بیش از ۱۰ـ۱۲ سال سابقه ندارد.
از نمونه کارهای فرانک گری میتوان به موزه گوگنهایم واقع در شهر بیلبائو اسپانیا و همچنین سالن کنسرت والت دیسنی در لوس آنجلس اشاره کرد.
در کارهای فرانک گری خط راست وجود ندارد. پلان این موزه به شکل گلی در حال شکفتن است و اجزای ساختمان از مرکز به سمت بیرون گسترش یافتهاست. جنس نمای موزه از ورق تیتانیوم است.
چارلز جنکز در مورد این موزه ایرادی را عنوان کردهاست: او اعتقاد دارد که گری باید در نمای ساختمان از ورقهایی با ابعاد متفاوت استفاده میکرد. همانند فلس ماهی. و به نسبت شکل بنا ابعاد ورقها باید تغییر میکردند. گری در کارهای بعدی خود این مسئله را مد نظر قرار داد.
معماری پرش کیهانی را میتوان سبک تکمیل کنندهٔ تاخوردگی (فولدینگ) و واسازی دانست.
معماری برون گرا
معماری برونگرا بناهای برونگرا بناهایی هستند که با فضای بیرونی خود ، شامل عناصر شهری مثل گذر ، مسیر و دیگر عناصر بیرونی در ارتباط مستقیم بوده و فضاهای داخلی آن نیز همین ارتباط را با فضای بیرونی دارند .
قالب معماری
این نوع بناها ، هم در قالب معماری عمومی و بیشتر در مقابر و مساجد ، امامزاده ها و مانند آن و هم در قالب معماری مسکونی ، در نقاط مختلف ایران ساخته شده اند .
تفاوت
تفاوت بارزی که با بناهای دیگر بخصوص بناهای قسمت مرکزی ایران دارند ، در عنصری بنام حیاط است . گونه ای از معماری مسکن با ویژگی هایی از قبیل ، داشتن ارتباط بصری و فیزیکی مستقیم با فضای بیرون خانه ، نداشتن حیاط گسترش در ارتفاع و سازماندهی فضایی نسبت به یک فضای دیگر مثل دالان است .
معماری زیستفنی
معماری زیستفنی یا معماری بیونیک (به انگلیسی: Bionic architecture) یا معماری طبیعت الگو رویکردی است که برای خلاقیت و نوآوری در طراحیهای معماری از طبیعت الهام میگیرد و مسائل فنی معماری را از طریق الگوگیری از طبیعت حل میکند. معماری طبیعت الگو در واقع یکی از موضوعات تخصصی رشته میان رشتهای خلاقیت شناسی طبیعت الگو یا مهندسی خلاقیت و نوآوری طبیعت الگو میباشد.
خلاقیت شناسی طبیعت الگو ،(Nature based Creanovatology)الگوگیری از انواع سامانهها، ساختارها، راهبردها و ساز و کارهای طبیعت و موجودات زنده برای ابداع و اختراع، خلاقیت و نوآوری و حل مسائل میباشد. خلاقیت شناسی طبیعت الگو به عنوان یک حوزهٔ علمی تخصصی با ماهیت میان رشتهای عبارت از اختراع شناسی مبتنی بر طبیعت یا مهندسی اختراع طبیعت الگو و یک روششناسی بسیار قدرتمند حل خلاق مسئله، از شاخهها یا گرایشهای تخصصی علم خلاقیت شناسی (خلاقیت نوآوریشناسی) (Creanovatology) به شمار میرود.
خصوصیات معماری طبیعت الگو
روح بخشیدن به ساختمان یکی از تمایلات معماری بیونیک است که طراحان این رشته با توجه به قدرت سازه برای تنفس (زندهنمایی)، به کمک خطوط مستقیم یا منحنی خالص و القاء آهستهٔ تمامیت سازه به آن دست پیدا میکنند و مهم ترین چیز برای معماری بیونیک آن است که ساختمان بتواند زنده بودن خود را القاء کند.
معماری بیوتک
پس از جنگ جهانی دوم و آغاز دههٔ شصت قرن بیستم، تبادل علمی بین گرایشهای علوم طبیعی و فنی رونق گرفت.
در جریان همایشی در اوهایو، که نیروی هوایی آمریکا در سال ۱۹۶۰ برگزار کرد، برای اولین بار واژه ایی به نام "بیونیک" از ترکیب دو لغت "بیولوژی" و "تکنیک"، به معنای زیستار شناختی یا به کارگیری اندامهای ساختگی طبیعت که میتوانیم به فارسی "زیست فنی" ترجمه کنیم، توسط دانشمند آمریکایی جک. ای. استیل بیان شد. او بیونیک را علم سیستمهایی که شالوده و پایهٔ تمامی سیستمهای زندهاند، میداند. این واژه در برگیرندهٔ کار همه متخصصانی است که تلاش دارند برای حل مشکلات فنی خود از دانستههای طبیعت الهام بگیرند.
در ابتدا بیونیک به بررسی ماشینهایی که براساس سیستمهای زنده طراحی و ساخته شده بودند میپرداخت و هم اکنون بیونیک از هر جهت هنر به کارگیری دانش سیستمهای زنده در حل مسائل فنی است.
در بیونیک، تحقیق فقط به یک رشتهٔ خاص علمی محدود نمیشود، اگر چه خود بیونیک هنوز به عنوان یک علم نوپاست، امّا فعالیت بیونیک دانان را میتوان در حوزهٔ "علوم کاربردی" مطرح کرد که همچون رابطی پدیدههای گوناگون را با الگوهای زنده مقایسه میکنند، به عبارتی دیگر برای هر پدیده، الگوی زندهای مییابند.
علوم کاربردی شاخههایی از علوم هستند که رشد و تکامل آنها در مرحلهای مانند طراحی، ساخت، ایجاد و تغییر باشد و این قسمت به بخش مهندسی اختصاص دارد، از آنجایی که مهندس نقش اصلی و اساسی در توسعهٔ تکنولوژی دارد، فعالیت این بخش باید با تأمل و دقت نظر، به گونهای که همگام با طبیعت باشد، هدایت شود، بنابراین به جاست اگر بگوییم که همهٔ راهها به طبیعت ختم میشود.
یکی از بهترین طرحهای شناخته شده از علم بیونیک اثر لئوناردو داوینچی نقاش معروف است که ماشین پرنده را براساس ساختمان بدن یک خفاش طراحی کرد. استدلال او این بود که خفاش دارای بال کاملا پوشیدهای است که هوا را از خود عبور نمیدهد و دارای پوستی پرده مانند است که آن را تقویت میکند.
حدود ۴۰۰ سال بعد از طرح داوینچی، ماشین پرنده توسط کلمنت آدر با الهام از خفاش ساخته شد و در سال ۱۸۹۰ تا ارتفاع ۱۵ متری پرواز کرد. جانداران میپردازد و مسائل فنی را از راههای زیستی حل میکند.
معماری بیونیک یا علم بررسی نظام حیات جانداران، امروزه به عنوان یکی از سه علم برتر جهان (IT, Nano, Bionic) معرفی گردیده است. روح بخشیدن به ساختمان یکی از تمایلات معماری بیونیک است که طراحان این رشته با توجه به قدرت سازه برای تنفس (زندهنمایی)، به کمک خطوط مستقیم یا منحنی خالص و القاء آهستهٔ تمامیت سازه به آن دست پیدا میکنند و مهم ترین چیز برای معماری بیونیک آن است که ساختمان بتواند زنده بودن خود را القاء کند. این یک باور متعالیست که با زنده بودن محیط زیست، هماهنگی کامل با طبیعت ایجاد میشود. شاید یک طریقهٔ معتبر و قوی برای آیندگان، ترویج روش اصلاح طلبی و توجه به واقعیتها از طریق "معماری بیونیک" باشد، به طور کلی معماری بیونیک مبارزهای است با خشنودی از خود و تمایلی است به باز ساز ی همه چیز، بنابراین انگیزه ایست منحصر بفرد.
روند طراحی
یکی از روندهای طراحی بر اساس طبیعت و الگوهای زیست شناختی (Biodesign) به صورت زیر میباشد:
۱- انتخاب موجود زنده (پدیده مور نظر در طبیعت)
جانوران
گیاهان
آغازیان، تک سلولیها
۲- شناسایی خصوصیات زیستی
محیط زندگی: شرایط محیط، دما، رطوبت، فشار و صوت
عکس العملها: منابع حیاتی، سیستمهای تنفسی، مواد غذایی
خصوصیات فیزیکی: شرایط همزیستی، سازگاری و ناسازگاری مستقیم و غیر مستقیم
روابط سیستماتیک: آمار تجمعی و پراکندگی زیستی، شرایط خاص جغرافیایی
۳- شناسایی خصوصیات معماری
ساختارهای داخلی
روابط سیستماتیک
پیکره اصلی موجود: عناصر میکرو و تناسبات هندسی، عناصر ماکرو، مواد و نسبتها
معماران به نام
گرگ لین
Bates Smart
Nicholas Grimshaw
سانتیاگو کالاتراوا
نورمن فاستر
Ken Yeang
دانیال لیبسکند
یان کاپلیتسکی
نمونهها
برخی از آثاری که بر مبنای معماری طبیعت الگو ساخته شدهاند:
مرکز تجاری بیرمنگام(selfriges)
مرکز تحقیقات لند
استادیوم المپیک مونیخ
برج تورنینگ تورسو
شهرک علوم و فنون (city of arts & sciences)
برج کاکتوس
ساختمان ضد دود
معماری رومیوار
معماری رومیوار یا رومانِسک، سبک معماری اروپائی است که در نیمهٔ سده ۱۱ به وجود آمد و در سدهٔ دوازدهم رفته رفته کنار گذاشته شد.
معماری رومانسک اصطلاحی است که جهت تشریح موضوعی از اروپا که معماری را در اواخر قرن ۱۰ تحت تأثیر قرار داد و در روش گوتیک دخالت خود در طول قرن ۱۲. روش رومانسیک در انگلستان بصورت سنتیتری به نام معماری نورمان خوانده شد. معماری رومانسیک با کیفیت تودهای آن، دیوارهای ضخیمش، طاقهای گردش، پایهها محکم، تاقهای فنری برجهای بزرگ و دالانهای تزئین شدهاش شناخته شدهاست. هر ساختمانی شکل واضحی را نشان میدهد و به ندرت دارای نقشههای معمولی متقارن هستند بنابراین نمای کلّی آنها نسبت به ساختمانهای گوتیک که دنبالروش است سادهتر به نظر میرسد. این روش درست در طول اروپا قابل تشخیص است علیرغم خصوصیات علی و مواد مصرفی متفاوت. اگر چه قلعههای زیادی دراین دوره وجود داشت اما آنها قابل قیاس با کلیساهای غیرقابل شمارش که بهترین آنها کلیساهای صومعه بود نیستند بیشتر آنها هنوز موجودند که بیش کامل و به ندرت قابل استفاده. کاندرال زیر، چپ و کلیسای گوتیک بانوی ما رومانسیک ابتدا بوسیله چارلز و میگرویل باستانشناس بکار رفت او در اوایل قرن ۱۹ جهت تشریح معماری اروپای غربی از قرن ۳الی ۵ زمانی که تاریخ بیشتر ساختمانها مشخص نبود به کاربرد بنابراین شرح آن قابل اثبات نیست. این اصطلاح در حال حاضر برای دوران محدودتری از اواخر قرن ۱۰ قرن ۱۲ به کار میرود. لغت جهت توضیح روشی به کار میرود که قرون وسطایی شناخته شده و دلالت بر گوتیک دارد هنوز طاقهای رومی را در خود دارد و بنابراین به نظر میرسد ادامه پشت روم باشد البته خیلی سادهتر و نوعی با تکنیکهای حاذقانه کمتر است. اصطلاح پیش- رومانسیک بعضی مواقع به معماری آلمان در دوران کارولینگیان و اوتانیان اطلاق میشود در حالیکه رومانسیک اولیه به ساختمانهای ایتالیائی، اسپانیائی و قسمتی از فرانسه که خصوصیات رومانسیک دارند اما از لحاظ زمانی به دوران ماقبل صومعه کلانی میرسند گفته میشود. تاریخ بامبورگ کاتدرال مطلبی مجزا از تعداد زیادی از کلیساهای بزرگ رومانسیک از سنت آلمان ارائه دادهاست.
پایه، اساس معماری رومانسیک یک روش متمایز بود که در سطح اروپا از زمان امپراطوری رومان انتشار یافت علیرغم نقش هنر تاریخی قرن نوزدهم که معماری رومانسیک ادامهای از رومان بود در حقیقت تکنیکهای ساختمانسازی رومان با آجر و سنگ به شدت در بیشتر قسمتهای اروپا از بین رفته بود و دربیشتر کشورهای شمالی اصلاً پذیرفته نشده بود مگر در ساختمانهای اداری در حالیکه در اسکاندیناوی اصلاً شناخته نشود.
مدت زمان کمی پس از آخن کاتدرال دستنویسهای قابل ملاحظهای از قرن ۹ وجود دارد که نشان دهنده نقشه ساختمان صومعه اس تی گان در سوئیس است نقشهای با تمام جزئیات است با دیرنشینهای مختلف و سطوح عملکرد آنها. بزرگترین ساختمان کلیسا است که نقشه آن بطور متمایزی آلمانی است. دارای دو برآمدگی در دو انتهایش است همچنین سازماندهی که دارد عموماً درجای دیگری دیده نمیشود. خصوصیت دیگر کلیسا تقسیمبندی منظم، نقشهٔ گرد برج صلیب است که مقیاسی است برای تمام نقشه. این خصوصیات هر دو در رومانسیک پیشین کلیسای مایکلز، هیلدشایم دیده میشود ۱۰۳۰-۱۰۰۱. معماری روش رومانسیک به طور هم زمان در شمال ایتالیا، قسمتهایی از فرانسه و پنسیلوانیای ایبریایی در قرن دهم و قبل ازتأثیرگذاری صومعههای کلونی گسترش یافت. این روش را بعضی مواقع رومانسیک اولیه یا لامبارت رومانسیک مینامیوند که خصوصیات آن: دیوارهای ضخیم، فقدان مجسمه و وجود طاقهای تزئینی ریتمیک به عنوان کمربند لامبارت شناخته شدهاست.
سیاست کاتدرال ساینت فرانت، پری جوکس، فرانسه دارای پنج گنبد شبیه کلیسای بیزانتین میباشد اما با ساختمان رومانسیک. چارل ماگنی بوسیله پاپ در روز کریسمس در سال ۸۰۰ بعد از میلاد در پیترز با سیلیکا بوسیله پاپ تاجگذاری شد به این منظور که امپراطوری روم غربی قدیم را بازسازی نماید. روند سیاسی چارل ماگنی ادامه یافت تا زمانیکه بیشتر اروپا را تحت سیطره خود قرار داد. همراه با ورود تدریجی ایالت سیاسی مجزا که در حقیقت به ملتها جوش خورده بودند. چه بوسیله وفاداران یا شکست خوردگان، پادشاهی آلمان به امپراطوری مقدس روم خاتمه داد. تصرف انگلیس بوسیله ویلیام، دوک نرماندی در هر بر ۱۰۶۶ باعث اتحاد آن کشور شد همچنین اتحاد ساختمان قلعهها و کلیساها که باعث استحکام حضور نورمن گردید. در آن زمان هنگامیکه ساختمانهای به جا مانده از امپراطور روم قبلی روبه انحطاط نهاد و آموزشها و صنعت آن ناپدید گردید ساختمانهای گنبدهای آجری و حکاکیهای معماری تزئینی بدون تنزل با تمام جزئیات ادامه یافت. اگر چه به شکل عظیمی تا سقوط روم در امپراطوری مستحکم بیزانتین بدون تنزل ادامه یافت. کلیساهای گنبددار استانبول و اروپای شرقی معماری شهرهای معینی را تحت تأثیر قرار دادند. بخصوص از طریق تجارت و جنگهای صلیبی. قابل ملاحظهترین ساختمان، مارکز باسیلیکا، ونیز است اما تعداد زیادی نمونهها با معروفیت کمتر وجود دارد. به خصوص در فرانسه مانند کلیسای سانیت، فرانت، پری گوکس و آنگولیم کاتدرال. بیشتر اروپا بوسیله فئودالیسم تحت تأثیر قرار گرفتند در فئودالیسم رعیتها تصدی زمینهایی را که در آن کار میکردند درازای خدمات ارتشی از روسای محلی گرفتند. نتیجه آن این بود که میتوان آنها را برتر نامید نه تنها در مشاجرت محلی بلکه جهت پیروی پادشاهان برای مسافرت در سطح اروپا به جهت جنگهای صلیبی اگر از آنها خواسته میشد. جنگهای صلیبی ۱۲۷۰-۱۰۹۵ باعث مهاجرت افراد زیادی شد و همراه با آنها عقاید و مهارتهای تجاری انتقال یافت به خصوص آنهایی که در ساخت استحکامات و کارهای فلزی جهت آمادهسازی ارتش دخالت داشتند که این موارد جهت، ساخت و تزئین ساختمانها نیز به کار میرفت. مهاجرت مداوم مردم، رهبران، اشراف، اسقفها، صنعتگران و رعایا عامل مهمی درایجاد تجانس روشهای ساختمانسازی و روش شناخته شده رومانسیک علیرغم تفاوتهای محلی بود. در کلیسای آندروز، کراکو، برجهای جفت در نقشه هشت ضلعی هستند و دارای گنبدهایی با روش دوران باروک میباشند.
مذهب در سطح اروپا در اواخر قرن یازده و قرن دوازده رشد بیسابقهای در تعداد کلیساها دیده میشود. تعداد زیادی از این ساختمانها بزرگ و کوچک هنوز موجودند که شامل کلیساهای بسیار شناخته شده مانند سانارماریا در کاسمدین روم، باپتیستری در فلورانست و سان ژنوماگیوردر ورانو میباشد.
سبک امپراتوری
سبک امپراطوری (به فرانسوی: Style Empire) دومین موج نئوکلاسیسم سبکی است در طراحی وسایل و معماری و هنرهای بصری در اوایل قرن ۱۹ ام میلادی در فرانسه و متعاقباً در بقیه اروپا و ایالات متحده.
سبک معماری متابولیسم
سبک متابولیسم(به ژاپنی: Metabolism - メタボリズム) یا حرکت متابولیسم که به آمیخته گرائی نیز گاه خوانده میشود (۱۹۶۰ میلادی- ۱۹۷۵ میلادی) در ژاپن به مثابه نوعی نحوه تفکر و همکاری گروهی بود که همزمان با برگزاری گردهمائی جهانی طراحی در توکیو سال ۱۹۶۰ با تاثیرپذیری شدید از کنزو تانگه و همکار معروفش تاکاشی آسادا شکل گرفت.
معماری متابولیسم برگرفته از اشکال هندسی و فرمولهای ریاضی است که علاوه بر منعکس کردن زندگی الکترونیکی عصر مدرن، روشهای زندگی سنتی مردم ژاپن را نیز فراموش نمیکند. این سبک در دهه ۱۹۶۰ در معماری ژاپن بسیار تاثیرگذار شد و با برگزاری نمایشگاه جهانی ۱۹۷۰ اوساکا به شهرت جهانی دست یافت. با پایان گرفتن نمایشگاه جهانی اوساکا چشم اندازهای روشن و آینده گرای مردمی متابولیسم کم رنگ تر شد. کارهای اجرائی و نحوه تفکر اعضا گروه جنبه شخصی به خود گرفت و به صورت چند قطبی در آمد.
از فاکتورهای تاثیرگذار در جنبش متابولیسم، پیدایش لوازم الکترونیکی و فرهنگ نوین الکترونیک بود.
اعتقادات
لوازم الکترونیکی رادیوهای ترانزیستوری (در عصر حاضر تلفن همراه) باعث خواهند شد تا مرزهای بین محیط خصوصی و فضاهای عمومی از بین برود.
خانه همانند یک ایستگاه فضایی محیطی مملو از دستگاههای نوین هست.
مراکز عمومی مانند شبکههای اطلاع رسانی میباشند.
شهرها مراکزی برای لمس کردن تجربیات جدید هستند.
معماران برجسته متابولیسم
۱.کنزو تانگه (Kenzo Tange) (1913-2005) ایدئولوژی و خط مشی مولفههای سازهای جنبش متابولیسم را معرفی کرد.
۲. فومیهیکو ماکی (Fumihiko Maki) (1928) در زمره معماران نسل جوانی بود که در ۱۹۶۰ جنبش متابولیسم در محفل آنان شکل گرفت.
۳. کیونوری کیکوتاکه(Kiyonori Kikutake) (1928) در سراسر دوران زندگی اش به جنبش متابولیسم ژاپن وابسته بود. مهمترین مشغله ذهنی کیکوتاکه در ارتباط با طرحهای آرمان گرایانه فضایی بود که در طرح خانه شخصی اش به نام خانه آسمان در ۱۹۵۶در توکیو به نمایش در آورد.
۴. کیشو کوروکاوا (Kisho Kurokawa)(1934)
معماری کوروکاوا بهترین الگوی تندیس وارهای تجسم متابولیسم بود که با فرمهای علمی تخیلی، تجلی یافت.
عبارت معماری منظر دلالت بر حرفه ای دارد که قصد آن طراحی و ساماندهی منظر است. بنابراین تعریف مفهوم منظر به شناخت دامنه فعالیت این حرفه کمک خواهد کرد.
منظر به یک معنا محیط پیرامون است و بر فضای ملموس و رویت پذیر اطلاق می شود اما در معنای دیگر دلالت بر ذهنیتی دارد که در انسان به واسطه مواجهه با این فضای کالبدی، نقش می بندد. در حالتی دیگر می توان منظر را ترکیب این دو یعنی پدیده ای مرکب از ذهنیت و عینیت تعریف کرد.
باید دقت داشت که پذیرش هر یک از تعارف فوق، منجر به تعریف حوزه فعالیت معماری منظر می شود. بدین معنی که اگر منظر را صرفا کالبدی بدانیم آنگاه ممکن است که رشته معماری منظر را در حد یک باغبان یا طراح فضای سبز تنزل دهیم و یا توجه بیش از اندازه به حوزه ذهنیِ منظر ممکن است که معماری منظر را به علوم اجتماعی و حوزه های انسان شناختی نزدیک سازد.
در تعریف ساده و ابتدایی از معماری منظر گفته می شود که این رشته تلفیقی از علوم مهندسی شهرسازی و مهندسی معماری است که به طراحی و فضاسازی در محیط باز میپردازد. معماری منظر میتواند مربوط به یک بنا، پارک (بوستان) و غیره باشد.
اما واقعیت این است که چنین تعریفی احتمالاً در آمریکا طرفدارانی داشته باشد. در تعریف معماری منظر در اروپا بیشتر بر جنبه های انسانی و ذهنی آن تاکید می شود و این رشته به سایر رشته های مشابه مانند معماری، شهرسازی، طراحی شهری، طراحی محیط، مهندسی فضای سبز و ... کاملا متمایز است و حرفه ای مستقل به شمار می رود که ذیل هیچ یک از این رشته ها قرار نمی گیرد.
به عنوان مثال کوین لینچ در دهه 80 میلادی چنین دیدگاهی به معماری منظر دارد(که البته امروزه دارای اعتبار نیست): «معماری منظر همان طراحی شهری ولی در سطح پایین است. معماری منظر در مورد انسان و نحوهٔ آرامش آن بحث میکند؛ یعنی هرچهقدر معماری منظر ما بهتر باشد، منظر ما در همهٔ زمینهها -چه در زمینهٔ فرهنگی و چه در زمینهٔ اجتماعی- پیشرفت خواهد کرد.»
در تعاریف کنونی معماری منظر به خصوص به عنوان هنر ایجاد ارتباط میان انسان و طبیعت بیش ازهر چیز به خلق و آمادهسازی زمینههای درک زیبایی در محیط انسانی و به عبارت دیگر به بخش وسیعی از محیط طبیعی و باز توجه میشود. لذا این دانش و حرفه با هنرمندی زمینه ساز طراحی و پردازش زمین و به ویژه نمایش خوانا و پایدار جلوههای بصری در فضاهای باز است، بعلاوه نقش بسیار مهمی را نیز درمدیریت به تعادل رسانیدنمجموعه عوامل و عناصر طبیعی و مصنوع در جوامع زیستی ایفا میکند.
با توجه به مطالعات موجود، آنچه تقریباً در صد سال اخیر به عنوان معماری منظر تعریف شده یا چارچوب کلی از تعریفهای آن ارائه شده است، از یکسو برآمده از دانش ضمنی و آموزههای محیطی بشر در تاریخ تمدن و زندگی جوامع زیستی و ازسوی دیگر متکی بر دیدگاههای صاحبنظران و متخصصانی است که هر یک براساس باورها، دانش و تجربههای خود به موضوع منظر و فعالیتهای معماری منظر پرداختهاند. به این ترتیب، فعالیت کنونی «معماری منظر» همچنان ضمن اتکا به سنتها و تجربههای تمدنهای کهن در پرداخت محیط و ساماندهی منظر، از تجربههای در حوزههای برنامه ریزی و معماری، باغبانی، جغرافیای طبیعی، اکولوژی، مهندسی آب و زمین شناسی در توسعه کیفی محیط زندگی انسان و نیز صیانت از منابع طبیعی و ارزشهای فرهنگی بهره مند میشود. با توجه به هدفهای کنونی معماری منظر، بررسیها بیشتر دیدگاهها و جنبههایی را مورد توجه قرار داده که به واسطه نوع سازماندهی و تنظیم روابط مربوط به آن، آسایش، سلامت و رفاه انسان با سلامت محیط طبیعی، اکولوژی و اکوسیستمهای حیاتی درگرو هم و یکپارچه فرض شدهاند. دراین مورد نیز تاکید بیشتر بر جنبههایی است که نقش تعیین کننده بر مفاهیم پایداری دارند و تاثیرشان در شناخت مسائل جزئی و تعدیل کاستیهای موجود بسیار زیاد است.
هم اکنون هدفهای کلی و چارچوب تعریفهای کنونی معماری منظر در مقیاس جهانی و به ویژه در کشورهای پیشرفته، بر ارتقای کیفیت فضاهای باز و سبز، محیط طبیعی مرتبط با فعالیتهای انسانی و به ویژه مدیریت جلوههای بصری منظر و فرایندهای اکولوژیکی در مقیاسهای گوناگونی تاکید دارد. همچنین، مقیاسها و فعالیتهای معماری منظر را میتوان در چند زمینه معرفی کرد که عبارتند از: مقیاسهای بزرگ (محیط، آمایش سرزمین، پایداری منظر و برنامه ریزی منظر)، مقیاس میانی (محیط شهری، اسکان، مناطق طبیعی بکر و حدود شهر)، و مقیاس خرد (فضاهای باز و محیط طبیعی درون شهری، عناصر طبیعی منظر شهری، محوطهها و سایت معماری.
قدم اول در ایجاد طرحهای معماری در فضاهاو محوطه ها,توجه به پارامترهای مکانی واهداف واحتیاجات بالقوه کسانی است که از این مکانها استفاده میکنند.نتایج این تحقیقات در قالب یک برنامه نوشته شده,فهرست یا تحلیل مکانی ارایه میشود.مرحله بعد درپروسه طراحی توجه به کانسپت یا همان تصورو مفهوم در محوطه سازی است که مجموع طرحها و ایده هاپیرامون چگونگی طراحی و بهبود وضعیت استفاده از یک فضای خاص را در بر میگیرد. در اغلب موارد این ایده ها نتیجه تحقیقات و بررسیهای انجام گرفته است اما گاهی اوقات طرحها وایده ها قبل از تحقیقات شکل میگیرند و متعاقب بررسیهای انجام شده,تغییراتی در انها اعمال میشود.
خلاقیت
گاهی اوقات ترس از مواجه شدن با تازگیهاو بدایع یا عادت به بدیهیات,منجر به تکیه وتاکید طراح بر بکارگیری راهکارههای ساده وپیش پا افتاده میشود.اولین پیامد ریسک گریزی,یکنواختی یا همان تکرار بینتیجه طرحهای پیشین است. هیچ ایده ای به ذات خود اشتباه نیست واین شرایط زمانی و مکانی موجود است که گاهی باعث میشود برخی ایده ها نادرست جلوه کنند به عبارتی میبایست به ایده ها اعتماد کرد و با رویه تفکر خلاق سعی در تعدیل و به روز کردن انها نمود.
ارایه چند راه حل برای تفکر خلاق
1-انتخاب فضای مناسب 2-بهبود تفکر خلاق 3-استفاده ذهنی از "اماهاو اگرها" 4-بررسی پروژه 5-کنترل و تغییر طرح 6-بررسی راه حلهای غیر عملی 7-بیان ونمودار ساختن ایده نخستین 8-تغییر مسیر 9-استراحت ذهن
معماری مذهبی
معماری مذهبی به معماری ساختمانهایی گفته میشود که بر اساس نگرش مذهبی و ایدئولوژی مذهبی طراحی میگردد که معمولاً این معماری در ساختمانهایی که کاربری مذهبی دارند مانند: آتشکدهها، مسجدها، کلیساها، معبدها، خانقاهها و زیارتگاهها دیده میشود
معماری مذهبی در ایران
معماری مذهبی از میان سبکهای معماری ایران از جایگاه خاصی برخوردار است. سابقه این نوع معماری به دوران قبل از اسلام به ویژه دوران ساسانیان میرسد.
معماری زرتشتی
این معماری در آتشکدههای باقیمانده از دوره ساسانیان قابل رویت هست که از نمونههای باقیمانده میتوان آتشکده سروستان نام برد و آتشکده یزد از نمونههای جدید میباشد
معماری یهودی
معماری مسیحی
این معماری با تاثیر گرفتن از فرهنگ و معماری غربی ترکیب آن با معماری ایرانی در کلیساهای ایران دیده میشود و یکی از نمونههای موفق آن را میتوان کلیسای وانک واقع در منطقه جلفا اصفهان نام برد.
معماری اسلامی
با گسترش دین اسلام در کشورهای مختلف از جمله ایران، معماری مذهبی در اسلام از جایگاه خاصی بر خوردار گشت و معماری اسلامی شکل گرفت، البته عواملی چون «تأکید بزرگان دین»، «کارکرد گسترده» و «پدیده وقف» در گسترش و توجه ویژه معماران به «مسجد» بی تأثیر نبودهاست. بدین ترتیب، مسجد در ایران عالی ترین نوع بنای اسلامی و به عقیده صاحب نظران «کلید معماری اسلامی» به شمار میآید.
معماری گوتیک انگلیسی
معماری گوتیک انگلستان
معماری گوتیک، یکی از سبکها و دورههای تاریخی معماری است. این سبک، سبکی مذهبی بوده که همواره، در خدمت کلیسا بوده است.
آغاز پیدایش هیچیک از شیوههای معماری را به دقت شیوهٔ گوتیک، نمیتوان تعیین کرد. هنر معماری گوتیک در میان سالهای ۱۱۳۷ و ۱۱۴۴ (میلادی) در جریان بازسازی کلیسای سنت دنیس فرانسه پا به عرصه وجود گذاشت و تا اواسط قرن شانزدهم میلادی در اروپا معمول بود. هنر گوتیک در میان دو دوره رمانسک و رنسانس واقع شده است و تا قبل از دوره مدرن گوتیک به عنوان یک صفت منفی به کار میرفت فیلاریته از آن به عنوان هنر فلاکت زده یاد میکند. سبک معماری جورجیا الهام گرفته از این سبک در سالهای ۱۷۲۰ تا ۱۸۴۰ در کشورهای انگلیسی زبان شهرت یافت.
دورهٔ گوتیک در فرهنگ جهان دوران استیلای مذهب، و بالاخص کلیسا، بر جوامع بوده. نوع ارتباطات در آن دوران به صورت عمودی تعریف می شده است. بدین معنا که تمام ابعاد و جنبههای زندگی در جهت خداوند و برای خداوند تعریف می شده. این الگو در معماری آن دوران خود را به صورت فلشهای رو به بالا (به سمت خداوند) نشان داده است. دورهٔ گوتیک با ظهور اومانیسم پایان یافت. البته عدهای دوره رنسانس را دشمن گوتیک می دانند .
معماری گوتیک انگلستان در کلیسای سالزبری
ویژگیهای معماری گوتیک انگلستان به طرز شگفت انگیزی در کلیسای سالزبری به نمایش در آمدهاند. این کلیسا که در سالهای ۱۲۲۰ و ۱۲۶۰ در چمن زارهای دولتی ساخته شده است تفاوتی چشمگیر با کلیساهای واقع در شهر که دور تا دور آن را خانهها محصور کردهاند، ایجاد کرده است.
نمای سالزبری به دلیل داشتن برجهای کوتاه، جرزهای افقی، سر درها ی ورودی کوچک و تو رفتگیهایی، با نمای دو کلیسای پاریس یا آمین تفاوت دارد. به دلیل اهمیت کمتر ارتفاع ساختمان در انگلیس آن زمان، ارتفاع سالزبری با کلیسای آمین که همزمان هستند، تقریباً یکی است. نمای بیرونی سالزبری به دلیل نوک تیز بودنش با گوتیک فرانسوی تفاوت دارد.
نقشهٔ کلیسای سالزبری راست خط ودراز است و بازویی دوگانه دارد که انتهای شرقی آن پهن تر است؛ که از این نظر هماند کلیساهای سیستریان است. فضای داخل کلیسا، سه طبقه است و قوسهایی نوک تیز دارد و از نظر طاق جناغی و جرز مرکب سبک گوتیک است اما با گوتیک فرانسوی تفاوت دارد زیرا ستونکهای جرزها تا زیر طاقهای جناغی کشیده نشدهاند بلکه برآمدگی سه دهانهای دارند و یک تاًکید افقی نیرومند را در بر دارند.
به دلیل استفاده از سنگ رنگی در نقش و نگارها و قوسها جزییاتی وجود دارد و درخششی تند و زنده در درون کلیسا ایجاد میکند. جرزهایی از جنس میلههای مرمر پربک، طاقهای مواج را به زمین بستهاند. این کلیسا بنایی جسارت آمیز است و به دلیل نقشهٔ راست خطی که دارد پیشگامان سبک مشعشع در اروپاست.
گوتیک انگلیسی سدهٔ چهاردهم را تزیین یافته می دانند زیرا جزییات ساختمانها و دیوارها و طاقها بسیار تزیین شدهاند.
معماری گوتیک انگلستان در کلیسای گلاستر
صد سال پس از سالزبری، کلیسای گلاستر با سبک عمودی ساخته شد. کلیسای گلاستر دارای یک انتهای شرقی پهن است که شامل چندین پنجرهٔ افقی بزرگ هم شکل است و یاد آور نمای غربال مانند کلیسای سالزبری است. اما دیگر اثری از طاق جناغی نیست، و این طاق به طاق گهوارهای با تزیینات کاربردی تبدیل شده است.
معماری گوتیک انگلستان در نمازخانه هنری VII
در سدهٔ شانزدهم، تکامل سبک عمودی در نمازخانه ی هنری VII دیده میشود که متعلق به عصر تودور هاست. نوعی معماری گل و بته دوزی در رگهها پدید آمده که به درون شکلهایی شبیه به طاق پنکهای کشیده شدهاند. این طاقها ارگانیک به نظر میرسند که گویی در جریان ذوب به سنگ تبدیل شدهاند.
این نماز خانه فرورفتن گوتیک ساختمانی در خیال پردازی را نشان میدهد. سبک عمودی این بنا شیوهٔ زندگی گران سلحشوران اواخر سدههای میانه را نمایش میدهد. که زندگی هم چنان خشونت بار بوده است. اما هنر هم چنان از نوعی ظرافت برخوردار بوده و از درشتی میگریزد.
معماری مایا
معماری مایاها که تا به امروز بجای مانده عمدتاً مبتنی بر ساخت منازل شهری و روستایی، کاخهای شاهی و معابد و هرمهای مذهبی- عبادی و سامانههای شهری مانند کانال هاو مخازن آب، راههای شهری و بین شهری میشد. خیابانها عمدتاً بصورت سنگفرش بودند و برای طراحی شهر مهندسان امر ابتدا نقشه شهر را طراحی کرده و سپس نظر مساعد شاه را میگرفتند. معمولاً ساختمانهای مذهبی مایاها که بصورت هرم بود با مذهب و ایدئولوژی و نیز با گاهشماری مایایی در ارتباط بود. پلکان در معماری جایگاه ویژهای داشت و در همه آثار بگونهای بچشم میآید. در نمای ساختمان از موزاییک و انواع رنگ استفاده میشد و بکارگیری نقوش و تصویرهای مختلف در درون اتاقها یا راهروها و نمای خارجی ساختمانهای فاخر ویژگی دیگر معماری آمریکای مرکزی در عصر طلایی مایاها بود. مصالح ساختمانی اصلی در معماری مایاها را سنگ آهک تشکیل میداد که عمده آثار مایایی از سنگ آهک درست شدهاند.
معماری پرش کیهانی
معماری پرش کیهانی نام فارسی کتابی است از چارلز جنکس که در مورد روندهای معماری در اواخر قرن بیستم است.
بنیانگذار و صاحب سبک در این مقوله فرانک گری است. در معماری پرش کیهانی طرحها به صورت فانتزی و کژریخت (دفرمه) است. سبک پرش کیهانی سبک جدیدی است که بیش از ۱۰ـ۱۲ سال سابقه ندارد.
از نمونه کارهای فرانک گری میتوان به موزه گوگنهایم واقع در شهر بیلبائو اسپانیا و همچنین سالن کنسرت والت دیسنی در لوس آنجلس اشاره کرد.
در کارهای فرانک گری خط راست وجود ندارد. پلان این موزه به شکل گلی در حال شکفتن است و اجزای ساختمان از مرکز به سمت بیرون گسترش یافتهاست. جنس نمای موزه از ورق تیتانیوم است.
چارلز جنکز در مورد این موزه ایرادی را عنوان کردهاست: او اعتقاد دارد که گری باید در نمای ساختمان از ورقهایی با ابعاد متفاوت استفاده میکرد. همانند فلس ماهی. و به نسبت شکل بنا ابعاد ورقها باید تغییر میکردند. گری در کارهای بعدی خود این مسئله را مد نظر قرار داد.
معماری پرش کیهانی را میتوان سبک تکمیل کنندهٔ تاخوردگی (فولدینگ) و واسازی دانست.
معماری برون گرا
معماری برونگرا بناهای برونگرا بناهایی هستند که با فضای بیرونی خود ، شامل عناصر شهری مثل گذر ، مسیر و دیگر عناصر بیرونی در ارتباط مستقیم بوده و فضاهای داخلی آن نیز همین ارتباط را با فضای بیرونی دارند .
قالب معماری
این نوع بناها ، هم در قالب معماری عمومی و بیشتر در مقابر و مساجد ، امامزاده ها و مانند آن و هم در قالب معماری مسکونی ، در نقاط مختلف ایران ساخته شده اند .
تفاوت
تفاوت بارزی که با بناهای دیگر بخصوص بناهای قسمت مرکزی ایران دارند ، در عنصری بنام حیاط است . گونه ای از معماری مسکن با ویژگی هایی از قبیل ، داشتن ارتباط بصری و فیزیکی مستقیم با فضای بیرون خانه ، نداشتن حیاط گسترش در ارتفاع و سازماندهی فضایی نسبت به یک فضای دیگر مثل دالان است .
معماری زیستفنی
معماری زیستفنی یا معماری بیونیک (به انگلیسی: Bionic architecture) یا معماری طبیعت الگو رویکردی است که برای خلاقیت و نوآوری در طراحیهای معماری از طبیعت الهام میگیرد و مسائل فنی معماری را از طریق الگوگیری از طبیعت حل میکند. معماری طبیعت الگو در واقع یکی از موضوعات تخصصی رشته میان رشتهای خلاقیت شناسی طبیعت الگو یا مهندسی خلاقیت و نوآوری طبیعت الگو میباشد.
خلاقیت شناسی طبیعت الگو ،(Nature based Creanovatology)الگوگیری از انواع سامانهها، ساختارها، راهبردها و ساز و کارهای طبیعت و موجودات زنده برای ابداع و اختراع، خلاقیت و نوآوری و حل مسائل میباشد. خلاقیت شناسی طبیعت الگو به عنوان یک حوزهٔ علمی تخصصی با ماهیت میان رشتهای عبارت از اختراع شناسی مبتنی بر طبیعت یا مهندسی اختراع طبیعت الگو و یک روششناسی بسیار قدرتمند حل خلاق مسئله، از شاخهها یا گرایشهای تخصصی علم خلاقیت شناسی (خلاقیت نوآوریشناسی) (Creanovatology) به شمار میرود.
خصوصیات معماری طبیعت الگو
روح بخشیدن به ساختمان یکی از تمایلات معماری بیونیک است که طراحان این رشته با توجه به قدرت سازه برای تنفس (زندهنمایی)، به کمک خطوط مستقیم یا منحنی خالص و القاء آهستهٔ تمامیت سازه به آن دست پیدا میکنند و مهم ترین چیز برای معماری بیونیک آن است که ساختمان بتواند زنده بودن خود را القاء کند.
معماری بیوتک
پس از جنگ جهانی دوم و آغاز دههٔ شصت قرن بیستم، تبادل علمی بین گرایشهای علوم طبیعی و فنی رونق گرفت.
در جریان همایشی در اوهایو، که نیروی هوایی آمریکا در سال ۱۹۶۰ برگزار کرد، برای اولین بار واژه ایی به نام "بیونیک" از ترکیب دو لغت "بیولوژی" و "تکنیک"، به معنای زیستار شناختی یا به کارگیری اندامهای ساختگی طبیعت که میتوانیم به فارسی "زیست فنی" ترجمه کنیم، توسط دانشمند آمریکایی جک. ای. استیل بیان شد. او بیونیک را علم سیستمهایی که شالوده و پایهٔ تمامی سیستمهای زندهاند، میداند. این واژه در برگیرندهٔ کار همه متخصصانی است که تلاش دارند برای حل مشکلات فنی خود از دانستههای طبیعت الهام بگیرند.
در ابتدا بیونیک به بررسی ماشینهایی که براساس سیستمهای زنده طراحی و ساخته شده بودند میپرداخت و هم اکنون بیونیک از هر جهت هنر به کارگیری دانش سیستمهای زنده در حل مسائل فنی است.
در بیونیک، تحقیق فقط به یک رشتهٔ خاص علمی محدود نمیشود، اگر چه خود بیونیک هنوز به عنوان یک علم نوپاست، امّا فعالیت بیونیک دانان را میتوان در حوزهٔ "علوم کاربردی" مطرح کرد که همچون رابطی پدیدههای گوناگون را با الگوهای زنده مقایسه میکنند، به عبارتی دیگر برای هر پدیده، الگوی زندهای مییابند.
علوم کاربردی شاخههایی از علوم هستند که رشد و تکامل آنها در مرحلهای مانند طراحی، ساخت، ایجاد و تغییر باشد و این قسمت به بخش مهندسی اختصاص دارد، از آنجایی که مهندس نقش اصلی و اساسی در توسعهٔ تکنولوژی دارد، فعالیت این بخش باید با تأمل و دقت نظر، به گونهای که همگام با طبیعت باشد، هدایت شود، بنابراین به جاست اگر بگوییم که همهٔ راهها به طبیعت ختم میشود.
یکی از بهترین طرحهای شناخته شده از علم بیونیک اثر لئوناردو داوینچی نقاش معروف است که ماشین پرنده را براساس ساختمان بدن یک خفاش طراحی کرد. استدلال او این بود که خفاش دارای بال کاملا پوشیدهای است که هوا را از خود عبور نمیدهد و دارای پوستی پرده مانند است که آن را تقویت میکند.
حدود ۴۰۰ سال بعد از طرح داوینچی، ماشین پرنده توسط کلمنت آدر با الهام از خفاش ساخته شد و در سال ۱۸۹۰ تا ارتفاع ۱۵ متری پرواز کرد. جانداران میپردازد و مسائل فنی را از راههای زیستی حل میکند.
معماری بیونیک یا علم بررسی نظام حیات جانداران، امروزه به عنوان یکی از سه علم برتر جهان (IT, Nano, Bionic) معرفی گردیده است. روح بخشیدن به ساختمان یکی از تمایلات معماری بیونیک است که طراحان این رشته با توجه به قدرت سازه برای تنفس (زندهنمایی)، به کمک خطوط مستقیم یا منحنی خالص و القاء آهستهٔ تمامیت سازه به آن دست پیدا میکنند و مهم ترین چیز برای معماری بیونیک آن است که ساختمان بتواند زنده بودن خود را القاء کند. این یک باور متعالیست که با زنده بودن محیط زیست، هماهنگی کامل با طبیعت ایجاد میشود. شاید یک طریقهٔ معتبر و قوی برای آیندگان، ترویج روش اصلاح طلبی و توجه به واقعیتها از طریق "معماری بیونیک" باشد، به طور کلی معماری بیونیک مبارزهای است با خشنودی از خود و تمایلی است به باز ساز ی همه چیز، بنابراین انگیزه ایست منحصر بفرد.
روند طراحی
یکی از روندهای طراحی بر اساس طبیعت و الگوهای زیست شناختی (Biodesign) به صورت زیر میباشد:
۱- انتخاب موجود زنده (پدیده مور نظر در طبیعت)
جانوران
گیاهان
آغازیان، تک سلولیها
۲- شناسایی خصوصیات زیستی
محیط زندگی: شرایط محیط، دما، رطوبت، فشار و صوت
عکس العملها: منابع حیاتی، سیستمهای تنفسی، مواد غذایی
خصوصیات فیزیکی: شرایط همزیستی، سازگاری و ناسازگاری مستقیم و غیر مستقیم
روابط سیستماتیک: آمار تجمعی و پراکندگی زیستی، شرایط خاص جغرافیایی
۳- شناسایی خصوصیات معماری
ساختارهای داخلی
روابط سیستماتیک
پیکره اصلی موجود: عناصر میکرو و تناسبات هندسی، عناصر ماکرو، مواد و نسبتها
معماران به نام
گرگ لین
Bates Smart
Nicholas Grimshaw
سانتیاگو کالاتراوا
نورمن فاستر
Ken Yeang
دانیال لیبسکند
یان کاپلیتسکی
نمونهها
برخی از آثاری که بر مبنای معماری طبیعت الگو ساخته شدهاند:
مرکز تجاری بیرمنگام(selfriges)
مرکز تحقیقات لند
استادیوم المپیک مونیخ
برج تورنینگ تورسو
شهرک علوم و فنون (city of arts & sciences)
برج کاکتوس
ساختمان ضد دود
معماری رومیوار
معماری رومیوار یا رومانِسک، سبک معماری اروپائی است که در نیمهٔ سده ۱۱ به وجود آمد و در سدهٔ دوازدهم رفته رفته کنار گذاشته شد.
معماری رومانسک اصطلاحی است که جهت تشریح موضوعی از اروپا که معماری را در اواخر قرن ۱۰ تحت تأثیر قرار داد و در روش گوتیک دخالت خود در طول قرن ۱۲. روش رومانسیک در انگلستان بصورت سنتیتری به نام معماری نورمان خوانده شد. معماری رومانسیک با کیفیت تودهای آن، دیوارهای ضخیمش، طاقهای گردش، پایهها محکم، تاقهای فنری برجهای بزرگ و دالانهای تزئین شدهاش شناخته شدهاست. هر ساختمانی شکل واضحی را نشان میدهد و به ندرت دارای نقشههای معمولی متقارن هستند بنابراین نمای کلّی آنها نسبت به ساختمانهای گوتیک که دنبالروش است سادهتر به نظر میرسد. این روش درست در طول اروپا قابل تشخیص است علیرغم خصوصیات علی و مواد مصرفی متفاوت. اگر چه قلعههای زیادی دراین دوره وجود داشت اما آنها قابل قیاس با کلیساهای غیرقابل شمارش که بهترین آنها کلیساهای صومعه بود نیستند بیشتر آنها هنوز موجودند که بیش کامل و به ندرت قابل استفاده. کاندرال زیر، چپ و کلیسای گوتیک بانوی ما رومانسیک ابتدا بوسیله چارلز و میگرویل باستانشناس بکار رفت او در اوایل قرن ۱۹ جهت تشریح معماری اروپای غربی از قرن ۳الی ۵ زمانی که تاریخ بیشتر ساختمانها مشخص نبود به کاربرد بنابراین شرح آن قابل اثبات نیست. این اصطلاح در حال حاضر برای دوران محدودتری از اواخر قرن ۱۰ قرن ۱۲ به کار میرود. لغت جهت توضیح روشی به کار میرود که قرون وسطایی شناخته شده و دلالت بر گوتیک دارد هنوز طاقهای رومی را در خود دارد و بنابراین به نظر میرسد ادامه پشت روم باشد البته خیلی سادهتر و نوعی با تکنیکهای حاذقانه کمتر است. اصطلاح پیش- رومانسیک بعضی مواقع به معماری آلمان در دوران کارولینگیان و اوتانیان اطلاق میشود در حالیکه رومانسیک اولیه به ساختمانهای ایتالیائی، اسپانیائی و قسمتی از فرانسه که خصوصیات رومانسیک دارند اما از لحاظ زمانی به دوران ماقبل صومعه کلانی میرسند گفته میشود. تاریخ بامبورگ کاتدرال مطلبی مجزا از تعداد زیادی از کلیساهای بزرگ رومانسیک از سنت آلمان ارائه دادهاست.
پایه، اساس معماری رومانسیک یک روش متمایز بود که در سطح اروپا از زمان امپراطوری رومان انتشار یافت علیرغم نقش هنر تاریخی قرن نوزدهم که معماری رومانسیک ادامهای از رومان بود در حقیقت تکنیکهای ساختمانسازی رومان با آجر و سنگ به شدت در بیشتر قسمتهای اروپا از بین رفته بود و دربیشتر کشورهای شمالی اصلاً پذیرفته نشده بود مگر در ساختمانهای اداری در حالیکه در اسکاندیناوی اصلاً شناخته نشود.
مدت زمان کمی پس از آخن کاتدرال دستنویسهای قابل ملاحظهای از قرن ۹ وجود دارد که نشان دهنده نقشه ساختمان صومعه اس تی گان در سوئیس است نقشهای با تمام جزئیات است با دیرنشینهای مختلف و سطوح عملکرد آنها. بزرگترین ساختمان کلیسا است که نقشه آن بطور متمایزی آلمانی است. دارای دو برآمدگی در دو انتهایش است همچنین سازماندهی که دارد عموماً درجای دیگری دیده نمیشود. خصوصیت دیگر کلیسا تقسیمبندی منظم، نقشهٔ گرد برج صلیب است که مقیاسی است برای تمام نقشه. این خصوصیات هر دو در رومانسیک پیشین کلیسای مایکلز، هیلدشایم دیده میشود ۱۰۳۰-۱۰۰۱. معماری روش رومانسیک به طور هم زمان در شمال ایتالیا، قسمتهایی از فرانسه و پنسیلوانیای ایبریایی در قرن دهم و قبل ازتأثیرگذاری صومعههای کلونی گسترش یافت. این روش را بعضی مواقع رومانسیک اولیه یا لامبارت رومانسیک مینامیوند که خصوصیات آن: دیوارهای ضخیم، فقدان مجسمه و وجود طاقهای تزئینی ریتمیک به عنوان کمربند لامبارت شناخته شدهاست.
سیاست کاتدرال ساینت فرانت، پری جوکس، فرانسه دارای پنج گنبد شبیه کلیسای بیزانتین میباشد اما با ساختمان رومانسیک. چارل ماگنی بوسیله پاپ در روز کریسمس در سال ۸۰۰ بعد از میلاد در پیترز با سیلیکا بوسیله پاپ تاجگذاری شد به این منظور که امپراطوری روم غربی قدیم را بازسازی نماید. روند سیاسی چارل ماگنی ادامه یافت تا زمانیکه بیشتر اروپا را تحت سیطره خود قرار داد. همراه با ورود تدریجی ایالت سیاسی مجزا که در حقیقت به ملتها جوش خورده بودند. چه بوسیله وفاداران یا شکست خوردگان، پادشاهی آلمان به امپراطوری مقدس روم خاتمه داد. تصرف انگلیس بوسیله ویلیام، دوک نرماندی در هر بر ۱۰۶۶ باعث اتحاد آن کشور شد همچنین اتحاد ساختمان قلعهها و کلیساها که باعث استحکام حضور نورمن گردید. در آن زمان هنگامیکه ساختمانهای به جا مانده از امپراطور روم قبلی روبه انحطاط نهاد و آموزشها و صنعت آن ناپدید گردید ساختمانهای گنبدهای آجری و حکاکیهای معماری تزئینی بدون تنزل با تمام جزئیات ادامه یافت. اگر چه به شکل عظیمی تا سقوط روم در امپراطوری مستحکم بیزانتین بدون تنزل ادامه یافت. کلیساهای گنبددار استانبول و اروپای شرقی معماری شهرهای معینی را تحت تأثیر قرار دادند. بخصوص از طریق تجارت و جنگهای صلیبی. قابل ملاحظهترین ساختمان، مارکز باسیلیکا، ونیز است اما تعداد زیادی نمونهها با معروفیت کمتر وجود دارد. به خصوص در فرانسه مانند کلیسای سانیت، فرانت، پری گوکس و آنگولیم کاتدرال. بیشتر اروپا بوسیله فئودالیسم تحت تأثیر قرار گرفتند در فئودالیسم رعیتها تصدی زمینهایی را که در آن کار میکردند درازای خدمات ارتشی از روسای محلی گرفتند. نتیجه آن این بود که میتوان آنها را برتر نامید نه تنها در مشاجرت محلی بلکه جهت پیروی پادشاهان برای مسافرت در سطح اروپا به جهت جنگهای صلیبی اگر از آنها خواسته میشد. جنگهای صلیبی ۱۲۷۰-۱۰۹۵ باعث مهاجرت افراد زیادی شد و همراه با آنها عقاید و مهارتهای تجاری انتقال یافت به خصوص آنهایی که در ساخت استحکامات و کارهای فلزی جهت آمادهسازی ارتش دخالت داشتند که این موارد جهت، ساخت و تزئین ساختمانها نیز به کار میرفت. مهاجرت مداوم مردم، رهبران، اشراف، اسقفها، صنعتگران و رعایا عامل مهمی درایجاد تجانس روشهای ساختمانسازی و روش شناخته شده رومانسیک علیرغم تفاوتهای محلی بود. در کلیسای آندروز، کراکو، برجهای جفت در نقشه هشت ضلعی هستند و دارای گنبدهایی با روش دوران باروک میباشند.
مذهب در سطح اروپا در اواخر قرن یازده و قرن دوازده رشد بیسابقهای در تعداد کلیساها دیده میشود. تعداد زیادی از این ساختمانها بزرگ و کوچک هنوز موجودند که شامل کلیساهای بسیار شناخته شده مانند سانارماریا در کاسمدین روم، باپتیستری در فلورانست و سان ژنوماگیوردر ورانو میباشد.
سبک امپراتوری
سبک امپراطوری (به فرانسوی: Style Empire) دومین موج نئوکلاسیسم سبکی است در طراحی وسایل و معماری و هنرهای بصری در اوایل قرن ۱۹ ام میلادی در فرانسه و متعاقباً در بقیه اروپا و ایالات متحده.
سبک معماری متابولیسم
سبک متابولیسم(به ژاپنی: Metabolism - メタボリズム) یا حرکت متابولیسم که به آمیخته گرائی نیز گاه خوانده میشود (۱۹۶۰ میلادی- ۱۹۷۵ میلادی) در ژاپن به مثابه نوعی نحوه تفکر و همکاری گروهی بود که همزمان با برگزاری گردهمائی جهانی طراحی در توکیو سال ۱۹۶۰ با تاثیرپذیری شدید از کنزو تانگه و همکار معروفش تاکاشی آسادا شکل گرفت.
معماری متابولیسم برگرفته از اشکال هندسی و فرمولهای ریاضی است که علاوه بر منعکس کردن زندگی الکترونیکی عصر مدرن، روشهای زندگی سنتی مردم ژاپن را نیز فراموش نمیکند. این سبک در دهه ۱۹۶۰ در معماری ژاپن بسیار تاثیرگذار شد و با برگزاری نمایشگاه جهانی ۱۹۷۰ اوساکا به شهرت جهانی دست یافت. با پایان گرفتن نمایشگاه جهانی اوساکا چشم اندازهای روشن و آینده گرای مردمی متابولیسم کم رنگ تر شد. کارهای اجرائی و نحوه تفکر اعضا گروه جنبه شخصی به خود گرفت و به صورت چند قطبی در آمد.
از فاکتورهای تاثیرگذار در جنبش متابولیسم، پیدایش لوازم الکترونیکی و فرهنگ نوین الکترونیک بود.
اعتقادات
لوازم الکترونیکی رادیوهای ترانزیستوری (در عصر حاضر تلفن همراه) باعث خواهند شد تا مرزهای بین محیط خصوصی و فضاهای عمومی از بین برود.
خانه همانند یک ایستگاه فضایی محیطی مملو از دستگاههای نوین هست.
مراکز عمومی مانند شبکههای اطلاع رسانی میباشند.
شهرها مراکزی برای لمس کردن تجربیات جدید هستند.
معماران برجسته متابولیسم
۱.کنزو تانگه (Kenzo Tange) (1913-2005) ایدئولوژی و خط مشی مولفههای سازهای جنبش متابولیسم را معرفی کرد.
۲. فومیهیکو ماکی (Fumihiko Maki) (1928) در زمره معماران نسل جوانی بود که در ۱۹۶۰ جنبش متابولیسم در محفل آنان شکل گرفت.
۳. کیونوری کیکوتاکه(Kiyonori Kikutake) (1928) در سراسر دوران زندگی اش به جنبش متابولیسم ژاپن وابسته بود. مهمترین مشغله ذهنی کیکوتاکه در ارتباط با طرحهای آرمان گرایانه فضایی بود که در طرح خانه شخصی اش به نام خانه آسمان در ۱۹۵۶در توکیو به نمایش در آورد.
۴. کیشو کوروکاوا (Kisho Kurokawa)(1934)
معماری کوروکاوا بهترین الگوی تندیس وارهای تجسم متابولیسم بود که با فرمهای علمی تخیلی، تجلی یافت.
موسیقی
موسیقی یک هنر است که رسانهٔ آن صدا و سکوت است. عناصر معمول موسیقی ارتفاع (که لحن و هارمونی را در بر دارد)، ریتم (و مفاهیم مربوط به آن، شامل ضرب (موسیقی)، متر، و مفصلبندی (articulation))، فورته، و ویژگیهای صوتی رنگ صدا (timbre) و بافت است.
ریشه واژههای موسیقی و خنیا
واژهٔ موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمهٔ Mousika و مشتق از کلمهٔ Muse میباشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان است. معادل موسیقی در فارسی خُنیا است و به معنی نوای خوش است. دانلود آهنگ جدید ایرانی دانلود آهنگ جدید خنیا از ریشه «خونیاک» زبان پهلوی و «هو نواک» اوستایی است که خود آن از دو قسمت تشکیل شده است: «هو]به معنای نیک ، زیبا ، خوش، برای نمونه در واژههای هومن (= نیک اندیش)، خسرو (= خوب نام)، و «نواک» به معنای نوا. در کل هونواک، خونیاک و خنیا به معنی «نوای خوش« است.
موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیلهٔ آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوشآیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده میشود.
تاریخ موسیقی
شناختن مبداء و منشاء موسیقی برای ما کمال استفاده را در بر دارد زیرا کشف این نکته به شناسائی ماهیت موسیقی کمک بسیاری مینماید و به همین دلیل است که تا کنون علماء و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشتهاند که از میان آنها سپنسر, نیچه, هاوس اگر– و هردر را باید نام برد.
در دورههای اخیر علماء و محققین با تحقیق در احوال ملل ابتدایی – وحشی و نیمه وحشی طریق مطمئن تری برای تحقیق در این زمینه بر گزیدهاند.فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند.
نخست ژان ژاک روسو در اثر خود به نام فرهنگ موسیقی
۱۷۶۷ و بعد از او دولابور در کتاب تحقیقی درباره موسیقی قدیم وجدید۱۷۸۰ این بحث را پیش کشیدند مردم سیاحت پیشه انگلستان نیز پس از فرانسویان به تحقیق در این موضوع پرداختند و در این اواخر آلمانیها تحت عنوان علم موسیقی سنجشی به این تحقیقا ت رونق عمیق بسیاری بخشیدند.
پیدایش موسیقی در ملل
یونان
یونانیها هر مس را به شکرانه بخشیدن موسیقی ستایش میکردند. اما هر مس خدای بازرگانی و بازرگانان بود و به نظر ما بعید میآید که بتواند با موسیقی سر و کاری داشته باشد. ولی از نظر دور نباید داشت که او در عین حال پیک و قاصد خدایان دیگر نیز بود.
قطعا هنگامی که او ضمن گردش و سیاحت در ساحل دریای مدیترانه رشته رودهای را که از برادرش آپولون به سرقت برده بود را بر روی کاسهٔ لاک پشتی استوار کرد از جانب ابومنش یعنی زئوس و محبوبه اش مایا ماموریتی به عهده داشتهاست و به این ترتیب است که اولین ساز یعنی لیر بوجود آمد.
چین
چینیها خیلی پیش از این با موسیقی آشنایی داشتند. چهار هزار و پانصد سال پیش از این پادشاه مقتدری به نام هائونک تی فرمان داد تا موسیقی را اختراع کنند و چهچهه مرغان و زمزمه جویباران را سر مشق دانایان و خردمندان کشور خویش قرار داد.
ژاپن
در ژاپن روزی و روزگاری الهه خورشید قهر کرد و به پناهگاه خود خزید، مردم هر چه عقلشان را روی هم ریختند جز این حیلهای بخاطرشان نرسید که با سرودن الحان متوالی و پیوسته، او را به بیرون آمدن تشویق کنند، حتی امروز نیز در ژاپن به هنگام وقوع کسوف، مردم به خواندن آوازهای فوق العاده قدیمی متوسل میشوند.
ایران
از مهمترین مُهرنگارههای خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "چوغامیش" خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دستهای خنیاگر(:نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازندهای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خوانندهای است که "آواز" میخواند.
دوره نخست از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی انواع سازها و ادوات رایج موسیقی عصر هخامنشیان و پیش از اسلام موسیقی ایران درعهد ساسانیان دوره دوم از طلوع اسلام تا عصر حاضر موسیقی ایران پس از اسلام هجوم مغول و دگرگونی اوضاع ایران وشروع انحطاط علمی وهنری ظهور دولت صفوی و وضع هنر وموسیقی پادشاهان قاجاریه و مختصری از تاریخ موسیقی ایران در این دوره تاثیر شعبه موزیک دارالفنون در حفظ موسیقی ملی درزمان ناصرالدین شاه
آمریکای شمالی
یکی از قبایل آمریکای شمالی معتقدند که موسیقی از جانب یکی از خدایان بنام تسکانی-پوکا مرحمت شدهاست و چنین میپندارند که او پلی از لاک پشتها و نهنگها ساختهاست که در موقع آواز خواندن و نوازندگی با استفاده از آن خورشید صعود میکند.
حبشه
حبشیها نیز خدائی دارند بصورت کبوتر و از نظر آنها این خداوند خواندن و نوشتن را به آنها آموخته و موسیقی را به آنان ارزانی داشتهاست.
ژرمنی
در افسانههای ژرمنی هایمدال قاپچی آسمانها, شیپور غول آسائی دارد که آن را زیر شجره الحیات دفن کردهاست و هرگاه آن را به صدا در آورد روز قیامت آغاز خواهد شد و او در آن روز همه خوانندگان و موسیقیدانان را در پناه خود خواهد گرفت و چون خود او نیز موسیقیدان و آواز خوان بودهاست برای آنان شفاعت خواهد کرد.
بدین نحو تمام ملل قدیم تاریخ و داستان، پدید آمدن موسیقی را با قصهها و افسانهها در آمیخنهاند حتی در قرون وسطی نیز چنین میپنداشتند که موسیقی را یوبال پسر کاین اختراع کردهاست.
ماداگاسکار
از طرف دیگر به آن دلیل که موسیقی را عطیه خدایان میپنداشتند، آنرا وسیله نزدیک شدن به خدا یان و نیروهای ماوراءالطبیعه قرار دادند. با توسل به آن از طرفی چشم زخم و ارواح خبیثه را از خود میراندند، مرگ و بیماری را طرد میکردند و از انقلابات جوی و حریق احتزار مینمودند، و از طرف دیگر برای جلب عطوفت خدایان، نزول باران و برکت و باروری مزارع خویش دعا میکردند. یکی از مبلغین مذهبی به نام سبیره
، صحنهای از مداوای بوسیله موسیقی را که خود در ماداگاسکار ناظر و شاهد آن بودهاست بدین شرح میدهد:
«روزی دوباره مراسم رقص برگزار میشد به طرز مخصوص جوال خانه را به صحن حیاط آورده در کنار یک سکه نقرهای توی هاونی چوبی گذاردند وروی هاون حصیری پهن کرده بیمارانی را که به طرز شگفت آوری بزک کرده بودند روی آن نشاندند، بعد طبلها, گیتارهای بومی و فلوتها را به صدا در آوردند. تمام ساکنین ده گرداگرد بیمار حلقه زده در حین آنکه زنان و دختران آوازی یکنواخت میخواندند مردان و کودکان پیوسته دست میزدند، در این موقع زنی که برای این موقع خاص برگزیده شده بود و از خاندان سرشناسی به نظر میآمد برخاست و برقص آغاز کرد. در همین احوال زنی که پشت سر بیماران پنهان شده با بیلی که در دست داشت به شدت بر صفحهٔ فلزی لبه تیزی که از طناب کهنهای آویخته بود، ضربه میزد بدینطریق پهلوی گوش بیماران سر و صدای کر کنندهٔ وحشتناکی پدید میآمد. آنان گمان میداشتند بدین نحو میتوانند روح خبیث را از بدن بیمارخارج کرده به جان یکی از رقص کنندگان بیندازند.
در جمیع این احوال که هر آن صدای طبلها فزونی میگرفت، دستهای بیشتری کوفته میشد و حنجرههای تازهای در آواز شرکت میکردند. هر دو بیمار با وجود آنکه صدای گوش خراش چندش آوری برخاسته بود همچنان ساکت و بی حرکت بر جای خود نشسته بودند. ناگهان با حال تعجبی که به من دست داده بود دیدم هر دو بیمار از جای خود برخاسته و در حلقه نوازندگان به رقص پرداختند.»
نیروی محسور کننده اصوات تا بروز گارما نیز بر جای مانده و هنوز هم که هنوز است مردمی که در مراحل پائین تمدن هستند در بهار برای باوری مزارع و گاوهای خود با خواندن سرودها، دعا میکنند. آویختن زنگوله به گردن گاوهائی که به چرا میروند نیز به همین دلیل است.
در قرن اخیر نیز هنگامی که کاتولیکها در کلیسا به عبادت مشغولند و صدای دلنواز ارگ طنین میافکند دستخوش جذبه وشور میگردند.
آنچه در فوق گذشت تاریخچهای بود از عقاید و افسانههای ملل قدیمی یا قبایلی که در مراحل پائین تمدن زندگی میکنند ولی باید متذکر بود که ما مردمی که در عهد سیادت علوم طبیعی زندگی میکنیم به هیچ وجه به افسانههای کهن به دیدهٔ تحقیر نمینگریم بلکه میکوشیم زیبائی و حکمتی را که در این قصهها نهفتهاست به بهترین وجه دریابیم.
موسیقی یک هنر است که رسانهٔ آن صدا و سکوت است. عناصر معمول موسیقی ارتفاع (که لحن و هارمونی را در بر دارد)، ریتم (و مفاهیم مربوط به آن، شامل ضرب (موسیقی)، متر، و مفصلبندی (articulation))، فورته، و ویژگیهای صوتی رنگ صدا (timbre) و بافت است.
ریشه واژههای موسیقی و خنیا
واژهٔ موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمهٔ Mousika و مشتق از کلمهٔ Muse میباشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان است. معادل موسیقی در فارسی خُنیا است و به معنی نوای خوش است. دانلود آهنگ جدید ایرانی دانلود آهنگ جدید خنیا از ریشه «خونیاک» زبان پهلوی و «هو نواک» اوستایی است که خود آن از دو قسمت تشکیل شده است: «هو]به معنای نیک ، زیبا ، خوش، برای نمونه در واژههای هومن (= نیک اندیش)، خسرو (= خوب نام)، و «نواک» به معنای نوا. در کل هونواک، خونیاک و خنیا به معنی «نوای خوش« است.
موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیلهٔ آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوشآیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده میشود.
تاریخ موسیقی
شناختن مبداء و منشاء موسیقی برای ما کمال استفاده را در بر دارد زیرا کشف این نکته به شناسائی ماهیت موسیقی کمک بسیاری مینماید و به همین دلیل است که تا کنون علماء و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشتهاند که از میان آنها سپنسر, نیچه, هاوس اگر– و هردر را باید نام برد.
در دورههای اخیر علماء و محققین با تحقیق در احوال ملل ابتدایی – وحشی و نیمه وحشی طریق مطمئن تری برای تحقیق در این زمینه بر گزیدهاند.فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند.
نخست ژان ژاک روسو در اثر خود به نام فرهنگ موسیقی
۱۷۶۷ و بعد از او دولابور در کتاب تحقیقی درباره موسیقی قدیم وجدید۱۷۸۰ این بحث را پیش کشیدند مردم سیاحت پیشه انگلستان نیز پس از فرانسویان به تحقیق در این موضوع پرداختند و در این اواخر آلمانیها تحت عنوان علم موسیقی سنجشی به این تحقیقا ت رونق عمیق بسیاری بخشیدند.
پیدایش موسیقی در ملل
یونان
یونانیها هر مس را به شکرانه بخشیدن موسیقی ستایش میکردند. اما هر مس خدای بازرگانی و بازرگانان بود و به نظر ما بعید میآید که بتواند با موسیقی سر و کاری داشته باشد. ولی از نظر دور نباید داشت که او در عین حال پیک و قاصد خدایان دیگر نیز بود.
قطعا هنگامی که او ضمن گردش و سیاحت در ساحل دریای مدیترانه رشته رودهای را که از برادرش آپولون به سرقت برده بود را بر روی کاسهٔ لاک پشتی استوار کرد از جانب ابومنش یعنی زئوس و محبوبه اش مایا ماموریتی به عهده داشتهاست و به این ترتیب است که اولین ساز یعنی لیر بوجود آمد.
چین
چینیها خیلی پیش از این با موسیقی آشنایی داشتند. چهار هزار و پانصد سال پیش از این پادشاه مقتدری به نام هائونک تی فرمان داد تا موسیقی را اختراع کنند و چهچهه مرغان و زمزمه جویباران را سر مشق دانایان و خردمندان کشور خویش قرار داد.
ژاپن
در ژاپن روزی و روزگاری الهه خورشید قهر کرد و به پناهگاه خود خزید، مردم هر چه عقلشان را روی هم ریختند جز این حیلهای بخاطرشان نرسید که با سرودن الحان متوالی و پیوسته، او را به بیرون آمدن تشویق کنند، حتی امروز نیز در ژاپن به هنگام وقوع کسوف، مردم به خواندن آوازهای فوق العاده قدیمی متوسل میشوند.
ایران
از مهمترین مُهرنگارههای خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "چوغامیش" خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دستهای خنیاگر(:نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازندهای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خوانندهای است که "آواز" میخواند.
دوره نخست از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی انواع سازها و ادوات رایج موسیقی عصر هخامنشیان و پیش از اسلام موسیقی ایران درعهد ساسانیان دوره دوم از طلوع اسلام تا عصر حاضر موسیقی ایران پس از اسلام هجوم مغول و دگرگونی اوضاع ایران وشروع انحطاط علمی وهنری ظهور دولت صفوی و وضع هنر وموسیقی پادشاهان قاجاریه و مختصری از تاریخ موسیقی ایران در این دوره تاثیر شعبه موزیک دارالفنون در حفظ موسیقی ملی درزمان ناصرالدین شاه
آمریکای شمالی
یکی از قبایل آمریکای شمالی معتقدند که موسیقی از جانب یکی از خدایان بنام تسکانی-پوکا مرحمت شدهاست و چنین میپندارند که او پلی از لاک پشتها و نهنگها ساختهاست که در موقع آواز خواندن و نوازندگی با استفاده از آن خورشید صعود میکند.
حبشه
حبشیها نیز خدائی دارند بصورت کبوتر و از نظر آنها این خداوند خواندن و نوشتن را به آنها آموخته و موسیقی را به آنان ارزانی داشتهاست.
ژرمنی
در افسانههای ژرمنی هایمدال قاپچی آسمانها, شیپور غول آسائی دارد که آن را زیر شجره الحیات دفن کردهاست و هرگاه آن را به صدا در آورد روز قیامت آغاز خواهد شد و او در آن روز همه خوانندگان و موسیقیدانان را در پناه خود خواهد گرفت و چون خود او نیز موسیقیدان و آواز خوان بودهاست برای آنان شفاعت خواهد کرد.
بدین نحو تمام ملل قدیم تاریخ و داستان، پدید آمدن موسیقی را با قصهها و افسانهها در آمیخنهاند حتی در قرون وسطی نیز چنین میپنداشتند که موسیقی را یوبال پسر کاین اختراع کردهاست.
ماداگاسکار
از طرف دیگر به آن دلیل که موسیقی را عطیه خدایان میپنداشتند، آنرا وسیله نزدیک شدن به خدا یان و نیروهای ماوراءالطبیعه قرار دادند. با توسل به آن از طرفی چشم زخم و ارواح خبیثه را از خود میراندند، مرگ و بیماری را طرد میکردند و از انقلابات جوی و حریق احتزار مینمودند، و از طرف دیگر برای جلب عطوفت خدایان، نزول باران و برکت و باروری مزارع خویش دعا میکردند. یکی از مبلغین مذهبی به نام سبیره
، صحنهای از مداوای بوسیله موسیقی را که خود در ماداگاسکار ناظر و شاهد آن بودهاست بدین شرح میدهد:
«روزی دوباره مراسم رقص برگزار میشد به طرز مخصوص جوال خانه را به صحن حیاط آورده در کنار یک سکه نقرهای توی هاونی چوبی گذاردند وروی هاون حصیری پهن کرده بیمارانی را که به طرز شگفت آوری بزک کرده بودند روی آن نشاندند، بعد طبلها, گیتارهای بومی و فلوتها را به صدا در آوردند. تمام ساکنین ده گرداگرد بیمار حلقه زده در حین آنکه زنان و دختران آوازی یکنواخت میخواندند مردان و کودکان پیوسته دست میزدند، در این موقع زنی که برای این موقع خاص برگزیده شده بود و از خاندان سرشناسی به نظر میآمد برخاست و برقص آغاز کرد. در همین احوال زنی که پشت سر بیماران پنهان شده با بیلی که در دست داشت به شدت بر صفحهٔ فلزی لبه تیزی که از طناب کهنهای آویخته بود، ضربه میزد بدینطریق پهلوی گوش بیماران سر و صدای کر کنندهٔ وحشتناکی پدید میآمد. آنان گمان میداشتند بدین نحو میتوانند روح خبیث را از بدن بیمارخارج کرده به جان یکی از رقص کنندگان بیندازند.
در جمیع این احوال که هر آن صدای طبلها فزونی میگرفت، دستهای بیشتری کوفته میشد و حنجرههای تازهای در آواز شرکت میکردند. هر دو بیمار با وجود آنکه صدای گوش خراش چندش آوری برخاسته بود همچنان ساکت و بی حرکت بر جای خود نشسته بودند. ناگهان با حال تعجبی که به من دست داده بود دیدم هر دو بیمار از جای خود برخاسته و در حلقه نوازندگان به رقص پرداختند.»
نیروی محسور کننده اصوات تا بروز گارما نیز بر جای مانده و هنوز هم که هنوز است مردمی که در مراحل پائین تمدن هستند در بهار برای باوری مزارع و گاوهای خود با خواندن سرودها، دعا میکنند. آویختن زنگوله به گردن گاوهائی که به چرا میروند نیز به همین دلیل است.
در قرن اخیر نیز هنگامی که کاتولیکها در کلیسا به عبادت مشغولند و صدای دلنواز ارگ طنین میافکند دستخوش جذبه وشور میگردند.
آنچه در فوق گذشت تاریخچهای بود از عقاید و افسانههای ملل قدیمی یا قبایلی که در مراحل پائین تمدن زندگی میکنند ولی باید متذکر بود که ما مردمی که در عهد سیادت علوم طبیعی زندگی میکنیم به هیچ وجه به افسانههای کهن به دیدهٔ تحقیر نمینگریم بلکه میکوشیم زیبائی و حکمتی را که در این قصهها نهفتهاست به بهترین وجه دریابیم.
ساعت : 11:11 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی